پرواز رها

دختر دردانه با ناز کودکانه در آغوش پدر آرام می‌گرفت و شیرین‌زبانی می‌کرد‌. بابا عادت داشت برایش شعر بخواند و لحظه‌ای که رها کوچولو سر بر شانه‌اش می‌گذاشت فارغ از هیاهوی زندگی، چشم‌هایش را می‌بست و احساس آرامش می‌کرد.
دختر دردانه با ناز کودکانه در آغوش پدر آرام می‌گرفت و شیرین‌زبانی می‌کرد‌. بابا عادت داشت برایش شعر بخواند و لحظه‌ای که رها کوچولو سر بر شانه‌اش می‌گذاشت فارغ از هیاهوی زندگی، چشم‌هایش را می‌بست و احساس آرامش می‌کرد.
کد خبر: ۱۴۱۳۱۱۵
نویسنده غلامرضا تدینی‌راد - ضمیمه تپش

دنیای مرد جوان و همسرش در این دختر کوچک خلاصه می‌شد و عاشقانه دوستش داشتند. آنها سرشار از حس خوشبختی روزگار می‌گذراندند، افسوس دست‌های سرنوشت برگ‌های کتاب زندگی‌شان را تند‌تند ورق زد تا به صفحه آخر با هم بودن برسند. حادثه‌ای تلخ رقم خورد و دفتر زندگی زن ۳۴ ساله و دختر کوچکش بسته شد. ماجرا از این قرار بود: این خانواده تصمیم گرفتند برای دیدن اقوام به سفری کوتاه بروند. عقربه‌های ساعت ۱۰‌شب را نشان می‌دادند و آنها با خودروی پراید حوالی شهرستان فیروزه در حرکت بودند. در طول مسیر ناگهان کامیونی سررسید و به‌شدت با خودروی سواری تصادف کرد. راننده پراید و دو سرنشین خودرو که همسر و فرزندش بودند به شدت آسیب دیدند. با وجود تلاش پزشکان مرگ مغزی زن ۳۴‌ساله و دختر سه ساله اعلام شد. پدر خانواده نیز به‌شدت آسیب دیده بود و تحت مراقبت‌های ویژه پزشکی قرار داشت. مرد جوان زمانی که از وضعیت همسر و فرزندش مطلع شد سخت‌ترین و البته بزرگ‌ترین تصمیم زندگی‌اش را گرفت. او با توجه به اظهار‌نظر پزشکان، رضایت خود را برای اهدای اعضای پیکر رها کوچولو اعلام کرد و با انتقال دختر سه ساله به مرکز درمانی در مشهد عمل پیوند عضو انجام شد تا چند بیمار نیازمند زندگی دوباره‌ای بیابند.

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها