در روز بزرگداشت ابوعلی سینا بررسی شد

اعتلای اسلام با حکمت ایرانی

گفت‌وگوی «جام‌جم» با قطب الدین صادقی، کارگردان نمایش «عروسی خون»

بیگانه از دنیای شاعرانه لورکا

دکتر قطب‌الدین صادقی‌، استاد دانشگاه، مترجم و کارگردان، این روزها نمایش «عروسی خون» نوشته فدریکو گارسیا لورکای اسپانیایی را با گروهی از هنرجویانش در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه دارد.
کد خبر: ۱۴۲۶۰۴۵

او یکی از موفق‌ترین کارگردان‌هایی است که در کنار بزرگانی چون زنده‌یاد حمید سمندریان و دکترعلی رفیعی در آموزش و به‌کار گرفتن جوان‌ها در آثارشان نقش مثبتی داشته‌اند و این بار نیز عروسی خون از این منظر می‌تواند به شکل قابل‌تاملی ما را مهمان خود کند. با دکتر صادقی درباره این نمایش و نحوه کار کردن با جوانان گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

به عنوان یک اندیشمند در حوزه تئاتر می‌پرسم آیا متون لورکا آن‌طور که باید و شاید در ایران اجرا شده است؟
راستش را بخواهید رئالیسم شاعرانه‌ای که با لورکا در صدر ادبیات نمایشی دنیا نشسته، نه تنها در ایران بلکه در کل جهان کمابیش بیگانه است. او برای اولین‌بار این نوع تئاتر تغزلی ناب را نوشت و یک رنگ و بوی تازه‌ای در رئالیسم خشن و خیلی ناتورالیستی دنیا داد که بر فقر،رنج ، بدبختی ،طبقات کارگری و طبقات رنجدیده شهری اتکا می‌کند اما این نوع رئالیسم شاعرانه بر طغیان تاکید می‌کند و بر تسلیم نیست. دراین‌باره از نظر شکلی و صحنه‌ای چندین کار شده است و اینها ارزشمند بود؛ مثل کارهای دکتر رفیعی و دیگران. پیش از انقلاب هم آقای مهدی هاشمی ‌نمایش «خانه برنارد آلبا» را کار کرد. همه اینها دارای این زیبایی‌شناسی بود، منتها من فکر می‌کنم که بر عنصر طغیان کمتر تکیه شده بود؛ یعنی زیبایی‌شناسی صحنه بسیار جذاب بوده ولی آن طغیانی که به‌هر حال از‌سوی زنان ستمدیده اسپانیایی بوده و لورکا این نوع طغیان را بر علیه سنت‌ها و باورهای کهن جمعی در آثارش آورده، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. به‌نظر من این مهم‌ترین نکته‌ای است که باید برجسته و به تماشاگر منتقل شود.
 
خودتان بنابر چه اهدافی سراغ عروسی خون رفته‌اید؟
حقیقتش را بخواهید قبل از هرچیز بر پاکی عشق و طغیان پرشور زنان دارای اراده و خرد تاکید می‌کنم. نباید یادمان برود که این زن‌ها با اراده و پاکی‌شان باید از پس یک زندگی معمولی بر بیایند و حضور اجتماعی پررنگ‌تری داشته باشند. هدف دیگری که در کنار این جریان داشتم، جنبه شکل‌گرایانه آن است که فقط با آثار بزرگ که موقعیت‌های بزرگ دراماتیک و شخصیت‌های پرداخت شده بزرگ دارد، می‌شود با آنها جوان‌ها را تربیت کنید و به آنان باید آثار بزرگی برای تمرین کردن بدهید که بتوانند با اتکا به مصالح دراماتیک اثر به بهترین شکل ممکن به زوایای روح شخصیت‌ها و موقعیت‌های اثر برسند و ضمن ارائه آثار، توانایی‌های خودشان را کشف کنند. به‌نظرم عروسی خون یکی از این‌آثار گرآن‌قدر است که می‌تواند آموزنده باشد.
‌  
شما سال‌هاست که در کنار حرفه‌ای‌ها هرازگاهی با هنرجویان‌تان کار می‌کنید. این نوع کار چقدر هزینه و فایده برای شما دارد؟
بله من سال‌هاست که در کنار حرفه‌ای‌ها با جوان‌ها نیز کار کرده‌ام و اولین هزینه‌ای که باید بپردازی، این است که شما باید زمان زیادی بگذاری برای این‌که تنها هدف‌تان هدایت بازیگر نیست، طراحی میزانسن‌ها نیست و درآوردن روح اثر نیست، بلکه همزمان و با موازات آن باید روی بدن، بیان و تربیت حس بازیگران جوان هم کار کرد؛ یعنی هم کارگردانی و هم آموزش است. روش ترکیبی بعضی وقت‌ها خسته‌کننده است ولی خوبی‌اش اینجاست که شما به جوان‌ها میدان می‌دهی؛ جوان‌هایی که خیلی از جاها راه‌شان نمی‌دهند و اگر هم راه‌شان بدهند برای کارهای کم‌ارزش و حاشیه و سیاهی‌لشکر است. من واقعا به این جوان‌ها میدان می‌دهم. من به این جوان‌ها در دل یک اثر بزرگ میدان می‌دهم تا هم یک درام را با تمام ابعاد اجرایی‌اش بشناسند و هم خودشان را تربیت کنند. بدن و بیان‌شان را تربیت کنند و زوایای‌ بازیگری مدرن را به آن بیاموزم زیرا با یک روش معمولی نمی‌شود این کارها را کرد و باید یک روش پداگوژی خاص به‌کار گرفته شود که هم اصول پایه را به آنها بیاموزد و هم اصول بازیگری و هم این‌که من به شکل رو باز کارگردانی می‌کنم و به آنها کارگردانی را هم یاد می‌دهم. بعد افزون بر اینها، تکنیک‌ها و روش‌های جدید بازیگری را هم با آنها کار می‌کنم که آنها فقط به روش استانیسلاوسکی ۱۰۰سال پیش قرائت نکنند.
 
در میان کارهایی که با جوانان کرده‌اید، کدام‌ها اسم و رسم بیشتری یافته است؟
خیلی‌های‌شان. من تاکنون ۵۵ تا ۶۰ تا میزانسن دارم که بسیاری از آنها از همان زمانی بود که از فرنگ برگشته و با این جوان‌ها کار کرده‌ام؛ مثل آژاکس، نیرنگ‌های اسکاپن، پرومته در رنجیر، سرود مترسک پرتغالی، حتی این آیینه آنتیگون، عروسی خون، کافکا با من سخن بگو و... . حقیقتش را بخواهید در کارهای دیگری هم انجام داده‌ام مثل بهرام چوبینه، هملت و... . یا در افشین و بودلف هر دو مرده‌اند، ترکیب بازیگران حرفه‌ای با جوان‌ها بوده است و نقش‌های کوچکی بوده که در کنار بزرگ‌ترها بازی کرده‌اند و یک درس تازه هم در کنار حرفه‌ای‌ها آموخته‌اند. بسیاری از این کارها مثل نیرنگ‌های اسکاپن، پرومته و سرود مترسک پرتغالی هیچ چیز از یک کار حرفه‌ای کم نداشت و حتی یک سروگردن هم بالاتر بود و این به یمن شور جوان‌ها، عشق آنها به آموختن و دلی بوده که آنها به کار داشته‌اند؛ البته در پرتو یک تمرین طولانی به‌دست آمده، گاه هشت ماه. برای این‌که شما نمی‌توانید در یک زمان محدود، مثل حرفه‌ای‌ها با آنها کار کنید و نتیجه بگیرید. باید زمان بگذاری تا ذره ذره از درون شکل و اندیشه را هضم کنند تا بتوانند روش‌های همکاری گروهی را به همدیگر پاس بدهند و در دل یک کار گروهی رشد کنند و بسیاری از این کارها، چه می‌دانم مثل همین کافکا با من سخن بگو که بسیار درخشان از کار درآمد.
 
چقدر کار کردن با جوانان، آنها را برای حضور در میدان حرفه‌ای آماده می‌کند؟
خیلی، خیلی! انتقال تجربه به طور مستقیم از کسی مثل من که به طور حرفه‌ای سال‌ها کار کرده‌ام، نه‌تنها براساس اتوودهای کلاسی انجام می‌شود بلکه آنها می‌آموزند که یک نمایش را از الف تا ی چگونه یاد بگیرند، تداوم و شکل‌گیری میزانسن‌ها را یاد بگیرند، نظم را یاد بگیرند و همچنین بازی کردن با هم یعنی روحیه گروهی را یاد بگیرند؛ چون در کلاس‌های بازیگری هنرجویان یک اتوود مستقل را کار می‌کنند اما در دل آن نظم، هماهنگی و اخلاق گروهی را نمی‌آموزند. مهم‌ترین چیزی که به آنها گفته‌ام این است که نه‌تنها اینها را می‌آموزید و به طور فردی پیشرفت می‌کنید بلکه باید در دل یک گروه پیشرفت کنید. این را به آنها آموخته‌ام و امیدوارم که این‌طور باشد‌ که تنها آموزش تئاتر نیست بلکه آموزش درس زندگی است. ما همه معلومات فنی و دراماتیک را با خود به فضای زندگی می‌بریم؛ یعنی نظم، اخلاق و آن روح مودت و انرژی و شوری که برای انجام هر کاری داریم را باید به شکل یک عادت ثانوی با خودمان به زندگی ببریم. به معنی دیگر آنها را برای یک زندگی هم آماده می‌کنیم.
 
عروسی خون چقدر در اجتماع جهان امروز گویای مطلب است؟
اعتقادم بر این است که در دوره‌های بحرانی، هرگز نباید یادمان برود ارزش‌های عاطفی و عواطف چیست. درون نباید فقیر شود. وقتی از بیرون سخت درگیر هستیم، حوادث اجتماعی و درگیری‌های ریز و درشت، انرژی زیادی از ما می‌گیرد. حالا اگر از درون هم فقیر باشیم، نابودی حتمی است. تنها راه آن تعادل بخشیدن، تداوم روحیه فعالیت، تلاش اجتماعی و داشتن یک درون قوی و شکوفاست. یعنی ما از درون باید عشق، عاطفه و انسان‌دوستی را فراموش نکنیم. به گمانم در تئاتر از طریق آثار درخشانی مانند لورکا است که شما این فرصت را پیدا می‌کنید. ما نباید این دوره بحرانی را بدون کار کردن روی عواطف درونی‌مان سپری کنیم. از طرف دیگر تاکید روی شخصیت زن است، در جامعه ایرانی تا این درجه زن پویا و فعال نبوده است. نباید این را در تئاتر فراموش کنیم و همزمان با ارزش‌هایی که زنان‌ در جامعه پیدا کرده‌اند، ما هم در تئاتر اینها را به شکلی منعکس کنیم و بگوییم که از این نوع شخصیت‌های فاعل زن هم داریم و تاکید کنیم که آنها را باید نشان دهید. این برایم خیلی حائز اهمیت بوده است.
 
چرا به‌جای دکور به ویدئو و پخش تصاویر تجریدی بسنده کرده‌اید؟
حقیقتش را بخواهید، این نمایش را برای سالن شانوی خودمان آماده کرده بودیم. چهار روز قبل از اجرا به دلیل حوادث شهر تهران سالن ما بسته شد، چهار ماه بعد بنابر خواست صاحب‌ملک، دادگاه حکم تخلیه داد و آنجا را جمع کردیم. وسایل و دکور ما همین‌طور ماند تا این‌که آمدیم سالن ایرانشهر و دیدیم با یک سالن چهار برابر سالن شانو مواجه هستیم. از نظر طول و عرض و ارتفاع ابعاد ما چهار برابر شده است و به‌ناچار آن دکور را باید کنار می‌گذاشتیم. دلیل دیگر هم این بود که در اینجا باید همزمان با یک گروه دیگر کار می‌کردیم و طی نیم‌ساعت باید دکور را جابه‌جا می‌کردیم. دنبال یک صحنه ساده، پویاتر و نمایشی‌تر بودیم و هیچ راهی نبود جز این‌که از یک صفحه بزرگ و سفید استفاده کنم که قبل از هرچیز معرف فرهنگ اسپانیاست. همچنین معرف پاکی زن است؛ چون زمینه لباس زن‌ها سفید است و بعد مکمل واقعیت‌گرایی روستایی بود که در عرصه بازیگری داریم آن را انجام می‌دهیم. تنها به وسیله تصاویر تخیلی می‌توانستیم آن جو شاعرانه را خلق کنیم. رنگ و ترکیبات تجریدی رنگ و حرکت خون، عواطف و احساسات شاعرانه‌ای است که در پس زمینه و ناخودآگاه همه شخصیت‌ها اتفاق افتاده است. متناسب با هر صحنه رنگی را آورده‌ایم که این رنگ سفید، معرف فرهنگ اسپانیاست. برای مثال نقاشی‌های دالی را نگاه کنید، ببینید چقدر رنگ زرد و روشن زیاد است. از اینها استفاده کردیم برای این‌که مکمل بدن بازیگران باشد که اینها بتوانند ناخودآگاه شاعرانه اثر و شخصیت‌ها را هم نشان بدهند‌. تاکید ما روی پاکی، سادگی و وجه شاعرانه‌ای که در پس‌زمینه تاریخی و فرهنگی اسپانیا وجود دارد، بوده است.
 
ایده لباس‌های مجلس عروسی از کجا به ذهن‌تان آمده و چقدر نسبت با کلیت اثر دارد؟
لباس‌های زن‌ها و مردهای روستایی اسپانیا تا دهه ۲۰ و ۳۰ قرن بیستم، کمابیش همین لباس‌هایی است که می‌بینید؛ یک جلیقه است، یک پیراهن سفید و شلوار مشکی و لباس‌های زن‌ها هم عموما دامن‌هایی بلند تا مچ پا و معمولا هم یا رنگی است یا سفید و... کافی است که شما برای نمونه‌ فیلم کارلوس سائورا را ببینید با بازی و طراحی آنتونی گادس که همین عروسی خون را کار کرده یا فیلم فرانچسکو رزی که فیلم کارون را کار کرده و آنتونی گادس هم آن‌را طراحی کرده؛ ببینید تمام لباس زن‌ها همین طوری است، دامن بلند تا مچ پا... پیتر بروک را هم ببینید، تقریبا از همین نوع لباس‌ها استفاده کرده است. این لباس‌ها شباهت‌هایی با لباس ایرانی هم دارد اما واقعا لباس اسپانیایی است و وجوه اشتراکی دارد. به این دلیل که تفاهمی هم از نظر معنای تجسمی اثر به تماشاگر ایرانی داده می‌شود. خوشحالم از این نظر. تفاهم و نزدیکی می‌تواند ادراک مطلب را بالاتر ببرد و تاثیری بگذارد برای معنای نمایش ولی ما شباهت‌های زیادی داریم با هم، فرهنگ خودمان و هم لباس‌های روستایی اسپانیایی که در کارمان می‌بینید.
 
تکنیک‌های اتکای به بیان بدنی چقدر با فضای احساساتی و شاعرانه عروسی خون همخوانی دارد؟
این بیان بدنی در اجرا خیلی متکی به نوعی غیرت روستایی فرهنگ اسپانیایی است. بدن بازیگران ما پر از خون و حرکت و هیجان است و در ضمن بازی مدرن با همه بدن است و فقط با صورت و دهان نیست و این را ما می‌گوییم ادبیات. بازی‌ای واقعی است که از امحا و احشای بازیگر و کل بدن بازیگر سود ببرد، یعنی از انگشتان پایش بگیر تا فرق سر.لذا این خون، حرکت و هیجان آن رئالیسم روستایی تغزلی است و متکی به آن عواطف و احساسات غیرتی. تغزلی اگر هست، شاعرانگی‌ای اگر هست در خود موضوع و در برخورد با مسأله عشق است، در خون و هیجان و مسائلی که آنها برای زیستن در برابر جادوی مرگ دارند که در فرهنگ اسپانیا حضور دارد و ما هم در صحنه آن را آورده‌ایم به طوری‌که در جنگ‌های داخلی‌شان یکی از شعارها زنده باد مرگ بود ‌ولی در برابر این شعار نسبت به زیستن، عشق و تغزل و غنای تن فرهنگ اسپانیا حساس و بسیار نیرومند است و آثار بسیار درخشانی دارند. در واقع این بیان بدنی برای برجسته کردن آن شور و شر عاشقانه و احساسات شاعرانه نمایش است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
اجتهاد زنان سیره عُقلاست

درگفت‌وگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کرده‌ایم

اجتهاد زنان سیره عُقلاست

نیازمندی ها