اختصاصی جام جم آنلاین

تشرف علامه حلی در راه کربلا

آقا سید محمد (صاحب مفاتیح الاصول و مناهل الفقه) از خط علامه حلی، که درحواشی بعضی کتبش آورده، نقل می‌کند: علامه حلی در شبی از شب‌های جمعه تنها به زیارت قبر مولای خود ابی عبداللّه الحسین (صلوات الله علیه) می‌رفت.ایشان بر حیوانی سوار بود و تازیانه‌ای برای راندن آن به دست داشت.اتفاقا در اثنای راه شخصی پیاده در لباس اعراب به ایشان برخورد کرد و باایشان همراه شد.در بین راه شخص عرب مساله‌ای را مطرح کرد.
آقا سید محمد (صاحب مفاتیح الاصول و مناهل الفقه) از خط علامه حلی، که درحواشی بعضی کتبش آورده، نقل می‌کند: علامه حلی در شبی از شب‌های جمعه تنها به زیارت قبر مولای خود ابی عبداللّه الحسین (صلوات الله علیه) می‌رفت.ایشان بر حیوانی سوار بود و تازیانه‌ای برای راندن آن به دست داشت.اتفاقا در اثنای راه شخصی پیاده در لباس اعراب به ایشان برخورد کرد و باایشان همراه شد.در بین راه شخص عرب مساله‌ای را مطرح کرد.
کد خبر: ۱۴۲۵۰۷۴

علامه حلی (رضوان الله علیه) فهمید که این عرب، مردی است عالم و با اطلاع بلکه کم مانند و بی نظیر، لذا بعضی از مشکلات خود را ازایشان سؤال کرد تا ببیند چه جوابی برای آن‌ها دارد با کمال تعجب دید ایشان حلال مشکلات و معضلات و کلید معما‌ها است.

باز مسائلی را که بر خود مشکل دیده بود، سؤال نمود و از شخص عرب جواب گرفت و خلاصه متوجه شد که این شخص علامه دهر است، زیرا تا به حال کسی را مثل خود ندیده بود ولی خودش هم در آن مسائل متحیر بود.

تا آن که در اثناء سؤالها، مساله‌ای مطرح شد که آن شخص در آن مساله به خلاف نظر علامه حلی فتوا داد.

ایشان قبول نکرد و گفت: این فتوا بر خلاف اصل و قاعده است و دلیل و روایتی را که مستند آن شود، نداریم.

آن جناب فرمود: دلیل این حکم که من گفتم، حدیثی است که شیخ طوسی در کتاب تهذیب خود نوشته است.

علامه گفت: چنین حدیثی در تهذیب نیست و به یاد ندارم که دیده باشم که شیخ طوسی یا غیر او نقل کرده باشند.

آن مرد فرمود: آن نسخه از کتاب تهذیب را که تو داری از ابتدایش فلان مقدار ورق بشمار در فلان صفحه و فلان سطر حدیث را پیدا می‌کنی.

علامه با خود گفت: شاید این شخص که در رکاب من می‌آید، مولای عزیزم حضرت بقیة اللّه روحی فداه باشد، لذا برای این که واقعیت امر برایش معلوم شود در حالی که تازیانه از دستش افتاد، پرسید: آیا ملاقات با حضرت صاحب الزمان صلوات الله و سلامه علیه امکان دارد یا نه؟ آن شخص، چون این سؤال را شنید، خم شد و تازیانه را برداشت و با دست با کفایت خود در دست علامه گذاشت و در جواب فرمود: چطور نمی‌توان دید و حال آن که الان دست او در دست تو می‌باشد؟ همین که علامه این کلام را شنید، بی اختیار خود را از بالای حیوانی که بر آن سوار بودبر پا‌های آن امام مهربان، انداخت تا پای مبارکشان را ببوسد و از کثرت شوق بیهوش شد.

وقتی که به هوش آمد کسی را ندید و افسرده و ملول گشت.

بعد از آن که به خانه خودرجوع نمود، کتاب تهذیب خود را ملاحظه کرد و حدیث را در همان جایی که آن بزرگوار فرموده بود، مشاهده کرد در حاشیه کتاب تهذیب خود نوشت: این حدیثی است که مولای من صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف مرا به آن خبر دادند و حضرتش به من فرمودند:در فلان ورق و فلان صفحه و فلان سطر می‌باشد.

آقا سید محمد، صاحب مفاتیح الاصول فرمود: من همان کتاب را دیدم و در حاشیه آن کتاب به خط علامه، مضمون این جریان را مشاهده کردم. 


📚 برکات حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف (خلاصه العبقری الحسان)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها