مونرو میگوید: «هالیوود جایی است كه هزاران دلار به دختری میدهند تا طبق انتظارها نمایش داده شود. هزاران دلار برای یك بوسه و ۵۰ سنت برای روح آن دختر. من هزاران دلار گرفتهام اما هنوزاز۵۰سنت خبری نیست.» او درجایی گفته: «من یك زن بازندهام، مردها زیادی ازمن انتظار دارند، بهخاطر تصویری كه از من ساخته شده است. برای همین مرلین مونرو سمبلی از تنها چیزی است كه مردها از آن استقبال میكنند.» این بازیگر هالیوودی در ۳۶سالگی به طرز مشکوکی درگذشت. هرچند رسانهها مرگ او راخودکشی اعلام کردند. مونرو یکی ازقربانیان فرهنگ غربی است که سرنوشت او نشان میدهد در ورای تصویرسازی رسانههای غربی از زن چه ماجرایی نهفته است!
شاید برای بسیاری از کسانی که دنیای غرب را از ورای دوربینهای جریان مسلط رسانهای دیدهاند و شناختهاند، آمریکا و غرب سرزمین افسانهای است که درآن زنان و مردان ازحقوقی یکسان برخوردارند و فضای برای رشد و تعالی زنان درهمه زمینهها فراهم است. دنیای غرب مبدا جریانات و مکاتبی همچون فمینیسم است و مطالبهگری حقوق زنان در دنیای غرب زیاد شنیده میشود و خیلی وقتها غربیها حتی کشورهایی همچون ایران را با وجود گفتمان کامل و بینقص اسلامی در موضوع زن به نقض حقوق زنان محکوم میکنند! اما واقعیت ماجرا چیست و آیا بهراستی تمدن غربی مدافع حقوق زنان است و دنیای غرب نمادی از برابری حقوق زن و مرد بهشمار میرود؟
سیر تحولات حقوق زن در غرب
تا اوایل قرن بیستم زن غربی حق نداشت از ثروت خودش آزادانه استفاده كند و در مقابل شوهر، مالك دارایی خودش نبوده است. به این معنا زنی كه ازدواج میكرد، ثروت و دارایی و ملكش متعلق به شوهرش بود.در كانادا نیز در سال ۱۸۵۱ برای زنان حق مالكیت قائل شدند. در انگلستان هم در سال۱۸۹۳ پذیرفتند زنان متأهل اجازه تصرف در اموال خود را دارند. در سال ۱۸۴۸ جنبش حق رأی زنان در آمریكا به یك جنبش اجتماعی گسترده تبدیل شد. سال۱۸۹۳، نیوزیلند نخستین كشوری بود كه حق رأی زنان را به رسمیت شناخت. درسال۱۹۲۰ ویلسون، رئیسجمهور آمریکا، نوزدهمین متمم قانون اساسی آن كشور را به مجلس سنا رساند كه براساسآن تمام زنان آمریكا برای اولین بارحق رأی برابر بامردان مییافتند.این درحالیاست كه در عرصه حقوق مالی و اختیارات مالی اسلام در ۱۴قرن قبل، حق مالكیت مطلق زن را رسمیت بخشیده و او را در اداره امور مالی خویش صاحب اختیار معرفی میكند. همچنین مطابق اسناد تاریخی از زمان پیامبر اكرم(ص)زنان حق رأی داشتند و در واقعه غدیرخم زنان هم با حضرت علی(ع) بیعت كردند.
زنان، کارگران ارزان و آرام
اما چه شد كه دنیای غرب به این نتیجه رسید حقوقی ازجمله حق رأی و حق مالكیت را برای زنان به رسمیت بشناسد؟ ویل دورانت، نویسنده مشهور غربی معتقد است آزادی زنان غربی در قرن بیستم از عوارض انقلاب صنعتی بود. وی درکتاب «لذات فلسفه» صفحه۱۵۸بحثی تحت عنوان«علل» باز كرده است و در آنجا بهاصطلاح علل آزادی زن را در اروپا شرح میدهد. او در فصل نهم از كتاب لذات فلسفه، پس ازنقل برخی نظریات تحقیرآمیز نسبت به زن از ارسطو و نیچه و شوپنهاور و برخی كتب مقدس یهودواشاره به اینكه درانقلاب فرانسه با آنكه سخن از آزادی زن هم بود اما عملا هیچ تغییری رخ نداد، میگوید: «تاحدود سال۱۹۰۰ زن بهسختی دارای حقی بود كه مرد ناگزیر باشد از روی قانون آن را محترم بدارد.»
ویل دورانت با اشاره به نقش انقلاب صنعتی در تغییر وضعیت زنان غربی، ادامه میدهد: «...زنان كارگران ارزانتری بودند و كارفرمایان آنان را بر مردان سركش سنگینقیمت ترجیح میدادند. یك قرن پیش در انگلستان كار پیداكردن بر مردان دشوار شد اما اعلانها از آنان میخواست كه زنان و كودكان خود را به كارخانهها بفرستند...»
وی از ماجرا تحت عنوان بردگی جدید یاد میکند و میگوید: «زنان نخستین مزد خود را با همان غرور و خوشحالی گرفتند كه پسران فراری از مدرسه میخواهند با یك پك سیگار روز تعطیل، مردانگی خود را ثابت كنند. زن این بردگی جدید را با وجد و شادی پذیرفت.» یا جای دیگری میگوید: «اروپا به زن آزادی داد تا او را برده مرد سازد واز اودر كارخانه كار بكشد، همین!»
درشرح قانون مدنی ایران، تألیف دكتر علی شایگان صفحه ۳۶۶ مینویسد: «استقلالی كه زن دردارایی خود دارد وفقه شیعه از ابتدا آن را شناخته است دریونان و روم و ژرمن و تا چندی پیش هم درحقوق غالب كشورها وجود نداشته، یعنی مثل صغیر و مجنون، محجور و از تصرف در اموال خود ممنوع بوده.»
تجاوز و خشونت، دستاورد غرب برای قاطبه زنان
امروز هم وضعیت زنان غربی چندان مساعد نیست. اینرامیتوان ازمیان واقعیتهای درزکرده در رسانههای خودشان متوجه شد. زنانیکه دراعتراض به خشونت وکشتهشدن توسط مردان هرازگاهی به خیابان میآیند و جنبشهایی را برپا میکنند.سالانه بیش از ۵۰۰هزار تجاوز به زنان و دختران بالای۱۲سال درآمریکا انجام میشود و تعداد سایر خشونتها علیه این گروه از جامعه قریب به چهارمیلیون مورد است. آمریکا به لحاظ فراوانی تجاوز جنسی درمیان کشورهای جهان دررده سوم قراردارد. ازهرسه زن آمریکایی، یک زن درطول زندگی خود آزارجنسی را تجربه میکند. این درحالیاست که ۶۸درصد خشونتهای جنسی به پلیس آمریکا گزارش نمیشود. همچنین بیش از نیم قرن ازتصویب قانون پرداخت برابر درآمریکا میگذرد اما هنوز حقوق زنان آمریکایی از مردان همکار خود فاصله زیادی دارد. طبق اعلام نشریه فوربس، حدود یکسوم از زندانیان زن در جهان در زندانهای آمریکا بازداشت هستند. آزار، خشونت وتجاوز جنسی علیه زنان در انگلیس بهحدی گسترده شده و شرایط تا جایی رو به وخامت رفته است که در سال۲۰۲۲، ریشی سوناک، نخستوزیر انگلیس اعلام کرد خشونت جنسی علیه زنان و دختران باید بهعنوان یک«وضعیت اضطراری ملی» تلقی شود. دردیگر کشورهای اروپایی هم وضع بر همین منوال است. وضعیتی که دنیای غرب در برابر آن بهجز فرافکنی و فرار از پاسخ راهکار دیگری ندارد!