سؤال اصلی اینجاست که دلیل اصرار نتانیاهو بر ترور فرماندهان مقاومت وتشدید جنایات اخیر در لبنان چیست؟ به عبارت بهتر، صهیونیستها دقیقا چه استراتژی و مدلی را در بیروت دنبال میکنند و حزبا...لبنان چگونه این استراتژی را ناکام گذاشته است؟ در این خصوص نکاتی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد.
فرمول راهبردی نتانیاهو در بیروت
اگر بخواهیم صورت ماجرا را بسیار ساده تشریح کنیم، با یک فرمول راهبردی کلان مواجهیم که کابینه نتانیاهو طی هفتههای اخیر آن را به فرامتن و الگوی اصلی خود تبدیل کرده است: قراردادن لبنان در دوراهی «تسلیم مطلق» یا «جنگ تمامعیار». به عبارت بهتر، رژیم اشغالگر قدس در تلاش است تا به هر نحو ممکن، موجبات و مقدمات انتخاب یکی از این گزینهها را فراهم ساخته و به این ترتیب، سناریوهای پیشبینیشده خود را عملیاتی سازد.درصورتیکه حزبا... لبنان در مقابل رژیم اشغالگر قدس تسلیم شده و از مشارکت در جنگ غزه عقبنشینی کند، نتانیاهو خود را پیروزمیدان جنگ با مقاومت قلمداد کرده و فراتر از آن، بر سه هدف اصلی خود در جنگ غزه یعنی آزادی اسرا(بدون انعقاد پیمان آتشبس)، اشغال کامل نوار غزه و نابودی کامل حماس متمرکز خواهد شد. ضمن آنکه نخستوزیررژیم اشغالگر قدس ازاین موضوع(توقف حمایت حزبا...ازمقاومت غزه)به مثابه فرصتی برای مهار همهجانبه مقاومت لبنان استفاده خواهدکرد.مصادیق این مهارهمهجانبه، پیگیری روندخطرناک خلعسلاح حزبا...با مشارکت گروههای غربگرا در بیروت و بهصورت همزمان، عملیاتهای جدید تروریستی در لبنان با هدف تسریع این روند خواهد بود.
بقا در فرامتن جنگ
اما گزینه دیگری که نتانیاهو روی آن متمرکز شده، گسترش جنگ تمامعیار منطقهای است. بارها عنوان شده است که نتانیاهو در فرامتن جنگ و ترور، قدرت تنفس دارد زیرا لحظهای که جنگ تمام شود، وی ناچار به انحلال کنست و برگزاری انتخابات زودهنگام دوباره خواهد بود. اگرچه حزب لیکود (حزب متبوع نتانیاهو) در نظرسنجیها بهتنهایی شرایط بدی ندارد اما با توجه به افول شدید اقبال ساکنان اراضی اشغالی به احزاب دستراستی و افراطی، امکان استقرار دوباره کابینه ائتلافی نتانیاهو در تلآویو وجود نخواهد داشت. در اینجا نتانیاهو چارهای جز پذیرش شکست و کنارهگیری از مسند نخستوزیری نخواهد داشت. از این رو نخستوزیر رژیم اشغالگر قدس قصد دارد کماکان بستر و فرامتن جنگ را در اراضی اشغالی حفظ کند تا به این وسیله، موجبات بقای حداقلی خود در قدرت را فراهم سازد. اگر نتانیاهو از قدرت کنار رود، با چهار پرونده فساد مالی خود مواجه خواهد شد و نتیجه این روند قضایی، چیزی جز محکومیت وی به زندان نخواهد بود. او تا زمانی مصونیت دارد که نخستوزیر رژیم اشغالگر قدس باشد و پس از آن، چنین مصونیتی بهصورت خودکار از بین میرود. بنابراین، نتانیاهو از تشدید عمق و دامنه جنگ غزه و ورود دیگر اضلاع مقاومت به نبرد فراگیر با صهیونیستها استقبال میکند. این رویکرد، متاثر از قدرت تلآویو نبوده و اتفاقا، نوعی قمار امنیتی با اهداف سیاسی تلقی میشود. افرادی مانند یائیر لاپید، آویگدور لیبرمن و بنی گانتز طی روزهای اخیر بارها به نتانیاهو هشدار دادهاند که نتیجه این قمار، چیزی جز افزایش ضریب آسیبپذیری صهیونیستها و وقوع بحرانهای قابل پیشبینی و غیرقابل پیشبینی در اراضی اشغالی نیست.
حزبا... و راه سوم
آنچه شدیدا نتانیاهو را ازمقاومت اسلامی لبنان خشمگین ساخته، صرفا معطوف به عملکرد ماهرانه این جنبش اصیل در حمایت از فلسطینیان نیست. سید مقاومت (سیدحسن نصرا...) با درایت و هوشمندی تمامعیار، از قرارگرفتن در دوراهی مد نظر نتانیاهو (که هردو تامینکننده اهداف کابینه جنگ رژیم اشغالگر قدس است)، راه سومی را ترسیم کرده که از ابتدای جنگ غزه به آن پایبند بوده است. این راه سوم، مبتنی بر تجمیع دو مؤلفه اساسی یعنی «پرهیز از ورود به جنگ فراگیر» و «ادامه تاثیرگذاری مستقیم در جنگ غزه» است. ترکیب این دو مؤلفه سبب شده است تا تلآویو با ترکیبی نامتوازن از دو گزینه مد نظر خود روبهرو شود. این ترکیب نهتنها با اهداف راهبردی و تاکتیکی مطرحشده از سوی صهیونیستها مغایرت مطلق دارد، بلکه سختترین هزینههای ممکن را به تلآویو وارد خواهد ساخت. به عبارت بهتر، سیدحسن نصرا...حتی درسختترین شرایط ممکن اجازه برهمخوردن تمرکز راهبردی مقاومت لبنان را در جنگ غزه نمیدهد. این همان رمزپیروزی مقاومت درمیدان جنگ غزه و استیصال مطلق نتانیاهو و همراهانش است. فرجام این روند، چیزی جز رقم خوردن شکست رسمی تلآویو در جنگ غزه و جبهه شمال نخواهد بود. تا تحقق این موضوع زمان اندکی باقی مانده است.