تا ۴۰سال قبل، نبرد شخصیتهای اسطورهای با اهریمنان محدود به افسانهها بود اما ایران ما در این چهار دهه شاهد ظهور ابرقهرمانانی است که در دنیای واقعی با شیطانهای بزرگ و کوچک به نبرد برخاستند. شهدای انقلاب، دفاعمقدس و مدافعان حرم، نمونه چنین اسوههایی هستند؛ مردانی که همچون رستم، سر دیوها را بریدند، همچون سیاوش از آتش خشم و کین بدکیشان گذشتند و چون آرش کمانگیر همه جان خود را برای حفظ مرزهای ایران فدا کردند. اما دریغ که بسیاری از این دلیران، هنوز هم برای بسیاری از مردم و بهویژه نسل جدید شناخته شده نیستند! ما نام این بزرگان را هر روز میشنویم. نام بسیاری از میادین، خیابانها و بزرگراهها با اسامی شهدا مزین شده است، غافل از اینکه مرام و مسیری که این شهدا طی کردند، بزرگراههای رهایی بخش برای رسیدن به جامعه آرمانی است.
سرگذشت و سرنوشت بسیاری از شهدای انقلاب و دفاع مقدس، تکاندهنده است. ما با برخی از این بزرگان آشنایی نسبی داریم، مثلا شهید قاسم سلیمانی چون در زمانه ما زندگی کرد و به شهادت رسید، برایمان آشناتر است اما خیلی از قهرمانان انقلاب و دفاع مقدس برای ما غریب هستند. شهید احمدعلی نیری را کمتر میشناسیم اما او شاگرد درس اخلاق مرحوم آیتا... حقشناس بود و به چنان درجهای از خلوص و معرفت رسید که استاد، مجذوب بزرگی شاگردش شد، طوری که بعد از شهادتش در عملیات والفجر۸ و در تشییع او، آیتا... حقشناس گفته بود «بروید در این تهران بگردید و ببینید کسی مانند این احمد آقا پیدا میکنید؟!» اما رسیدن به این مقام و درجه، حاصل دهها سال زهد و عبادت نبود، چون شهید احمدعلی نیری وقتی به شهادت رسید فقط ۱۹سال داشت!
شهید عباس بابایی، این فاتح آسمانی با همه بزرگیاش و در دوران فرماندهی، یک بار بهجای سربازی به نگهبانی ایستاده بود و...همه شهدای ارتش جمهوری اسلامی ایران چنان روح بزرگی داشتند که در کالبد خاکی آنها نمیگنجید و باید به جایگاه واقعی خودشان میرسیدند. متأسفانه بسیاری از مردم از روح باعظمت و خدمات کمنظیر قهرمانان ارتش، آگاهی چندانی ندارند و باید درباره این افراد روشنگری شود تا مردم با چنین شخصیتهایی که از جان و دل برای این کشور مایه گذاشتند، آشنا شوند. بدون تردید مردمی که با شخصیت و روحیات این اسوهها آشنا باشند، کمتر به مسیر اشتباه میروند. چه بسیار آثار هنری بزرگی که با الهام از این اسطورههای واقعی میشد خلق کرد و خلق نشد. با بهره از حماسههای امثال این سرداران و شهدا، میتوانستیم شاهنامههایی سرود که پایانشان نه با تخیل و افسانه که با نبوغ و حماسههای این بزرگان خوش بود!
شهید ابراهیم هادی، یکی از قهرمانان بیبدیل دوران دفاعمقدس بود اما همان اندازه که زندگی و شهادت این شهید شنیدنی و خواندنی است ماجرای تحول برخی از جوانان بعد از آشنایی با وی تکاندهنده است. زندگی و مرام تابناک شهید ابراهیم هادی، سیاهی زندگی برخی را به روشنایی تغییر داد. این منشها و رفتارها، فرهنگی بههمراه داشته که امروزه بهنام دفاعمقدس شناخته شده و باید ثبت و ضبط شود. فرهنگی که اگر زنده بماند، انقلاب را بیمه میکند و سندی بر پشتیبانی ملت از حکومت است. دفاع مقدس فقط میدان جنگ نبود، بلکه تجلی و فوران یک فرهنگ بود. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم در آن هشت سال، همه شاخصهها، جنبههای فرهنگ و هویت ایرانی ـــ اسلامی ما عینی و عملیاتی شد؛ از توحید، خداگرایی، ایمان به معاد تا ادب، غیرتمندی، ظلمستیزی، عدالتخواهی، برادری، رادمردی، ازخودگذشتگی، پهلوانی و... حتی ادبیات و هنر ایرانی در پیوند با دفاع مقدس، صیقل خورد و درخشید.
در عمق فرهنگی دفاعمقدس همین بس که محبوبترین و پرفروشترین فیلمهای ایرانی، آثاری هستند که بخشی از نور این دفاع را بر پرده سینما تاباندند و پرمخاطبترین کتابهای ما در سالهای اخیر، خاطرات رزمندگان و شهدا بودهاند. دفاع مقدس به والاترین شکل ممکن، انسان تراز اسلامی و ایرانی و انقلابی را ظاهر کرد. بعد از پیامبران و معصومان و اولیای الهی، بدون تردید قهرمانان انقلاب و دفاع مقدس از برترین انسانهایی بودند که تاریخ جهان به چشم خود دیده است. اما این قهرمانان چه نسبتی با مردم امروز ما دارند؟ آشنایی جوانان متولد دهه ۸۰ و ۹۰ و همچنین نسلهای آینده با شهدای انقلاب و دفاع مقدس، چه کارکردهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حتی امنیتی دارد؟ آیا فقط قشر خاصی از مردم باید با قهرمانان ملی ما ارتباط عاطفی و فکری داشته باشند یا هر طیف و قشری از مردم به این رابطه احتیاج دارند؟
از پایان جنگ تحمیلی ۳۳سال گذشته اما برای جانبازان هنوز جنگ تمام نشده است. آنها در کنار تحمل رنجهای جسمانی، بار مهمی هم بر دوش دارند و آن پاسداری از حقایق دفاعمقدس است. هر جانبازی، یک منبع مهم برای ثبت تاریخ جنگ هشتساله و انتقال این تاریخ به نسلهای آینده است. شهدا حضور جسمانی ندارند اما جانبازان میتوانند تجربههای کمنظیر خود را در جبهه و همراهی با شهدا به آیندهسازان ایران اسلامی منتقل کنند. آنها میتوانند با انتقال احساسات و ادراکات خود به جوانان، انسانسازی کنند و این کاری پیامبرگونه است. علیرضا ضابطی، جانباز ۷۰ درصد، بهترین خاطرات عمر خود را دوران طلایی دفاعمقدس میداند. واقعا سادگی، تواضع و بیریایی را فقط میتوانستی در جبهه ببینی؛ فرمانده با نیرویی که تازه اعزام شده بود هیچ فرقی نداشت، لباس هر دو خاکی بود و گاهی نیروهایی که تازه میآمدند، نمیفهمیدند چه کسی پوتینهای آنها را واکس میزند و لباسهایشان را میشوید، بعد از اینکه فرمانده شهید میشد، میفهمیدند کار او بوده! این پست و مقامهای امروزی هیچ جایی در دفاعمقدس نداشت و همه یکرنگ و عاشق بودند، همه گوش به فرمان یک نفس گرم امام بودند که بیایند و مهران را آزاد کنند، خرمشهر را آزاد کنند و کاری کنند کارستان. منتظر یک نفس گرم امام بودند تا پشت دروازههای بصره برسند. این خلوص همیشه بین بچهها بود و شهدا از بین همه ما گلچین شدند. فرهنگ دفاعمقدس است که تا رزمندگان،ایثارگران و جانبازان هستند ثبت و ضبط شود تا آیندگان بدانند چه مردانی در این سرزمین نفس کشیدن و ایستادند تا بدانند که ما مقتدریم. ما ایستادهایم. برای کشف و ثبت و معرفی حقایق دوران دفاع مقدس، رزمندگان و ایثارگرانی هستند که هوای جبهه را تنفس کرده و آن موقعیتها را تجربه کرده بودند؛ بهویژه جانبازان که بهنوعی شهدای زنده هستند و سخنان و روایتهایشان از جبهه و جنگ، سوز بیشتری دارد.
وقتی رهبر معظم انقلاب از دفاعمقدس بهعنوان یک گنج یاد میکنند به همین علت است و ما میتوانیم قرنها از این گنج بهرهبرداری کنیم اما متأسفانه برخی از بچههای دفاعمقدس خودشان را از این فضا کنار کشیدهاند و همین مسأله فضا را برای سوءاستفادهکنندگان باز کرده و تحریفاتی در دفاعمقدس ایجاد شده و این افراد چیزهایی را که در ذهنشان است پیاده میکنند و این سوءاستفادهها بلای جنگ شده است. ما میگوییم خاطرات دفاعمقدس را باید کسانی بگویند که توپ وتانک کنارشان منفجر شده، تیر به بدنشان خورده، خط مقدم را لمس کرده و کمین دشمن را دیدهاند. اینها میتوانند جنگ را بگویند و نشر بدهند. این گنج امانتی است که خداوند در اختیار ما قرا داده و تا روزی میدرخشد و سرمایه است که خاطرات، زندگینامه، وصایای شهدا، جانبازان وایثارگران ثبت و ضبط شود و آیندگان به آن دسترسی داشته باشند و بهرهبرداری هنری، ادبی و فرهنگی کنند. ثبت و ضبط خاطرات دوران دفاعمقدس کلید این صندوقچه اسرار است که اگر بهموقع باز نشود، دچار تحریف میشود یا به زیر خاک میرود و بس... امروز بهترین راه برای نزدیک شدن به شهدا، سیر در وصیتنامه و زندگینامه آنهاست. اینکه انسان خودش را به همرزمان شهدا مخصوصا جانبازان نزدیک کند، چون هنوز تعداد بسیار زیادی از جانبازان هستند که بوی شهدا را میدهند. در کنار اینها قرار گرفتن و آشنا شدن با زندگی آنان و دردهایی که دارند، باعث نزدیک شدن انسان به شهدا میشود.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
اکبرپور: آزادی استقلال را به جمع ۸ تیم نهایی نخبگان میبرد
در گفتوگوی اختصاصی «جام جم» با رئیس کانون سردفتران و دفتریاران قوه قضاییه عنوان شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی بیپرده با محمد سیانکی گزارشگر و مربی فوتبال پایه