رسانه KHAMENEI.IR در گفتوگوی تفصیلی با دکتر محمدجواد لاریجانی، به تحلیل و بررسی مسیر طی شده چهار دهه گذشته و جایگاه امروز کشور در نسبت با قلههای پیشروی حرکت ملت ایران داشته است.
رهبر انقلاب اسلامی در دیدار اخیر با فرماندهان سپاه پاسداران اشاره کردند که ما در نظام اسلامی «فصل مشبعی را حرکت کردهایم؛ این سربالایی، این شیب تند را عبور کردهایم، به قلهها نزدیک شدهایم.» میخواستیم تحلیل شما را بدانیم از این عبارت «قله» و بفرمایید این قلهای که در موردش صحبت شده چه مختصاتی دارد؟
من ابتدا میخواهم یک مقدمهای بگویم و آن نکتهای است که رهبر انقلاب در تبیینش نقش مهمی داشتند؛ مفهوم بصیرت. البته بصیرت یک مفهوم قرآنی است. قُل هذِهِ سَبیلی أَدعو إِلَى اللَّهِ عَلى بَصیرَه. منتها خیلی از مفاهیم قرآنی گاهی زیر غباری از غفلت هست مثل خود مفهوم ولایت که حضرت امام آن را خیلی بالا آورد. مفهوم بصیرت را رهبر انقلاب روی آن مطالبی گفتند که آن را محوری قرار داد و بصیرت یک نکته خیلی با اهمیتی است. البته ارکان خیلی مهمی هم دارد. درواقع پادزهر خیلی از امور و دسیسهها و فتنهها همین بصیرت است در اصل.
از نقطه جالب توجهی وارد بحث شدید، این بصیرتی که پادزهر فتنههاست چه ارکان و اجزایی دارد؟
من میتوانم لااقل چهار جزء مقوم بصیرت را بگویم:
1ــ اولینش این است که انسان تصویر واقعبینانهای از وضعیت خودش داشته باشد. واقعبینی یعنی آدم نه خودش را بالاتر از آنجا که هست ببیند نه پایینتر. واقعبینی این جوری نیست که بعضیها میگویند ما واقعبینیم ته دره افتادیم. واقعبینی یعنی آنچه هست را دقیق ببینیم.
2ــ یک نکته دیگری در بصیرت این است که دارای تصویری درست از مقاصد عالی باشیم. آدم بصیر هر روز به یک سازی نمیرقصد. یک روز مقاصدش مثلا خیلی بالا، یک روز مقاصدش خیلی پایین. اینکه در قرآن اشاره کرده افرادی که موفق هستند ثبات در قول دارند و در فعل، این به خاطر همین رکن مهم در بصیرت است. چون دارای یک دید ثابت و دید عالی و مقاصد مشخص دارند. لذا آدم بصیر دیدش بر اساس یک اصولی است.
3ــ یک نکته دیگری در بصیرت مسأله وظیفهشناسی است. یعنی آدم بصیر وظیفهشناس است میداند در چه زمانی وظیفهاش چیست. این جور نیست که مثلا زمانی که باید سلاح به دست بگیرد برود جبهه، برود مشغول مثلا یک کار دیگر بشود. آن هم کار خوب ولی این وظیفه آن نیست. پس وظیفهشناسی علامت دیگر بصیرت است.
4ــ یک بخش دیگر از بصیرت، قیام برای انجام وظیفه به موقع و به اندازه است؛ این عبارت رهبر انقلاب است. نه زودتر، نه دیرتر و نه بیشتر نه کمتر.
اینها علائم یک آدم بابصیرت است. این نوع بصیرت پادزهر بسیاری از فتنهها هست. دقیقا دشمن هم و آن کسانی که دیدند قوت جمهوری اسلامی را آنها میدانند که کجاهایی این بصیرت را بزنند. یعنی ارکانی که من گفتم یکییکی مورد تهاجم است.
این همه القای دشمن برای این است که تصویر نادرست ما داشته باشیم دقیقا برای این است که یک رکن مهم بصیرت را جابهجا کنیم. لذا شما شاهد هستید که افرادی در زمان حضرت امام سینه چاک ولایت مطلقه بودند حالا سینه چاک یک نظام سکولار ضد اسلامی هستند؛ خب این معلوم است که آن تصاویر جابهجا شده دیگر. خودشان را و به تبع آن ملت را مفلوک و ضعیف میدانند. مقاصد عالی تبدیل شده به کشف حجاب و هرزگی. اصلا قطع نظری که خلاف قانون و اسلام است خود این تنازل خیلی بد است. این تنازل هم علامت همان است که باید بصیرت مخدوش بشود.
با تعریفی که از بصیرت کردید، اگر بخواهیم با همین نگاه مسائل را تحلیل کنیم، اکنون جمهوری اسلامی چه جایگاهی دارد و کجا ایستاده است؟
ما واقعبینانه که نگاه کنیم نه اینکه خودستایانه ما امروز مهمترین دموکراسی غرب آسیا هستیم و قویترینش و پیشرفتهترینش در علم و تکنولوژی. این سه تا ویژگی مهم را ما داریم.
اما چرا مهمترین دموکراسی هستیم؟ ببینید اولا در کشورهای اطراف ما دموکراسی مهمی وجود ندارد ممکن است رأی دادنها باشد. اهمیت دموکراسی ما به دو چیز است. یکی اینکه رأی مردم یک پشتیبان قوی برای حفظ سلامتش دارد که آن رهبری نظام است. شما در فتنه ۸۸ دیدید که همانهایی که سینهچاک دموکراسی بودند میخواستند رأی را بردارند و شورش خیابانی را جایگزین کنند. کسی که محکم در مقابلشان ایستاد رهبری انقلاب بود که رأی مردم را ناموس نظام اعلام کردند. خب این قسمت دموکراسی.
اما از آن مهمتر ابتنای این دموکراسی براساس عقلانیت اسلامی است. غرب مدعی بود که اصلا غیر از نظام تفکر سکولار نمیتواند پایه دموکراسی شود. میگفتند دموکراسی یعنی دموکراسی سکولار لیبرال. حالا لیبرال ادعایی آنها، آنها که دنبال دیکتاتوری سکولار هستند. لذا وقتی جمهوری اسلامی تأسیس شد و راهافتاد، آنها گفتند حالا 6 ــ 5 ماه بیشتر این دوام ندارد. دو دلیل میآوردند. مرحوم بازرگان میگفت بچهمسلمانها که بلد نیستند مملکت را نگهدارند. این چالش کارآمدی بود. بحثهای تخصص یا تعهد میکردند که یعنی دوباره ما باید بیاییم اداره کنیم اما از آن مهمتر چالش فکری بود که میگفتند این اسلام یک دین قدیمی و مندرس است، به درد امروز نمیخورد و دیدیم که در دورههای مختلف این حرف ادامه دارد. یا میگفتند اسلام دینی مربوط به بخش خصوصی زندگی است. الان هم که بعضی از سران اصلاحطلب میگویند اسلام باید خودش را عرفی کند، ببیند مردم چه میخواهند و همان را انجام دهد. یعنی بخش خصوصی زندگی میتواند مسلمانی باشد ولی بخش عمومی باید سکولار باشد. یا اینکه میگویند اسلام قوانینش خشن و مخصوص اعراب است. به درد سایر اقوام نمیخورد. درحالیکه اسلام هم همیشه سرزنده است، هم مکتب اهلبیت است و هم همه ارکان زندگی بشر و عمومی و خصوصی را در خود دارد. خب، اینها معلوم شد که حرفهایشان باطل است دیگر. آنها گفتند 7 ــ 6 ماه اما چشمهایشان را باز کردند دیدند یک قدرت عظیم متولد شده است.
یعنی به نظر شما اتکای مردم سالاری دینی ما به عقلانیت، یکی از مهمترین برجستگیها و ویژگیهای جمهوری اسلامی است؟
بله، این تجربه که میشود یک نظام مدنی دموکراتیک ایجاد کرد نه براساس عقلانیت لیبرال سکولار، بلکه براساس عقلانیت اسلامی، این یک دستاورد عظیم بشری است.
غربیها میخواستند بشر را از نمونههای دیگر تمدن محروم کنند. یکی از حقوقی که از بشر سلب میشود حق انتخاب تمدنی غیر از تمدن سکولار لیبرال است. میگویند فقط ما را میتوانید انتخاب کنید. نه، اینجوری نیست، یک روش دیگری هم وجود دارد و بسیار هم روش موفقی است. خب، آنها میگفتند این روش تازه هم موفق باشد یک حکومت عقبافتاده توسریخور ضعیف ایجاد میکند. حالا قسمتهای بعدیاش مهم است؛ دموکراسی. مثلا الان میگویند این سیستم شورای نگهبان دارد، یا انتخابات مهندسیشده است یا تقلبی است.
حالا من نمیگویم که سیستم انتخابات ما نقص ندارد، همه جای دنیا سیستم انتخاباتش نواقصی دارد اما چیزی که مهم است رأی مردم را نمایش میدهد. انتخاب مردم را نمایش میدهد. ببینید، مثلا از دل حکومت آقای روحانی آقای رئیسی درآمد. خب، اگر بنا بود مهندسی شود آقای روحانی که با دولت فعلی تناسب سیاسی ندارد. یا از دل حکومت احمدینژاد آقای روحانی درآمد. هیچکسی نمیتواند بگوید که اینها با همدیگر اتحاد کردند. یا از دل حکومت آقای خاتمی آقای احمدینژاد درآمد. پس معلوم است رأی مردم کارگر است.
با همه اشکالاتی که میگیرند جمهوری اسلامی پاسدار رأی مردم است. این مهمترین محور دموکراسی است. افراد با نردبان رأی بالا میرود، با نردبان رأی پایین میآیند. این آزمون بزرگ دموکراسی است. تمام ارکان قدرت در کشور ما هم براساس رأی مردم است. حالا مستقیم یا غیرمستقیم. رهبری توسط مجلس خبرگان رهبری انتخاب میشود که آنها هم مستقیم از طرف مردمند. یعنی یک انتخاب مردمی بسیار صریح. نمایندههای مجلس که مستقیم هستند. رئیسجمهور مستقیم است. شوراها و امثال اینها.
بنابراین ما یک مکانیسم رأی با مشارکت معقول خیلی خوب داریم. البته من طرفدار مشارکت وسیع هستم، منتها قدری آرای بالا پایینتر بشود این دموکراسی را بالا پایین نمیکند. همچنان که در سایر کشورها نمیکند. در کشورهای غربی مردم اگر انگیزه اقتصادی نداشته باشند در انتخابات شرکت نمیکنند.پس این عقلانیت اسلامی منبعث از مکتب اهلبیت یکی از آن قلههاست.
یعنی تشکیل یک نظام مردمسالارانه براساس نگاه مکتب اسلام؟
بله، این یک قله بزرگ است.و این یک آرمانی بود که جمهوری اسلامی در رسیدن به آن تلاش کرد و پیشرفت. این یک تجربه بینظیر است و در دنیای معاصر اصلا چیز کوچکی نیست. آنهایی که دم از توسعه سیاسی میزنند این بزرگترین شاخص توسعه سیاسی است. بزرگترین شاخصش تمهید و تولد چنین نظامی است. پس این یکی از آن قلههاست.
گفتید کشور ما مهمترین دموکراسی و نظام مردمسالار غرب آسیاست و قویترین کشور در این زمینه. این قدرت چه مختصاتی دارد و از چه نشات میگیرد؟
ببینید، این قدرت ما عمدتا از خودمان است. قدرت دفاعی از خودمان است و در زمینههای مختلف اقتصادی و زیرساختی روی پای خودمان ایستادهایم. اینجور نیست که مثلا یک کاسه گدایی دستمان باشد فعلا غذا نداریم به ما بده. یا انرژی نداریم به ما بده. یا بلد نیستیم از خودمان دفاع کنیم به ما پهپاد بده، به ما هواپیما بده.
همه چیز روی پای خودمان است و این یک قدرت خیلی عظیمی است. هیچ کشوری در منطقه غربآسیا به این قدرت مهم وجود ندارد. از یک کشور توسریخور و یک گاو شیری در منطقه تبدیل شدیم به یک قدرت مستقل و تازه میگویند قدرتش زیاد است. خب، این هم یک قله است دیگر.
این قدرت و توانایی مستقل چه واکنشها و چه اثراتی داشته است؟
بخشی از این دشمنیها که با ما میشود در غرب صهیونی بهدلیل توانایی عظیم ماست. میگویند شما در حوزه هستهای پیشرفتتان زیاد است پس باید ساق پایتان را بزنیم قدتان کوتاه شود. این دانش هستهای یک قله دیگر است و بسیار قله مهمی است.کشوری که نتواند روی پای خودش بایستد، در مقابل تهاجمها از خودش دفاع کند و زندگی خودش را نگهدارد خب، این کشور خیلی ضعیفی خواهد بود. در غربآسیا هیچ کشوری وجود ندارد که در مقابل این تحریمهای عظیم و توطئهها یکی پس از دیگری این مقدار توان مقاومت داشته باشد. اصلا افتخارآمیز است.
گفتید جمهوری اسلامی، دموکراتیکترین، قدرتمندترین و پیشرفتهترین کشور غربآسیاست. درباره وجه مردمسالاری و قدرت صحبت کردید. درباره دلایل و نشانههای پیشرفتهبودن نظام هم بگویید.
ما در حوزه علوم و تکنولوژی پیشرفتهترین کشور غربآسیا هستیم. حالا بعضی علوم رشتههای زیادی دارد اما ما در بخشهای بسیار مهم پیشرفتهایم مثلا در حوزه هستهای. علیرغم صدمات و لطماتی که برجام در مراحل اولیه به ما زد خب، خوشبختانه نظام سریع جلوی این خسارتها را گرفته و با این مدیریتی که آقای اسلامی و دیگران دارند ما در مسیر جبران هستیم.
هیچ کشوری در غربآسیا به اندازه ما بر تکنولوژی و توان هستهای سیطره ندارد. ما حالا دنبال سلاح نیستیم نه بهخاطر اینکه از کسی بترسیم. اولا بهخاطر اینکه سلاح توان دفاعی ما را بالا نمیبرد. همانجوری که بعضیها دارند و چندان توان هم ندارند. ثانیا، که از همه مهمتر است، رهبر انقلاب فتوای صریحی دارد در مورد حرمت سلاحهای کشتارجمعی حالا اتمی، شیمیایی و بیولوژیک و ما سرمان را بالا گرفتیم و این را با صدای بلند داریم اعلام میکنیم که هیچ کشوری در دنیا چنین منعی ندارد، هیچ کشوری. ما بهخاطر پادمانها نیست که سلاح درست نمیکنیم، اگرچه ما امضا کردیم و پایبندش هستیم ولی یک منع شرعی صریح داریم که از پادمان مهمتر است.
در حوزههای دیگری از علوم و فنون مثلا در سلولهای بنیادی به یک توانمندی بسیار جالبی رسیدیم. طوری که در جهان جزو کشورهای قابلتوجه هستیم و حرف ما فقط کار تئوریک نیست و بهطور عملی این را داریم در درمان بیماری، در بهبود رشد، در تولیدمثلها و ... بهکارمیگیریم.
حتی در حوزههای نظریتر مثلا در نجوم و کیهانشناسی یکی از کشورهای مهم منطقه هستیم. ایران امروز تنها کشور جهان اسلام است که دارای یک رصدخانه بسیار پیشرفته است. الان این رصدخانه مشغول تحقیقات علمی است و انشاءا... در آینده نزدیک مقالات و تحقیقاتش هم در میآید. مجله ساینس وقتی این رصدخانه شروع به کار کرد گفت ایران دوباره به مهد علوم نجوم و کیهانشناسی خودش بازگشته است و بعضی توفیقات ایرانیها در دستیابیشان به تکنولوژیهایی که مورد نیاز این رصدخانه بوده حیرتانگیز است. این سه مورد را خواستم فقط مثال بزنم برایتان. پس بسیاری از بخشهای علم و تکنولوژی، نمونههای کامل این قله است که رهبر انقلاب اشاره کردند.
یک نکتهای چون در همان بحث علمی هستیم که خوب است به آن توجه شود این است که ما کجا بودیم و چه مسیری را طی کردیم. حالا در چه بحث استقلال سیاسی و مردمسالاری که فرمودید چه بحث دفاعی که اشاره داشتید و چه بحث علمی. مثلا سختیهایی که برای ما وجود داشت و اصلا شاید بقیه در یک شرایط آسایشی این مسیر را طی کردند تا به همین قلههای علمی دست پیدا کنند. خوب است این گفته شود که ما چه بودیم و روند گذشته و سیر نزدیکشدنمان به قله چگونه بوده است؟ بله، مثلا ممکن است که این رصدخانه را در جزایر قناری اروپاییها ساختند البته آنهم چندین سال طول کشید. مثلا زحمتشان کمتر از ما بود، بله این امکانپذیر است. منتها ما کجا بودیم؟ ما یک کشور عقبافتادهای بودیم.
پیشرفت به این نیست که محصولات خارجی در کشور ما زیاد شود. الان کشورهایی هستند که سوپرمارکت محصولات غربیاند، به این نمیگویند پیشرفت. اینکه کاری ندارد شما پول میدهید جنس وارد میشود و برایتان ساختمان هم میسازند. ملاک پیشرفت ما توانمندی ماست؛ توانمندی علمی، توانمندی فنی، توانمندی مدیریتی و ... .
تمام پیشرفتهای علمی در ایران با تحقیقات بعد از انقلاب صورت گرفته. ما اصلا رشتههای Phdمان بعد از انقلاب راهافتاد. قبل از انقلاب که اصلا Phd در دانشگاه ما وجود نداشت. عمده مراکز تحقیقاتی حدود 9 ــ 8 تا از اینها بلکه بیشتر که معدن پیشرفتها هستند بعد از انقلاب اتفاق افتاد.
چگونه شد که جمهوری اسلامی توانست این مسیر پیشرفت ایران را پس از دورههای طولانی افول، احیا کند؟
البته ببینید، دشمن این را تحلیل کرده. یعنی من وقتی مقالاتشان را دنبال میکنم آنها نشستند ببینند چرا ایران که بنا بود همان اوایل مضمحل شود و اساس اسلامیاش که مندرس است، اینها که توان نداشتند، آدمهای واردی نبودند چرا اینها موفق شدند؟ اینها در علل توفیق ایران چند چیز را کشف کردند که در مقالاتشان هست:
- اول تفکر اسلامی ایران که میگویند اینها مکتب اهل بیت دارند، تفکر امامحسینی دارند، اینها در توفیقشان خیلی مهم است. اینها همه را اسم بردند.
۲- دوم نیروی انسانی توانمندی که در این کشور وجود دارد.
۳- سوم نسل جوان پرشوری که در کشورمان هست.
و بعد گفتند ما اگر بخواهیم کشور ایران را برگردانیم عقب، باید این سه تا را بزنیم. این همه تهاجم نسبت به اسلام، مکتب اهلبیت، عاشورا، امامحسین(ع) و اخیرا اربعین بیحساب نیست. فهمیدند اینها یک رگه مهمی در توفیقات ایران است. فهمیدند این تفکر، موتور خیلی قویای بوده لذا تعجب نکنید اینها را میزنند.
یا مثلا خالی کردن ایران از نیروی انسانی کارآمد. الان نه تنها افراد خیلی شاخص علمی و تکنولوژیک را دعوتشان میکنند بروند خارج و به ایشان ویزا میدهند بلکه به افراد رده 4 و 5 چه در حوزه پزشکی چه در حوزه فنی، چه دانشجوها به راحتی پذیرش و بورسیه میدهند. این تخلیه ایران از نیروهای کارآمد یک پروسهای کاملا حساب شده است؛ لذا رهبر انقلاب با درایت فرمودند آنهایی که نیروها را به رفتن تشویق میکنند، مرتکب یک خیانت بزرگ میشوند. چون این جزو استراتژی دشمن است و از نقاط قوت ما محسوب میشود که هدف قرار گرفتهاست.
یا مسائل مربوط به جوانی جمعیت است. خود مسأله تحدید نسل و جمعیت توطئه عظیمی بود که در ایران پیاده شد و انشاءا... باید از آن جلوگیری شود.
اینها نقاط قوتی است که باید از آن نگهبانی کنیم. که این قله را و قلهها را همان گونه که ایشان فرمودند، خسته نشویم، از نفس نیفتیم و انشاءا... به زودی فتوحات دیگر هم داشته باشیم. البته میدانید پیشرفت، انتها ندارد. قله معنایش این نیست که آنجا متوقف بشویم. یعنی از آن بالا باید به افقهای دورتر نظر بیفکنیم و حرکت کنیم.
علت این که بعضیها موفقیت و دستاوردها و به تعبیر بالاتر قلهها را نمیتوانند فهم کنند، چیست؟
من کارم ملاحظه و دیدن رفتار حکومتهاست. وقتی اینها را مانیتور میکنم و یکییکی دنبال میکنم، میبینم واقعا قدرتی که در نظام ما هست، مجهول است. گاهی من میدیدم حتی مسئولان ما هم از آن خیلی خبر ندارند و نمیبینند این را. ما برای دیدن توانمندیمان و قلهها باید گاهی نگاه خودمان را ببریم بیرون و از زاویه بیرون به خودمان نگاه کنیم.
من میخواهم اینجا اشاره کنم آنهایی که از لحاظ سیاسی دستاوردهای عظیم نظام را نمیبینند، کافی است یک مقایسه کوچک کنند. اینجا کشوری بود که در آن آمریکا، انگلیس و کشورهای غربی نه تنها سلطان و وزیرش را تعیین میکردند، حتی مدیران بقیه را هم اینها تعیین میکردند.
دولت دستنشانده ایران هیچ تصمیمی برای اتخاذ یک سیاست خاصی نداشت اما حالا کدام دولت است که میتواند به ایران دستور بدهد؟ ایران تبدیل شده به تنها قدرتی در تاریخ ۴۰۰ ساله منطقه که میتواند سیاستهای دولتهایی مثل آمریکا، انگلیس و اروپا را در منطقه خنثی کند.
مسأله مقاومت و حرکت مقاومت پدیده بسیار نوظهوری است، این پدیده کوچکی نیست، رژیم صهیونیستی را بیچاره و توطئههای عظیم منطقه آمریکا را خنثی یا دست کم زمینگیر کردهاست. خب اینها پدیدههای مهمی برای دیدن توانمندی کشور ما محسوب میشود.
امروز در منطقه غرب آسیا هیچ سیاستی بدون در نظر گرفتن مواضع ایران قابل پیشبرد نیست. من حالا نمیگویم که ما اقصی نقاط دنیا هستیم. من دارم راجع به منطقه خودمان صحبت میکنم. ما دنبال نفوذ سلطهای نیستیم. ما دنبال این نیستیم که منابع غنی کشورهای دیگر را تاراج کنیم. به عکس ما میخواهیم کشورهای منطقه روی پای خودشان و قوی باشند. ما در منطقه همراهان قوی میخواهیم. خب این چیزهای جدیدی است که جمهوری اسلامی در منطقه محقق کرده و افتخارآمیز است. فقط افرادی که چشمهایشان را میبندند، اینها را نمیبینند.
ملتها الگو میگیرند از این حرکت جمهوری اسلامی و اصلا این الگو گرفتن باعث این تغییرات در وضعیت منطقه شدهاست. رهبر انقلاب هم در دیدار با فرماندهان سپاه تأکید کردند «اگر جمهوری اسلامی الگو نمیشد، باز این دشمنیها کمتر بود اما جمهوری اسلامی الگو شده، پیشگاه شده؛ جمهوری اسلامی پیشران حرکتهای مقاومتی در این منطقه حساس شده» این را چگونه تحلیل میکنید؟
یعنی احساس خطری که غرب میکند همین است. یعنی الان مسلمان مصری، اندونزیایی، الجزایری و تونسی اینها میگویند خب ایران چه داشت که الان یک کشور مستقل قوی شد که حالا همه راجع به سلاحش میترسند و صحبت میکنند و زلنسکی میگوید ایران اعصاب من را خرد کردهاست. میگفت که ما برای زدن پهپادها، دو تا موشک میزنیم که هر کدام ۱۲۰ هزار دلار قیمت دارد و به هدف هم نمیخورد. ولی این پهپاد کلا دوازده هزار دلار است میآید مستقیما میخورد به هدف.
خب بچههای ما امروز که نرفتند دنبال پهپاد. آن روزی که همه دنبال خرید هواپیماهای پیشرفته و سیستم دفاعی پیشرفته بودند، بچههای ما نشستند با نبوغ خودشان آینده را تخمین زدند و نوعی از فناوری دفاعی را تمهید کردند که حالا معلوم شد از همه جای دیگر مؤثرتر است.
خب اینها برای کشورهای اسلامی نمونه است. میگویند ایرانیها چه دارند؟ ما مسلمانیم آنها هم مسلماناند. لذا توجه میکنند به تجربه ما و این، تجربهای است که ابعادش فقط محصور در ما نیست. ابعادی بسیار وسیع دارد. من همان اوایل انقلاب کتابی نوشتم به اسم استراتژی امالقری، تئوریاش همین بود؛ یعنی ما کاری که میکنیم یادمان باشد. پیروزی ما به پای اسلام نوشته میشود و ناکامیمان هم به پای اسلام.
الحمدللّه امروز بعد از چهار دهه توفیقات ما همه توفیقات اسلام است انشاءا... .
به نظر میرسد نظم فعلی جهان در حال تحول است، به خصوص متزلزل شدن وضعیت تکقطبی جهان نشاندهنده همین است و اینکه گفتید الان ایران یک کنشگر بسیار مهم بینالمللی شده؛ از سوی دیگر عضویت ما در بریکس و شانگهای هم بالاخره به نوعی مؤید همین موضوع است. جایگاه ایران در این 40ساله در عرصه جهانی چه تغییری کرده و به چه موفقیتها و قلههایی دست یافته است؟
عضویت ما در شانگهای، بریکس و حتی روابط ما با کشورهای منطقه و دنیا شکست بزرگی برای آمریکا و اروپاست. آنها معتقد بودند ایران زمینگیر شده و این ایده را تبلیغ کرده بودند اگر کسی با آمریکا، فرانسه، انگلیس و آلمان رابطه نداشته باشد با دنیا ارتباط ندارد. متأسفانه در کشور ما هم بعضی از این مسئولان اگر یک تماس تلفنی با مثلا نخستوزیر انگلیس یا رئیسجمهور فرانسه داشتند، قند در دلشان آب میشد، بقیه را اصلا حساب نمیکردند؛ این گذشت و معلوم شد ایران کشوری بسیار فعال در سطح بینالمللی است. در تجمعات بینالمللی قوی حضور دارد. با کشورهای مهمی در دنیا ارتباطات وثیقی دارد.
آن چیزی که مهم است، شکست خوردن پروژه رهبری دنیا توسط غرب است. بعد از سقوط امپراتوری شوروی، آمریکاییها کاملا به این نظر رسیده بودند حالا میدان خوبی برای اداره دنیاست. تئوری رهبری عالم توسط آمریکا، توسط بوش پدر مطرح شد؛ این کاملا شکست خورد. دنیا را دیگر نمیشود رهبری کرد.
ما مخالف این هستیم که عدهای بگویند ما رهبر دنیا هستیم؛ حالا چه یک کشور چه چند کشور. ما طرفدار عدالت در سطح بینالمللی هستیم. کشورهای جهان باید حرمتشان نگه داشته شود. سازمان ملل محلی باید باشد که همه کشورهای دنیا در آنجا به راحتی حضور داشته باشند و این گونه نباشد که مجبور شوند زیر بلیت یک کشور دیگر باشند.
شما ادامه این روند را چگونه پیشبینی میکنید؟ نظم جدید چگونه شکل میگیرد و به کدامسو خواهد رفت؟
آنچه ما شاهدش هستیم، شکست این تفکر است که بعد از امپراتوری شوروی، حالا دیگر دوران رهبری جهان توسط یک کلوب کوچکی از کشور غرب به رهبری آمریکاست. حالا شرایط بینالمللی چگونه است؟ شرایط بینالمللی امروز نظم بازیگونه دارد. نظم دارد ولی نظمش این طور نیست که عدهای، اصل و آقای دنیا باشند و بقیه فروع. نظم بازیگونه است.
نظم بازیگونه، نظمی است مبتنی بر تعاملات معقول. تا شکلگیری قواعد این بازی هنوز زمان داریم. پس میدان بزرگی برای فعالیتمان وجود دارد. ما دنبال نظمی عادلانه هستیم. نظم بازیگونه تعاملی، عادلانه. بنابراین ما نوعی نظم بازیگونه را شاهدیم. قواعد این بازی به دور از سیطره و قطببازی و رهبریبازی در سطح جهانی باشد؛ ما این را قائل هستیم و به این هدف نزدیکتر شدیم. نه این که به آن رسیده باشیم، بلکه نزدیکتر شدهایم.
شکست آمریکا در تحمیل رهبریاش بر دنیا تجربه خوبی برای کشورهای دیگری هم هست که در سرشان نپرورانند اینکه حالا آمریکا شکست خورده، پس ما بشویم جایگزین او در رهبری عالم. کلا این نظام قطبی آینده مثبتی ندارد. اصلا جهانگشایی تجربهای شکستخورده است. از قدیم همین طور بود. خسارت خیلی وارد میکند به بشریت ولی شکست میخورد؛ لذا نقش ما در سطح بینالمللی تزی کاملا مشخص دارد.
با توجه به اینکه امروز بیشتر نظریهپردازان بینالمللی به تغییر شرایط قبلی و نظم فعلی دنیا معتقدند، جمهوری اسلامی چه چشمانداز و مختصاتی را برای روابط بین کشورهای دنیا و نظم جهان قائل است؟
در صحبتی که رهبر انقلاب در سالگرد انقلاب کردند، آن مطالب به نظرم نکات بدیع و مهمی داشت که شاید باید به آن بیشتر پرداخته شود. یعنی انقلاب ما در سطح داخلی حرف داشت که مهمترینش تأسیس جمهوری اسلامی است و استقلال ما که باید به آن توجه داشت. در سطح منطقهای ما حرف داشتیم و جهان اسلام. حرف ما این بود که اصلا جهان اسلام نباید زیر سیطره کشورهایی باشد که تقسیم کردند و دارند منابعشان را به تاراج میبرند.
ما در سطح جهان اسلام، طرفدار تز مقاومت هستیم که از ابداعات حضرت امام (قدس سره الشریف) است. الان مقاومت یک حرکت کاملا حقیقی و کاملا حساب باز کن است. کسی نمیتواند آن را فراموش کند.
رهبر انقلاب بعد فرمودند در سطح جهانی هم ما حرف داریم. ما معتقد به یک نظم عادلانه و کنشگرانه در سطح جهانی هستیم. نه ظلم میکنیم نه ظلم میپذیریم. لا تظلمون و لا تظلمون. این شعار قرآنی را ایشان در سخنرانیشان در سازمان ملل بهعنوان شعار بینالمللی جمهوری اسلامی بیان کردند. این رهنمود امام بود در سخنرانیشان.
پس تز بینالمللی ما چند قطبی نیست. من حتما این حساسیتم روی قطب را باید بگویم. ما تئوری چندقطبی نداریم. تز ما این نیست که یک کشوری یا چند کشوری رهبری داشته باشند. تز ما کنشگری عادلانه است. نظم بازیگونهای که مبتنی بر قواعد عادلانه بازی باشد.
خیلی ممنون. میدانیم بهرغم پیشرفت سریع و جهشی که جمهوری اسلامی داشته در برخی موارد فاصله نسبت به قلهها زیاد است. تحلیل شما از این بخشها چیست؟
پیشرفت در جمهوری اسلامی پروژه بسیار جالبی است. پروژه پرهیجانی است. هم پر چالش است، هم ایده پردازی و هم فکر لازم دارد. نکتهاش این است که ما نمیتوانیم تقلید کنیم.
اگر میخواستیم تقلید کنیم، توسعه پیدا نمیکردیم، مغز ما هم توسعه پیدا نمیکرد. میرفتیم مدل خارجی میگرفتیم کار میزدیم. چون آن مدلها در زندگی جمعی به درد ما نمیخورد. ما میتوانیم نگاه، عبرتآموزی و دانشافزایی کنیم. اما باید مدل خودمان را اختراع کنیم و این خودش زمینه صعود به قلههاست.
ما توانمندی داریم که روی پایمان بایستیم. مسألهمان را بفهمیم و حلاجی کنیم و پیش ببریم. بنابراین در میدان زندگی جمعی در فهممان از اسلام در توانمندیهای تکنولوژیک، علمی قلههای فراوانی باقی مانده و انشاءا... با توجهات ویژه الهی به همه آنها میرسیم.
نقش امید در رسیدن به این قلههایی که باید به آن دست پیدا کنیم، چیست؟ میدانیم در مقابل آن عدهای که نمیخواهند ما به این موفقیتها برسیم. نقش امید در مقابله با این موانع چگونه است؟
طبیعتا نقش امید کلیدی است. اصلا بصیرت مبتنی بر امید است و این امید کاذبی هم نیست. امید واقعی است. شما توانمندیهای خودت را باید واقعبینانه ببینی، نه کمتر و نه بیشتر.
آن کسی که مثلا بیاید بگوید ما در مقابل آمریکا ناتوانیم، آمریکا میتواند ظرف دو دقیقه تمام امکانات دفاعی ما را نابود کند، خب طبیعتا این ضربه بزرگی به امید میزند. این ناشی از ندانستن است. ناشی از واقعبینی نیست، توهمی است. من طرفدار واقعبینی هستم. میگویم واقعبینانه خودمان را به اندازهای که هستیم، ارزیابی کنیم. خود آمریکاییها معتقد به این توانمندی نیستند که بتوانند ظرف دو دقیقه ما را نابود کنند. اگر میتوانستند تا به حال کرده بودند. هیچ کشوری در دنیا معتقد نیست میتواند ظرف دو دقیقه توانمندی ما را نابود کند.
بنابراین امید واقعبینانه خیلی مهم است. آن وقت این امید دو پایه دارد. یک پایهاش این است که وضعیت خودمان را براساس واقعیتها ببینیم و توانمندیهایمان را بدانیم چیست. مقاصدمان را تشخیص بدهیم که اینها چیزهای خیلی اصولی است. یکی دیگرش توفیقات الهی است. یعنی اگر ما دین خدا را یاری بدهیم، خدا هرگز ما را تنها نمیگذارد و ما توجهات الهی را دیدیم در مقاطع مختلف.
امید ما پیروان مکتب اسلام و پیروان مکتب اهل بیت یک امید خیلی بینظیری است. هم مبتنی بر بصیرت است یعنی توانمندیهایمان را ببینیم واقعبینانه و هم مبتنی بر اتکال به خداست و این دو کلید توفیقات عظیم است. لذا اگر ما میخواهیم امیدمان قوی باشد، دو تا رکن دارد. یکی بصیرتمحور باشد و یکی خدامحور. این دو تا را ما باید تقویت کنیم.
منتشر شده در: https://khl.ink/f/53729
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد