این خلاصهای از مجموعه «نونخ۴» است که با شروع سال ۱۴۰۲ روانه آنتن شده و تا به امروز توانسته مخاطبان بسیاری را همراه خود کند. آمار میلیونی بازدیدکنندگان تلوبیون از سریال نونخ نشان میدهد مردم علاقهمندند پای روایت قصههای آقا نورالدین و اهالی روستا بنشینند. گریز از پایتخت به عنوان محلی که معمولا قصههای سریالهای تلویزیونی در آن نمایش داده میشود یکی از ویژگیهایی است که میتوان گفت سبب دیدهشدن بیشتر این سریال و جذابیتش برای مخاطبان میشود. «نونخ۴» که در این ایام جزو آثار پربیننده است، توانسته با قصههای تازه و شیرین و ورود شخصیتهای جدید دیده شود و بسیاری از سکانسهای آن در فضای مجازی هم منتشر و بهاصطلاح وایرال شد. در یکی از روزهای بهاری در روزنامه جامجم میزبان مهدی فرجی تهیهکننده و کاظم نوربخش و صهبا شرافتی بازیگران سریال شدیم و با آنها درباره جزئیات این اثر به گفتوگو نشستیم.
بخشی از موفقیت سریال نونخ در گرو محاورههای شیرینی است که در قصه رقم میخورد. میشود گفت ترکیب این محاورههای شیرین با مسائل جدی که در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی و ورزشی مطرح میشود باعث درخشیدن سریال شدهاست. برای این بخشها چه راهکاری داشتید که توانستید با این که از سریال چند فصل ساخته شده نهتنها افت تعداد مخاطبان نداشته باشد، بلکه بینندگان افزایش پیدا کنند؟
مهدی فرجی، تهیهکننده: از «نونخ۱» متن ما کردی نبوده و قرار نبود به قومیت خاصی بپردازیم. آقای آقاخانی گفتند اگر میخواهیم به این کار بپردازیم باید آن را درون یک قومیت ببریم. استدلالشان این بود که در فضای قومی شیرینتر میشود. لهجه، گویش، محاوره، موسیقی و لباس به شیرینشدن کار کمک میکند. همانطور که گفتم فیلمنامه کردی نوشته نمیشود، بازیگران در اجرا آن را به گویش و لهجه کردی تبدیل میکنند و هرازچندی یک دیالوگ کاملا کردی اما قابل فهم به کار میبرند. این ایدهای بود که آقای آقاخانی آورد. به این ترتیب وقتی دیالوگها و گفتوگوها را میشنوید احساس شیرینی میکنید و خوشتان میآید. به لحاظ فرهنگی قومیتهای ایرانی ظرفیتهایی دارند که اگر از این ظرفیتها خوب استفاده شود میتوانند کار را جذابتر کنند. کردی یک زبان بسیار غنی است و وقتی به کار اضافه میشود کار را شیرینتر میکند. البته در مرحله اول مخالفتهایی وجود داشت، چون نگران بودند نکند همه ملاحظات و جوانب رعایت نشود و به اقوام کرد بربخورد. نگرانی بحق بود. مجددا مذاکره کردیم و مصرانه بر سر این که به قومیت کرد بپردازیم، ایستادیم. سازمان موافقت کرد و نتیجه این شد که الان میبینید.
در این فصل گویشهای مختلف کردی را میبینیم و این جذابیت کار را بیشتر میکند اما همانطور که اشاره کردید نگران این مسأله نبودید که در مورد نحوه پرداخت به این لهجهها و دیگر مظاهر فرهنگی کرد با انتقادهایی مواجه شوید؟
فرجی: بعد از پخش سریال نونخ۱ به کردستان رفتیم و در نشستهای مختلف توضیحاتی دادیم که به نظرم برای همیشه این مسائل را توجیه کرد. گفتیم هر منطقه لباسها و گویشهای خاص خود را دارد و ما سعی کردیم از بیشتر آنها استفاده کنیم. در جلسهای که در دانشگاه سنندج با نخبگان گفتوگو کردیم، گفتیم شدنی نیست که برای همه اقوام کرد سریال بسازیم؛ پس تلاش کردیم همه اینها را در یک جا جمع کنیم. به همین خاطر لباسهای مختلف کردی را میبینید. ممکن است کسی بگوید این لباس متعلق به سنندج یا کرمانشاه نیست؛ اما چون میخواهیم به همه اقوام کرد بپردازیم، همه را جمع کردیم. فقط آقای آقاخانی نیست که کرد است و همه گروه ما کرد هستند؛ مثلا آقای امیر معقولی تصویربردار، خانم آذر نجیبی طراح لباس و همه بازیگران و عوامل پشتصحنه کرد هستند. همه اینها باعث میشود ضریب خطا کاهش یابد و میزان اطمینان بالا برود. به این دلیل کمتر پیش آمده که چنین اشکالی متوجه نونخ باشد.
چیزی که در همه فصلهای سریال شاهدش بودیم اما در این فصل پررنگتر شده شوخیهایی است که به مسائل سیاسی روز مثل ارتباط کشورها با همدیگر یا مسائل اجتماعی مثل مهاجرت طعنه میزند. میشود گفت شما به رسالت واقعی کمدی نزدیک شدید و نشان دادید میشود از این ژانر برای بیان مسائل مهم بهره برد. چه شد که بیشتر به این سمت رفتید؟
فرجی: نونخ از فصل یک تا الان هیچوقت از نقدهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه غافل نبودهاست. مثلا در سری قبل ماجرای بورس را مطرح کردیم و سکانس مفصلی راجع به بورس و اینکه مردم چطور گرفتار شدند و همه زندگیشان در بورس از بین رفت را نشان دادیم. همچنین به موضوع انتخابات پرداخته بودیم. نقدهای سیاسی و فرهنگی به شکلهای مختلف در نونخ وجود دارد. نویسنده سریال، آقای وفایی به مسائل سیاسی، فرهنگی و ورزشی بهطور خاص توجه دارد. آقای آقاخانی هم همینطور است. اگر کاری قرار باشد فقط بخنداند، هیچ رفتار ناشایستی را نقد نکند و منجر به اصلاح نشود اثر فاخر و مورد قبولی نیست. کار در عینحال که میخنداند باید یکسری رفتارها را هم اصلاح کند. در این سری یک روستا اسیر حمله گرگ شدهاست درحالیکه درون روستا آدمها دچار اختلافند. در جایی نورالدین میگوید گرگها دارند همه زندگی ما را میبرند و خودمان دچار اختلافیم.
بهعنوان یکی از صاحبان اثر گرگ در این سریال را چگونه تعبیر میکنید؟
فرجی: اگر مردم یک جامعه متفرق شوند و دچار همدلی و وحدت نباشند و همدیگر را حمایت نکنند همیشه گرگی در بیرون وجود دارد و آمادهاست که حمله کند و دارایی و اموالشان را به تاراج ببرد. در این سریال همچنین نقد فوتبالی آقای ویلموتس صورت گرفت یا مثلا دلار نیمایی و سایتهای ثبتنام خودرو. اینها چیزهایی است که در جامعه گریبانگیر مردم است و به شکل کمدی به اینها پرداخته شد. اینکه بتوانیم به مسائل روز بپردازیم و نقد کنیم کار را غنی میکند؛ هم بار کمدی را بالا میبرد و هم به برخی معضلات اجتماعی و فرهنگیمان پرداخته میشود.
گاهی کارگردانان و نویسندگان میگویند برای نشاندادن چنین مسائلی دستشان بسته است چون اثرشان دچار ممیزی میشود. چرا برخی با این تفکر پیش از اعمال هر نوع ممیزی، دچار خودسانسوری میشوند؟
فرجی: بچههای ما قدری پختهتر شدند و نویسنده و کارگردان با ضوابط و ممیزی آشنا هستند. ضمنا قبل از پخش رایزنیهایی داشتیم. از رئیس سازمان آقای جبلی خیلی تشکر میکنم. با آقای آقاخانی خدمتشان رفتیم و ملاحظات کار را برای ایشان و معاون سیما، آقای برمهانی و آقای نقویان، رئیس سیمافیلم توضیح دادیم. خیلی به ما کمک کردند، حتی مدیر گروه، آقای الماسی بر سر اصلاحات در باکس مونتاژ کنار ما نشسته بودند. این رایزنیها به ما کمک کرد. یعنی توضیح دادیم حرف اساسی کارمان چیست و راجعبه چه حرف میزنیم. اگر جاهایی حذف شود کجاها ناقص میماند. حمایتهایی که از سوی رئیس سازمان صداوسیما صورت گرفت بسیار کمک کرد. همچنین شناختی که خودمان از سازمان به واسطه این داشتیم به ما کمک کرد.
موضوع دیگری که در خلال قصه به آن پرداخته میشود ازدواج جوانان و فرزندآوری است. چطور سعی کردید دور از شعارزدگی قصه را با پرداختن به این مسائل همراه کنید؟
در این فصل مهمترین موضوع ما اختلاف بین دو روستا است. هر دو روستا با هم فامیل هستند. یک روستا وضعش خوب است و دیگری وضعش خوب نیست. وقتی کاوش میکنید که چرا اینطور است میبینید آن روستا، روستای جوانتری است و فرزندآوری، ازدواج و کسبوکار در آن بیشتر است. هچنین به نیروی متخصص توجه دارند و به آن اهمیت میدهند. درحالیکه در این روستا خودشان میگویند همه ما پیریم. حتی در مسابقه فوتبال هم از دو جوانشان استفاده نکردند. آنها را روی نیمکت گذاشتند و حسابی گل خوردند اما در مسابقه طنابکشی بچههای ادریس که جوان هستند کمک کردند و برنده شدند. خیلی از اینها، گرفتاریها و موضوعات مهم، راهبردی و استراتژیک کشور ماست که آقای وفایی بهدرستی نوشتند و آقای آقاخانی با جذابیت و هنرمندی نشان دادند. این است که میبینید نونخ حرف برای گفتن دارد و درعینحال که میخنداند حرفهای اساسی هم میزند.
یک شخصیت خشن و پر از شگفتی
خانم شرافتی! برخلاف بسیاری از سریالهای کمدی که خانمها معمولا در حاشیهاند و برای خنداندن مخاطبان دستشان بسته است در سریال نونخ نقش شما و دختران نوری پررنگ است. کنار این شخصیت در موقعیتهای مختلف حضور موثر دارید و در جلسات روستا شرکت میکنید. نگاهتان به فعال بودن خانمها در این سریال چیست؟
صهبا شرافتی، بازیگر نقش روناک: کاراکترهای خانمهای سریال برگرفته از کاراکترهای زنان کُرد در دنیای واقعی است. زنان کرد دوش به دوش مردانشان هستند و به آقایان کمک میکنند. این حضور زنان در کنار مردان در سریال نونخ نشان میدهد کردها از کل خانواده نظرسنجی میکنند. در این قصه از من هم که خواهرزاده نورالدین هستم، در این روستا به دنیا نیامدم و بزرگ نشدم، نظرخواهی میشود. بازیگران زن ما تلاش کردند کاراکترهای واقعی را به تصویر بکشند و به دل بنشینند.
خودتان کرد هستید و شاید بهتر بتوانید بازخورد کردها را ارزیابی کنید. با این اوصاف بازخوردهای همشهریها و هم قومیهای خود را چطور دیدید؟
شرافتی: میان کردها مانند فصلهای قبل بازخورد خوبی گرفتیم. اینکه مردم اینقدر کار را دوست داشتند و با آن ارتباط برقرار کردند، واقعا شیرین است.
شما پیش از «نونخ» تجربه بازیگری نداشتید وقتی وارد این کار شدید دلنگران نبودید چطور خود را با یک گروه حرفهای همراه کنید؟
شرافتی: از آقای فرجی بزرگوار و آقای آقاخانی عزیز که واقعا کمکم کردند تا پا به این عرصه بگذارم و همچنین از همکاران پشت و جلوی صحنه که خیلی حمایتم کردند تشکر میکنم. معمولا وقتی عضو جدیدی وارد گروه میشود احساس دافعه شکل میگیرد، ولی واقعا گروه این حس را به من نداد. همه خیلی کمکم کردند و چون سن من از همه کمتر است مسلما خیلی چیزها را نمیدانم. راهنماییهایشان باعث شد وقتی جلوی دوربین میروم استرس نداشته باشم و تلاش کنم کاراکتر به دل مردم بنشیند.
با اینکه شخصیت روناک بیمقدمه وارد فصل ۲ شد اما تا امروز خوب در قصه نشسته است. قبل از این که هر صحنهای ضبط شود چقدر با حضور همکارانتان تمرین و دورخوانی داشتید تا این شخصیت معقول از آب دربیاید. یعنی مخاطبان هم از شما در قامت روناک بترسند و هم دوستتان داشته باشند.
شرافتی: برای هر کاری در خانه و در خلوت خودم خیلی تمرین میکنم. سر کار که میآمدیم تمرین مضاعف داشتیم تا کار بهتر شود. دستیار کارگردان و آقای آقاخانی واقعا کمک میکردند. یکسری جاها شاید در بازی مبالغه میکردم و راهنمایی میکردند که اینجاها را کم یا زیاد کن. مشاورههایی که آقای آقاخانی به من میدادند تاثیر بسیار مثبتی روی کاراکتر گذاشت تا بتوانم در عین حال که خشنم، بامزه هم باشم تا مردم دوست داشته باشند. کاراکتر روناک برای خودم پر از شگفتانه است چه برسد به مردم! قسمت به قسمت که جلو میرود میبینیم اتفاقاتی میافتد و حرکات و احساساتی از خودش نشان میدهد که خودم هم تعجب میکنم که چرا روناک این طور شد؟! این باعث میشود خودم هم سورپرایز شوم.
فرجی: این فصل واقعا این طور است. جلوتر که میرود در مورد روناک دچار این شگفتی خواهید شد.
ماجرای خندههای سلمان
آقای نوربخش! همانطور که گفتید هر کدام از هنرمندانی که در سریال نونخ بازی داشتند با بازی در هر فصل نسبت به فصلهای قبلی پختهتر شدند. یکی از این شخصیتها، سلمان است که برای مردم بسیار جذاب و دوست داشتنی است و خیلی با شخصیتش ارتباط برقرار کردند. برای رسیدن به این نقطه سعید آقاخانی تا چه میزان همراهتان بود تا به این پختگی برسید؟
کاظم نوربخش، بازیگر نقش سلمان: هر فصل از کار پختهتر از فصلهای قبلی شدهاست. آقای آقاخانی به عنوان کارگردان و آقای فرجی به عنوان تهیهکننده نظارت زیادی در کار دارند تا سریال کمترین ایراد هم نداشته باشد. همچنین با گذشت هر فصل، مردم ارتباط بیشتری برقرار کردند. نقش سلمان هم به مرور برای مخاطبان بیشتر جا افتادهاست. از اتفاقاتی که برای این سریال افتاده راضی هستم.
در این فصل ابعاد مختلفی از شخصیتها را میبینیم. مثل شخصیت سلمان و ارتباطی که با جاناتان دارد منجر به خلق لحظات احساسی شدهاست. طبیعی است در این بخشها میتوانستید ایدههای جذابی برای ایفای نقش سلمان داشته باشید. کارگردان این اجازه را به شما میداد؟
نوربخش: فیلمنامه زیباست و آقای وفایی خوب مینویسد. اگر ایدهای داریم حتما باید با آقای آقاخانی در میان بگذاریم تا ببینیم به کار میخورد یا نمیخورد؟! گاهی ایدهای برای خودمان قشنگ است ولی در کار که میآید آن زیبایی را ندارد. در مجموع دست ما را باز گذاشتند برای این که اگر کسی ایدهای دارد قبلش با آقای آقاخانی صحبت کند و اگر خوب باشد حتما استفاده میشود.
چیزی که در این فصل از نگاه سلمان دیدیم، ماجرای تلخ کشته شدن گاو اوست اما این طور نیست که یک باره کار از حال و هوای کمدی بیرون بیاید، حتی با این موضوع شوخی هم میشود. قصه که به اینجا رسید نمیترسیدید مخاطب پس بزند؟
نوربخش: سلمان از ابتدا جاناتان را داشته و با او در ارتباط بودهاست؛ بنابراین برای سلمان سخت بود که گاوش را از دست دهد چون همدمش را از دست دادهاست. لحظهای که این صحنه را بازی کردم، از ته دل برای جاناتان ناراحت بودم چون میدانستم از این به بعد جاناتان را نخواهیم داشت. کلی پیام داشتم که خیلیها میگفتند با این سکانس گریه کردیم و عکس بچههایی که گریه میکردند را برایم فرستادند. دختران خودم هم با این سکانس گریه کردند. خوشحالم که این ارتباط برقرار شد؛ ضمن اینکه شوخیاش هم در آمد.
فرجی: بسیاری از مردم در پیامها و دایرکتهایی که برایم فرستاده بودند بعد از مرگ جاناتان ناراحت بودند و میگفتند قصه را غمگین کردید. بخشی از کمدی این است که وقتی جدی بازی میکنید کمدی در آمده باشد. سلمان در فصل چهار نونخ یک قصه پررنگ دارد و صرفا حضور ندارد که چیزهایی بگوید تا مخاطبان بخندند.
یکی از ویژگیهای این فصل از سریال نونخ، قرار دادن داستانکهای بسیار است که هرکدام از آنها بهواسطه نخ تسبیح به هم ارتباط دارند. نگران نبودید در بخشی نخ تسبیح پاره شود؟ اصلا چه شد در این فصل این قدر داستانک قرار دادید؟
فرجی: تعدد داستانکها به این دلیل است که میدانستیم باید تعداد قسمتهای زیادی پخش کنیم. در ابتدا خیزمان برای این بود که ۲۵ تا ۲۶ قسمت کار داشته باشیم. برای اینکه بتوانیم بالای۲۰ قسمت مردم را پای تلویزیون بنشانیم، نیاز بود قصههای فرعی زیادی هم داشته باشیم. در گفتوگوهای مکرر آقای آقاخانی با نویسنده فراوان به این موضوع تاکید میشد، حتی نوشتن بعضی از قسمتها بیش از زمان معمول وقت میبرد. بهدلیل اینکه اتفاقات قابل باور و در عین حال کمدی باشد تا مردم را بخنداند.
خیلی از هنرمندانی که در این سریال بازی میکنند از قبل تجربه بازی داشتند اما در میان مردم کمتر شناخته شده بودند و نونخ باعث دیده شدنشان شد. بهواسطه این سریال تا چه میزان توانستید باعث دیده شدن هنرمندان شوید؟
فرجی: سریال نونخ۱ که پخش شد، مورد استقبال قرار گرفت. همچنین برایمان در سازمان جلسه تقدیر گذاشتند و همان جلسه اعلام کردیم، میخواهیم سریال نونخ ۲ را بسازیم. آقای آذرنگ به من گفت به شما توصیه میکنم برای فصلهای بعدی حتی سراغ ما نیایید، چون بازیگران کرد خودشان کافی هستند و بهتنهایی میتوانند بار این قصه و کمدی را به دوش بکشند و در کنار آقای آقاخانی کار را جلو ببرند. درست است برخی از بازیگران ناآشنا و نابازیگر بودند اما خیلی خوب در بافت قصه قرار گرفتند که بهدلیل حساسیتهای فوقالعاده آقای آقاخانی بود. البته خودم برای بعضی از نقشها، چهرههای سوپراستار پیشنهاد میدادم ولی آقای آقاخانی میگفت در بافت قصه و شخصیتهای ما قرار نمیگیرد و اینها همهچیز را تحتالشعاع خود قرار میدهند. در یکی از فصلها یک بازیگر چهره آوردیم و دو روز جلوی دوربین رفت ولی بعد فکر کردیم نمیشود؛ به همین علت همیشه آقای آقاخانی این حساسیت را داشت که این آدمها همینطور که هستند در قصه زندگی کنند و همانطور که حرف میزنند، راه میروند و غذا میخورند، باشند. حتی همه هنروران سریال ما کرد هستند.
نوربخش: هر چه داریم از نونخ و از حمایت آقایان فرجی و آقاخانی داریم. من از سال ۶۷ نمایش کار کرده بودم؛ چون بین همدان، سنندج و زنجانیم با صداوسیماهای این مراکز کار کرده بودم ولی شبکه ملی کار نکرده بودم. اینکه به ما اعتماد شد برای ما خیلی ارزش دارد. یک عمر کار کرده بودیم؛ به جشنواره فجر میرفتیم و برمیگشتیم ولی هیچ اتفاقی نمیافتاد. من از کودکی با آقای آقاخانی در شهرستان کار نمایش کرده بودم و آقای آقاخانی برای این نقش به من زنگ زدند. در سنندج تست گرفتند و این نقش را به من دادند. در استانها و شهرستانها خیلی استعداد داریم اما چون پشتیبانی ندارند، اتفاق خاصی برایشان نمیافتد. همیشه میگویم آقای فرجی و آقای آقاخانی دین خود را به استان کردستان و کرمانشاه و تمام کردها ادا کردند و اگر الان کسی ما را میشناسد مدیون این سریالیم. روز اول به آقای آقاخانی گفتم قول میدهیم سربلندتان کنیم. امیدوارم این اتفاق افتاده باشد و هر دو طرف سودش را برده باشند. بازتاب این کار را میبینیم و در خیابان هرکس ما را میبیند لبخند روی لبش میآید.
خندههای سلمان را خودتان برای این شخصیت طراحی کردید یا آقای آقاخانی پیشنهاد دادند؟
نوربخش: در یک نمایش از این خنده استفاده کرده بودم و در نونخ۱ گفتم من یک خنده دارم و اگر اجازه دهید در کار تکههایی از آن را اجرا کنم؛ اگر دوست داشتید، بگذارید بماند. قبول کردند و خیلی دوست داشتند.
چقدر دیده شدن خود را مدیون شخصیتهایی هستید که در این سریال بازی کردید؟
شرافتی: اگر کسی در خیابان از نظر حرفهای صهبا شرافتی را میشناسد، فقط به واسطه نونخ است. از کل گروه نونخ ممنونم که فقط به استفاده از چهرهها توجه نکردند بلکه از حضور کاراکترهای شیرین بومی بهره بردند. این کار فاخر است پس دست روی هر بازیگر معروف و چهرهای میگذاشتند قطعا قبول میکردند. من خیلی برای سریالهای معروفی که بعدا پخش و دیده شد، تست دادم اما چون چهره نبودم و سابقه حرفهای نداشتم، رد میشدم. اعتقاد دارم که اگر آن اتفاقات برایم نیفتاد به علت این بود که خدا میخواست نونخ که این قدر شیرین است، اولین کارم باشد و من با این سریال دیده شوم.
وقتی روناک همراه «نونخ» شد
مهدی فرجی در بخشی از نشست روزنامه جامجم خاطرهای از همراه شدن صهبا شرافتی با نقش روناک با این سریال بیان میکند: خانم شرافتی جوانترین بازیگر گروه اصلی نقشآفرینان ما و بسیار متین و باوقار است. پیوستن او به سریال نونخ قصه شیرینی داشت. او در اینستاگرام به من در دایرکت پیام میداد و درخواست میکرد اگر ممکن است تست بدهد. گفت کرد است و به بازیگری علاقه دارد. پیگیری داشت و چند وقت یک بار درخواستش را اعلام میکرد. شرایطی فراهم شد؛ قراری گذاشتیم برای «نونخ۲» به همراه مادرش تشریف آورد. آقای آقاخانی و آقای تنابنده دستیار کارگردان او را دیدند و تست گرفتند. پس از رفتنش آقای آقاخانی گفت استعدادش خیلی خوب است ولی نقشی نداریم که به او بدهیم! سه روز مانده بود به اینکه کار را کلید بزنیم؛ یکی از بازیگران یعنی خانم ایزدپناه گفت یک تئاتر دارد که از قبل هماهنگ شده و باید به پاریس برود و تا برگردد دو سه هفتهای طول میکشد. خواست فیلمبرداری نقش او را خیلی عقب بیندازیم. برایمان شدنی نبود. سبک آقای آقاخانی اینطور است که از قسمت یک رج میزند و جلو میرود؛ پس نمیشد عقب انداخت. همه تلاشمان را کردیم اما خانم ایزدپناه ناچار بود به سفر برود و مانده بودیم چه کار کنیم!؟ نقش در فیلمنامه نوشته شده و نصف متن آماده بود. آقای آقاخانی گفت به خانمی که با مادرش برای تست آمده بود زنگ بزنید تا نقش را به او بدهیم. خانم شرافتی یک روز قبل از این که کلید بزنیم در کرمانشاه خود را به ما رساندند؛ جلوی دوربین رفتند و بسیار خوش درخشیدند. در فصل دوم سکانس معروف دوغ یا نوشابه با بازی او بارها دیده شده است.
«نونخ» در سرزمین عجایب!
فاطمه چشمی - گروه رسانه
ساخت سریالهای طنز برای مخاطب ایرانی شاید سختترین نوع برنامهسازی باشد، مخاطبی که سخت میخندند و مشکلپسند است.نویسندگان و کارگردانان در این عرصه اما تاکنون آثار فاخر و درخوری را ساختهاند که تا مدتها در اذهان مردم مانده و با وجود تکرار چند باره از تلویزیون باز هم با استقبال مخاطب روبهرو بودهاست.یکی از این سریالهای پر مخاطب «نونخ» به کارگردانی سعید آقاخانی و نویسندگی امیر وفایی است، آقاخانی که خود از بازیگران موفق طنزپرداز دهه۷۰ است و با برنامه «ساعتخوش» خوش درخشید، بعدها نیز در جایگاه بازیگر، نویسنده و کارگردان این مسیر را ادامه داده و تاکنون توانسته جوایزی نیز در زمینه بازیگری البته در ژانری غیر از طنز از آن خود کند.میتوان گفت آغاز موفقیت سریالهایی بر پایه انعکاس زندگی چند خانواده در شهرستانی کوچک و رخداد قصههایی ملموس برای مردم از سریال پایتخت به کارگردانی سیروسمقدم شکل گرفت؛ سریالی که با توجه به مخاطب فراوان و استقبال زیاد تبدیل به پای ثابت هر نوروز شد و طی سال نیز در شبکههای مختلف شاهد بازپخش آن بودیم.سریال نونخ اولین بار سال۹۷ کلید خورد و نوروز سال بعد از شبکه یک سیما پخش شد.این مجموعه تلویزیونی و ماجراهایش در مناطق غربی ایران و حوالی زادگاه آقاخانی ضبط شده و او از طبیعت بکر و البسه خاص مردمان آن مناطق نیز بهره کافی بردهاست.در سری اول این سریال نورالدین خانزاده یا همان نونخ در حالی که همسرش را سالیان پیش از دست داده به همراه سه دختر و مادر همسرش در روستایی کوچک زندگی میکند،او یک دختر و نوه نیز در تهران دارد که باعث میشود قسمتهای زیادی از داستان سری اول این سریال در تهران بگذرد.نورالدین خانزاده در این روستا گویی در نقش عقل کل ظاهر شده و مدام باید اشتباهها و خرابکاریهای اطرافیان را رفع و رجوع کند، در سری اول این سریال در نقش ناجی سرمایه اهالی و در قسمت دوم با وقوع زلزله در روستا و پیامدهای آن برای رفع مشکلات مردم نقش مهمی را ایفا کرد.اهالی روستا با تجربههایی در سری اول سریال با توجه به درجه استقبال مخاطب نقشهای پررنگ تر و بیشتری در قسمتهای بعدی میگرفتند، گرچه حذف شخصیت مهلقا و سیروس با بازی علی صادقی در بخشهای بعدی از بار طنز مجموعه کم کرد ولی با هوشمندی تیم نونخ بازیگران خوبی به داستان اضافه و قصههای جدیدی را به روستا آوردند.نونخ که برای مخاطب یادآور اسامی کلاهبرداران و اختلاسگران اقتصادی است، در این سریال شخصیتی مصلح و مهربان دارد که در نبودش تمام اهالی حتی کسانی که با او مشکل دارند، به دنبال گرفتن راه حلی از او هستند.حضور بازیگران بومی و استفاده از لهجه زیبای کردی را میتوان نقطه قوت سریال دانست، در حالی که دیالوگهای تکراری و ماجراهای نامنسجم در سری آخر این سریال را میتوان از نقایص آن برشمرد. امیدواریم تیم سازنده نونخ مانند دیگر سریالهای چند اپیزودی به ورطه تکرار نیفتد تا شاهد ساخت ادامه سریال باشیم و از آن لذت ببریم.
پرونده «جامجم» درباره «نونخ» در گفتوگو با دستاندرکاران سریال
اتحاد در برابر تهدیدها
پس از یورش گله گرگها به روستا و تار و مارشدن گاو و گوسفندان روستاییان، زندگی اهالی با چالش جدیدی مواجه میشود. بزرگان روستا تلاش میکنند با شکار گرگها اوضاع را به حالت عادی برگردانند، اما هر بار به دلایلی موفق نمیشوند. به اجبار یکی از شکارچیان روستای بالا را استخدام میکنند.
این خلاصهای از مجموعه «نونخ۴» است که با شروع سال ۱۴۰۲ روانه آنتن شده و تا به امروز توانسته مخاطبان بسیاری را همراه خود کند. آمار میلیونی بازدیدکنندگان تلوبیون از سریال نونخ نشان میدهد مردم علاقهمندند پای روایت قصههای آقا نورالدین و اهالی روستا بنشینند. گریز از پایتخت به عنوان محلی که معمولا قصههای سریالهای تلویزیونی در آن نمایش داده میشود یکی از ویژگیهایی است که میتوان گفت سبب دیدهشدن بیشتر این سریال و جذابیتش برای مخاطبان میشود. «نونخ۴» که در این ایام جزو آثار پربیننده است، توانسته با قصههای تازه و شیرین و ورود شخصیتهای جدید دیده شود و بسیاری از سکانسهای آن در فضای مجازی هم منتشر و بهاصطلاح وایرال شد. در یکی از روزهای بهاری در روزنامه جامجم میزبان مهدی فرجی تهیهکننده و کاظم نوربخش و صهبا شرافتی بازیگران سریال شدیم و با آنها درباره جزئیات این اثر به گفتوگو نشستیم.
بخشی از موفقیت سریال نونخ در گرو محاورههای شیرینی است که در قصه رقم میخورد. میشود گفت ترکیب این محاورههای شیرین با مسائل جدی که در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی و ورزشی مطرح میشود باعث درخشیدن سریال شدهاست. برای این بخشها چه راهکاری داشتید که توانستید با این که از سریال چند فصل ساخته شده نهتنها افت تعداد مخاطبان نداشته باشد، بلکه بینندگان افزایش پیدا کنند؟
مهدی فرجی، تهیهکننده: از «نونخ۱» متن ما کردی نبوده و قرار نبود به قومیت خاصی بپردازیم. آقای آقاخانی گفتند اگر میخواهیم به این کار بپردازیم باید آن را درون یک قومیت ببریم. استدلالشان این بود که در فضای قومی شیرینتر میشود. لهجه، گویش، محاوره، موسیقی و لباس به شیرینشدن کار کمک میکند. همانطور که گفتم فیلمنامه کردی نوشته نمیشود، بازیگران در اجرا آن را به گویش و لهجه کردی تبدیل میکنند و هرازچندی یک دیالوگ کاملا کردی اما قابل فهم به کار میبرند. این ایدهای بود که آقای آقاخانی آورد. به این ترتیب وقتی دیالوگها و گفتوگوها را میشنوید احساس شیرینی میکنید و خوشتان میآید. به لحاظ فرهنگی قومیتهای ایرانی ظرفیتهایی دارند که اگر از این ظرفیتها خوب استفاده شود میتوانند کار را جذابتر کنند. کردی یک زبان بسیار غنی است و وقتی به کار اضافه میشود کار را شیرینتر میکند. البته در مرحله اول مخالفتهایی وجود داشت، چون نگران بودند نکند همه ملاحظات و جوانب رعایت نشود و به اقوام کرد بربخورد. نگرانی بحق بود. مجددا مذاکره کردیم و مصرانه بر سر این که به قومیت کرد بپردازیم، ایستادیم. سازمان موافقت کرد و نتیجه این شد که الان میبینید.
در این فصل گویشهای مختلف کردی را میبینیم و این جذابیت کار را بیشتر میکند اما همانطور که اشاره کردید نگران این مسأله نبودید که در مورد نحوه پرداخت به این لهجهها و دیگر مظاهر فرهنگی کرد با انتقادهایی مواجه شوید؟
فرجی: بعد از پخش سریال نونخ۱ به کردستان رفتیم و در نشستهای مختلف توضیحاتی دادیم که به نظرم برای همیشه این مسائل را توجیه کرد. گفتیم هر منطقه لباسها و گویشهای خاص خود را دارد و ما سعی کردیم از بیشتر آنها استفاده کنیم. در جلسهای که در دانشگاه سنندج با نخبگان گفتوگو کردیم، گفتیم شدنی نیست که برای همه اقوام کرد سریال بسازیم؛ پس تلاش کردیم همه اینها را در یک جا جمع کنیم. به همین خاطر لباسهای مختلف کردی را میبینید. ممکن است کسی بگوید این لباس متعلق به سنندج یا کرمانشاه نیست؛ اما چون میخواهیم به همه اقوام کرد بپردازیم، همه را جمع کردیم. فقط آقای آقاخانی نیست که کرد است و همه گروه ما کرد هستند؛ مثلا آقای امیر معقولی تصویربردار، خانم آذر نجیبی طراح لباس و همه بازیگران و عوامل پشتصحنه کرد هستند. همه اینها باعث میشود ضریب خطا کاهش یابد و میزان اطمینان بالا برود. به این دلیل کمتر پیش آمده که چنین اشکالی متوجه نونخ باشد.
چیزی که در همه فصلهای سریال شاهدش بودیم اما در این فصل پررنگتر شده شوخیهایی است که به مسائل سیاسی روز مثل ارتباط کشورها با همدیگر یا مسائل اجتماعی مثل مهاجرت طعنه میزند. میشود گفت شما به رسالت واقعی کمدی نزدیک شدید و نشان دادید میشود از این ژانر برای بیان مسائل مهم بهره برد. چه شد که بیشتر به این سمت رفتید؟
فرجی: نونخ از فصل یک تا الان هیچوقت از نقدهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه غافل نبودهاست. مثلا در سری قبل ماجرای بورس را مطرح کردیم و سکانس مفصلی راجع به بورس و اینکه مردم چطور گرفتار شدند و همه زندگیشان در بورس از بین رفت را نشان دادیم. همچنین به موضوع انتخابات پرداخته بودیم. نقدهای سیاسی و فرهنگی به شکلهای مختلف در نونخ وجود دارد. نویسنده سریال، آقای وفایی به مسائل سیاسی، فرهنگی و ورزشی بهطور خاص توجه دارد. آقای آقاخانی هم همینطور است. اگر کاری قرار باشد فقط بخنداند، هیچ رفتار ناشایستی را نقد نکند و منجر به اصلاح نشود اثر فاخر و مورد قبولی نیست. کار در عینحال که میخنداند باید یکسری رفتارها را هم اصلاح کند. در این سری یک روستا اسیر حمله گرگ شدهاست درحالیکه درون روستا آدمها دچار اختلافند. در جایی نورالدین میگوید گرگها دارند همه زندگی ما را میبرند و خودمان دچار اختلافیم.
بهعنوان یکی از صاحبان اثر گرگ در این سریال را چگونه تعبیر میکنید؟
فرجی: اگر مردم یک جامعه متفرق شوند و دچار همدلی و وحدت نباشند و همدیگر را حمایت نکنند همیشه گرگی در بیرون وجود دارد و آمادهاست که حمله کند و دارایی و اموالشان را به تاراج ببرد. در این سریال همچنین نقد فوتبالی آقای ویلموتس صورت گرفت یا مثلا دلار نیمایی و سایتهای ثبتنام خودرو. اینها چیزهایی است که در جامعه گریبانگیر مردم است و به شکل کمدی به اینها پرداخته شد. اینکه بتوانیم به مسائل روز بپردازیم و نقد کنیم کار را غنی میکند؛ هم بار کمدی را بالا میبرد و هم به برخی معضلات اجتماعی و فرهنگیمان پرداخته میشود.
گاهی کارگردانان و نویسندگان میگویند برای نشاندادن چنین مسائلی دستشان بسته است چون اثرشان دچار ممیزی میشود. چرا برخی با این تفکر پیش از اعمال هر نوع ممیزی، دچار خودسانسوری میشوند؟
فرجی: بچههای ما قدری پختهتر شدند و نویسنده و کارگردان با ضوابط و ممیزی آشنا هستند. ضمنا قبل از پخش رایزنیهایی داشتیم. از رئیس سازمان آقای جبلی خیلی تشکر میکنم. با آقای آقاخانی خدمتشان رفتیم و ملاحظات کار را برای ایشان و معاون سیما، آقای برمهانی و آقای نقویان، رئیس سیمافیلم توضیح دادیم. خیلی به ما کمک کردند، حتی مدیر گروه، آقای الماسی بر سر اصلاحات در باکس مونتاژ کنار ما نشسته بودند. این رایزنیها به ما کمک کرد. یعنی توضیح دادیم حرف اساسی کارمان چیست و راجعبه چه حرف میزنیم. اگر جاهایی حذف شود کجاها ناقص میماند. حمایتهایی که از سوی رئیس سازمان صداوسیما صورت گرفت بسیار کمک کرد. همچنین شناختی که خودمان از سازمان به واسطه این داشتیم به ما کمک کرد.
موضوع دیگری که در خلال قصه به آن پرداخته میشود ازدواج جوانان و فرزندآوری است. چطور سعی کردید دور از شعارزدگی قصه را با پرداختن به این مسائل همراه کنید؟
در این فصل مهمترین موضوع ما اختلاف بین دو روستا است. هر دو روستا با هم فامیل هستند. یک روستا وضعش خوب است و دیگری وضعش خوب نیست. وقتی کاوش میکنید که چرا اینطور است میبینید آن روستا، روستای جوانتری است و فرزندآوری، ازدواج و کسبوکار در آن بیشتر است. هچنین به نیروی متخصص توجه دارند و به آن اهمیت میدهند. درحالیکه در این روستا خودشان میگویند همه ما پیریم. حتی در مسابقه فوتبال هم از دو جوانشان استفاده نکردند. آنها را روی نیمکت گذاشتند و حسابی گل خوردند اما در مسابقه طنابکشی بچههای ادریس که جوان هستند کمک کردند و برنده شدند. خیلی از اینها، گرفتاریها و موضوعات مهم، راهبردی و استراتژیک کشور ماست که آقای وفایی بهدرستی نوشتند و آقای آقاخانی با جذابیت و هنرمندی نشان دادند. این است که میبینید نونخ حرف برای گفتن دارد و درعینحال که میخنداند حرفهای اساسی هم میزند.
یک شخصیت خشن و پر از شگفتی
خانم شرافتی! برخلاف بسیاری از سریالهای کمدی که خانمها معمولا در حاشیهاند و برای خنداندن مخاطبان دستشان بسته است در سریال نونخ نقش شما و دختران نوری پررنگ است. کنار این شخصیت در موقعیتهای مختلف حضور موثر دارید و در جلسات روستا شرکت میکنید. نگاهتان به فعال بودن خانمها در این سریال چیست؟
صهبا شرافتی، بازیگر نقش روناک: کاراکترهای خانمهای سریال برگرفته از کاراکترهای زنان کُرد در دنیای واقعی است. زنان کرد دوش به دوش مردانشان هستند و به آقایان کمک میکنند. این حضور زنان در کنار مردان در سریال نونخ نشان میدهد کردها از کل خانواده نظرسنجی میکنند. در این قصه از من هم که خواهرزاده نورالدین هستم، در این روستا به دنیا نیامدم و بزرگ نشدم، نظرخواهی میشود. بازیگران زن ما تلاش کردند کاراکترهای واقعی را به تصویر بکشند و به دل بنشینند.
خودتان کرد هستید و شاید بهتر بتوانید بازخورد کردها را ارزیابی کنید. با این اوصاف بازخوردهای همشهریها و هم قومیهای خود را چطور دیدید؟
شرافتی: میان کردها مانند فصلهای قبل بازخورد خوبی گرفتیم. اینکه مردم اینقدر کار را دوست داشتند و با آن ارتباط برقرار کردند، واقعا شیرین است.
شما پیش از «نونخ» تجربه بازیگری نداشتید وقتی وارد این کار شدید دلنگران نبودید چطور خود را با یک گروه حرفهای همراه کنید؟
شرافتی: از آقای فرجی بزرگوار و آقای آقاخانی عزیز که واقعا کمکم کردند تا پا به این عرصه بگذارم و همچنین از همکاران پشت و جلوی صحنه که خیلی حمایتم کردند تشکر میکنم. معمولا وقتی عضو جدیدی وارد گروه میشود احساس دافعه شکل میگیرد، ولی واقعا گروه این حس را به من نداد. همه خیلی کمکم کردند و چون سن من از همه کمتر است مسلما خیلی چیزها را نمیدانم. راهنماییهایشان باعث شد وقتی جلوی دوربین میروم استرس نداشته باشم و تلاش کنم کاراکتر به دل مردم بنشیند.
با اینکه شخصیت روناک بیمقدمه وارد فصل ۲ شد اما تا امروز خوب در قصه نشسته است. قبل از این که هر صحنهای ضبط شود چقدر با حضور همکارانتان تمرین و دورخوانی داشتید تا این شخصیت معقول از آب دربیاید. یعنی مخاطبان هم از شما در قامت روناک بترسند و هم دوستتان داشته باشند.
شرافتی: برای هر کاری در خانه و در خلوت خودم خیلی تمرین میکنم. سر کار که میآمدیم تمرین مضاعف داشتیم تا کار بهتر شود. دستیار کارگردان و آقای آقاخانی واقعا کمک میکردند. یکسری جاها شاید در بازی مبالغه میکردم و راهنمایی میکردند که اینجاها را کم یا زیاد کن. مشاورههایی که آقای آقاخانی به من میدادند تاثیر بسیار مثبتی روی کاراکتر گذاشت تا بتوانم در عین حال که خشنم، بامزه هم باشم تا مردم دوست داشته باشند. کاراکتر روناک برای خودم پر از شگفتانه است چه برسد به مردم! قسمت به قسمت که جلو میرود میبینیم اتفاقاتی میافتد و حرکات و احساساتی از خودش نشان میدهد که خودم هم تعجب میکنم که چرا روناک این طور شد؟! این باعث میشود خودم هم سورپرایز شوم.
فرجی: این فصل واقعا این طور است. جلوتر که میرود در مورد روناک دچار این شگفتی خواهید شد.
ماجرای خندههای سلمان
آقای نوربخش! همانطور که گفتید هر کدام از هنرمندانی که در سریال نونخ بازی داشتند با بازی در هر فصل نسبت به فصلهای قبلی پختهتر شدند. یکی از این شخصیتها، سلمان است که برای مردم بسیار جذاب و دوست داشتنی است و خیلی با شخصیتش ارتباط برقرار کردند. برای رسیدن به این نقطه سعید آقاخانی تا چه میزان همراهتان بود تا به این پختگی برسید؟
کاظم نوربخش، بازیگر نقش سلمان: هر فصل از کار پختهتر از فصلهای قبلی شدهاست. آقای آقاخانی به عنوان کارگردان و آقای فرجی به عنوان تهیهکننده نظارت زیادی در کار دارند تا سریال کمترین ایراد هم نداشته باشد. همچنین با گذشت هر فصل، مردم ارتباط بیشتری برقرار کردند. نقش سلمان هم به مرور برای مخاطبان بیشتر جا افتادهاست. از اتفاقاتی که برای این سریال افتاده راضی هستم.
در این فصل ابعاد مختلفی از شخصیتها را میبینیم. مثل شخصیت سلمان و ارتباطی که با جاناتان دارد منجر به خلق لحظات احساسی شدهاست. طبیعی است در این بخشها میتوانستید ایدههای جذابی برای ایفای نقش سلمان داشته باشید. کارگردان این اجازه را به شما میداد؟
نوربخش: فیلمنامه زیباست و آقای وفایی خوب مینویسد. اگر ایدهای داریم حتما باید با آقای آقاخانی در میان بگذاریم تا ببینیم به کار میخورد یا نمیخورد؟! گاهی ایدهای برای خودمان قشنگ است ولی در کار که میآید آن زیبایی را ندارد. در مجموع دست ما را باز گذاشتند برای این که اگر کسی ایدهای دارد قبلش با آقای آقاخانی صحبت کند و اگر خوب باشد حتما استفاده میشود.
چیزی که در این فصل از نگاه سلمان دیدیم، ماجرای تلخ کشته شدن گاو اوست اما این طور نیست که یک باره کار از حال و هوای کمدی بیرون بیاید، حتی با این موضوع شوخی هم میشود. قصه که به اینجا رسید نمیترسیدید مخاطب پس بزند؟
نوربخش: سلمان از ابتدا جاناتان را داشته و با او در ارتباط بودهاست؛ بنابراین برای سلمان سخت بود که گاوش را از دست دهد چون همدمش را از دست دادهاست. لحظهای که این صحنه را بازی کردم، از ته دل برای جاناتان ناراحت بودم چون میدانستم از این به بعد جاناتان را نخواهیم داشت. کلی پیام داشتم که خیلیها میگفتند با این سکانس گریه کردیم و عکس بچههایی که گریه میکردند را برایم فرستادند. دختران خودم هم با این سکانس گریه کردند. خوشحالم که این ارتباط برقرار شد؛ ضمن اینکه شوخیاش هم در آمد.
فرجی: بسیاری از مردم در پیامها و دایرکتهایی که برایم فرستاده بودند بعد از مرگ جاناتان ناراحت بودند و میگفتند قصه را غمگین کردید. بخشی از کمدی این است که وقتی جدی بازی میکنید کمدی در آمده باشد. سلمان در فصل چهار نونخ یک قصه پررنگ دارد و صرفا حضور ندارد که چیزهایی بگوید تا مخاطبان بخندند.
یکی از ویژگیهای این فصل از سریال نونخ، قرار دادن داستانکهای بسیار است که هرکدام از آنها بهواسطه نخ تسبیح به هم ارتباط دارند. نگران نبودید در بخشی نخ تسبیح پاره شود؟ اصلا چه شد در این فصل این قدر داستانک قرار دادید؟
فرجی: تعدد داستانکها به این دلیل است که میدانستیم باید تعداد قسمتهای زیادی پخش کنیم. در ابتدا خیزمان برای این بود که ۲۵ تا ۲۶ قسمت کار داشته باشیم. برای اینکه بتوانیم بالای۲۰ قسمت مردم را پای تلویزیون بنشانیم، نیاز بود قصههای فرعی زیادی هم داشته باشیم. در گفتوگوهای مکرر آقای آقاخانی با نویسنده فراوان به این موضوع تاکید میشد، حتی نوشتن بعضی از قسمتها بیش از زمان معمول وقت میبرد. بهدلیل اینکه اتفاقات قابل باور و در عین حال کمدی باشد تا مردم را بخنداند.
خیلی از هنرمندانی که در این سریال بازی میکنند از قبل تجربه بازی داشتند اما در میان مردم کمتر شناخته شده بودند و نونخ باعث دیده شدنشان شد. بهواسطه این سریال تا چه میزان توانستید باعث دیده شدن هنرمندان شوید؟
فرجی: سریال نونخ۱ که پخش شد، مورد استقبال قرار گرفت. همچنین برایمان در سازمان جلسه تقدیر گذاشتند و همان جلسه اعلام کردیم، میخواهیم سریال نونخ ۲ را بسازیم. آقای آذرنگ به من گفت به شما توصیه میکنم برای فصلهای بعدی حتی سراغ ما نیایید، چون بازیگران کرد خودشان کافی هستند و بهتنهایی میتوانند بار این قصه و کمدی را به دوش بکشند و در کنار آقای آقاخانی کار را جلو ببرند. درست است برخی از بازیگران ناآشنا و نابازیگر بودند اما خیلی خوب در بافت قصه قرار گرفتند که بهدلیل حساسیتهای فوقالعاده آقای آقاخانی بود. البته خودم برای بعضی از نقشها، چهرههای سوپراستار پیشنهاد میدادم ولی آقای آقاخانی میگفت در بافت قصه و شخصیتهای ما قرار نمیگیرد و اینها همهچیز را تحتالشعاع خود قرار میدهند. در یکی از فصلها یک بازیگر چهره آوردیم و دو روز جلوی دوربین رفت ولی بعد فکر کردیم نمیشود؛ به همین علت همیشه آقای آقاخانی این حساسیت را داشت که این آدمها همینطور که هستند در قصه زندگی کنند و همانطور که حرف میزنند، راه میروند و غذا میخورند، باشند. حتی همه هنروران سریال ما کرد هستند.
نوربخش: هر چه داریم از نونخ و از حمایت آقایان فرجی و آقاخانی داریم. من از سال ۶۷ نمایش کار کرده بودم؛ چون بین همدان، سنندج و زنجانیم با صداوسیماهای این مراکز کار کرده بودم ولی شبکه ملی کار نکرده بودم. اینکه به ما اعتماد شد برای ما خیلی ارزش دارد. یک عمر کار کرده بودیم؛ به جشنواره فجر میرفتیم و برمیگشتیم ولی هیچ اتفاقی نمیافتاد. من از کودکی با آقای آقاخانی در شهرستان کار نمایش کرده بودم و آقای آقاخانی برای این نقش به من زنگ زدند. در سنندج تست گرفتند و این نقش را به من دادند. در استانها و شهرستانها خیلی استعداد داریم اما چون پشتیبانی ندارند، اتفاق خاصی برایشان نمیافتد. همیشه میگویم آقای فرجی و آقای آقاخانی دین خود را به استان کردستان و کرمانشاه و تمام کردها ادا کردند و اگر الان کسی ما را میشناسد مدیون این سریالیم. روز اول به آقای آقاخانی گفتم قول میدهیم سربلندتان کنیم. امیدوارم این اتفاق افتاده باشد و هر دو طرف سودش را برده باشند. بازتاب این کار را میبینیم و در خیابان هرکس ما را میبیند لبخند روی لبش میآید.
خندههای سلمان را خودتان برای این شخصیت طراحی کردید یا آقای آقاخانی پیشنهاد دادند؟
نوربخش: در یک نمایش از این خنده استفاده کرده بودم و در نونخ۱ گفتم من یک خنده دارم و اگر اجازه دهید در کار تکههایی از آن را اجرا کنم؛ اگر دوست داشتید، بگذارید بماند. قبول کردند و خیلی دوست داشتند.
چقدر دیده شدن خود را مدیون شخصیتهایی هستید که در این سریال بازی کردید؟
شرافتی: اگر کسی در خیابان از نظر حرفهای صهبا شرافتی را میشناسد، فقط به واسطه نونخ است. از کل گروه نونخ ممنونم که فقط به استفاده از چهرهها توجه نکردند بلکه از حضور کاراکترهای شیرین بومی بهره بردند. این کار فاخر است پس دست روی هر بازیگر معروف و چهرهای میگذاشتند قطعا قبول میکردند. من خیلی برای سریالهای معروفی که بعدا پخش و دیده شد، تست دادم اما چون چهره نبودم و سابقه حرفهای نداشتم، رد میشدم. اعتقاد دارم که اگر آن اتفاقات برایم نیفتاد به علت این بود که خدا میخواست نونخ که این قدر شیرین است، اولین کارم باشد و من با این سریال دیده شوم.
وقتی روناک همراه «نونخ» شد
مهدی فرجی در بخشی از نشست روزنامه جامجم خاطرهای از همراه شدن صهبا شرافتی با نقش روناک با این سریال بیان میکند: خانم شرافتی جوانترین بازیگر گروه اصلی نقشآفرینان ما و بسیار متین و باوقار است. پیوستن او به سریال نونخ قصه شیرینی داشت. او در اینستاگرام به من در دایرکت پیام میداد و درخواست میکرد اگر ممکن است تست بدهد. گفت کرد است و به بازیگری علاقه دارد. پیگیری داشت و چند وقت یک بار درخواستش را اعلام میکرد. شرایطی فراهم شد؛ قراری گذاشتیم برای «نونخ۲» به همراه مادرش تشریف آورد. آقای آقاخانی و آقای تنابنده دستیار کارگردان او را دیدند و تست گرفتند. پس از رفتنش آقای آقاخانی گفت استعدادش خیلی خوب است ولی نقشی نداریم که به او بدهیم! سه روز مانده بود به اینکه کار را کلید بزنیم؛ یکی از بازیگران یعنی خانم ایزدپناه گفت یک تئاتر دارد که از قبل هماهنگ شده و باید به پاریس برود و تا برگردد دو سه هفتهای طول میکشد. خواست فیلمبرداری نقش او را خیلی عقب بیندازیم. برایمان شدنی نبود. سبک آقای آقاخانی اینطور است که از قسمت یک رج میزند و جلو میرود؛ پس نمیشد عقب انداخت. همه تلاشمان را کردیم اما خانم ایزدپناه ناچار بود به سفر برود و مانده بودیم چه کار کنیم!؟ نقش در فیلمنامه نوشته شده و نصف متن آماده بود. آقای آقاخانی گفت به خانمی که با مادرش برای تست آمده بود زنگ بزنید تا نقش را به او بدهیم. خانم شرافتی یک روز قبل از این که کلید بزنیم در کرمانشاه خود را به ما رساندند؛ جلوی دوربین رفتند و بسیار خوش درخشیدند. در فصل دوم سکانس معروف دوغ یا نوشابه با بازی او بارها دیده شده است.
«نونخ» در سرزمین عجایب!
فاطمه چشمی - گروه رسانه
ساخت سریالهای طنز برای مخاطب ایرانی شاید سختترین نوع برنامهسازی باشد، مخاطبی که سخت میخندند و مشکلپسند است.نویسندگان و کارگردانان در این عرصه اما تاکنون آثار فاخر و درخوری را ساختهاند که تا مدتها در اذهان مردم مانده و با وجود تکرار چند باره از تلویزیون باز هم با استقبال مخاطب روبهرو بودهاست.یکی از این سریالهای پر مخاطب «نونخ» به کارگردانی سعید آقاخانی و نویسندگی امیر وفایی است، آقاخانی که خود از بازیگران موفق طنزپرداز دهه۷۰ است و با برنامه «ساعتخوش» خوش درخشید، بعدها نیز در جایگاه بازیگر، نویسنده و کارگردان این مسیر را ادامه داده و تاکنون توانسته جوایزی نیز در زمینه بازیگری البته در ژانری غیر از طنز از آن خود کند.میتوان گفت آغاز موفقیت سریالهایی بر پایه انعکاس زندگی چند خانواده در شهرستانی کوچک و رخداد قصههایی ملموس برای مردم از سریال پایتخت به کارگردانی سیروسمقدم شکل گرفت؛ سریالی که با توجه به مخاطب فراوان و استقبال زیاد تبدیل به پای ثابت هر نوروز شد و طی سال نیز در شبکههای مختلف شاهد بازپخش آن بودیم.سریال نونخ اولین بار سال۹۷ کلید خورد و نوروز سال بعد از شبکه یک سیما پخش شد.این مجموعه تلویزیونی و ماجراهایش در مناطق غربی ایران و حوالی زادگاه آقاخانی ضبط شده و او از طبیعت بکر و البسه خاص مردمان آن مناطق نیز بهره کافی بردهاست.در سری اول این سریال نورالدین خانزاده یا همان نونخ در حالی که همسرش را سالیان پیش از دست داده به همراه سه دختر و مادر همسرش در روستایی کوچک زندگی میکند،او یک دختر و نوه نیز در تهران دارد که باعث میشود قسمتهای زیادی از داستان سری اول این سریال در تهران بگذرد.نورالدین خانزاده در این روستا گویی در نقش عقل کل ظاهر شده و مدام باید اشتباهها و خرابکاریهای اطرافیان را رفع و رجوع کند، در سری اول این سریال در نقش ناجی سرمایه اهالی و در قسمت دوم با وقوع زلزله در روستا و پیامدهای آن برای رفع مشکلات مردم نقش مهمی را ایفا کرد.اهالی روستا با تجربههایی در سری اول سریال با توجه به درجه استقبال مخاطب نقشهای پررنگ تر و بیشتری در قسمتهای بعدی میگرفتند، گرچه حذف شخصیت مهلقا و سیروس با بازی علی صادقی در بخشهای بعدی از بار طنز مجموعه کم کرد ولی با هوشمندی تیم نونخ بازیگران خوبی به داستان اضافه و قصههای جدیدی را به روستا آوردند.نونخ که برای مخاطب یادآور اسامی کلاهبرداران و اختلاسگران اقتصادی است، در این سریال شخصیتی مصلح و مهربان دارد که در نبودش تمام اهالی حتی کسانی که با او مشکل دارند، به دنبال گرفتن راه حلی از او هستند.حضور بازیگران بومی و استفاده از لهجه زیبای کردی را میتوان نقطه قوت سریال دانست، در حالی که دیالوگهای تکراری و ماجراهای نامنسجم در سری آخر این سریال را میتوان از نقایص آن برشمرد. امیدواریم تیم سازنده نونخ مانند دیگر سریالهای چند اپیزودی به ورطه تکرار نیفتد تا شاهد ساخت ادامه سریال باشیم و از آن لذت ببریم.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد