این نمایش برداشتی آزاد از داستان مشهور شاهنامه اثر حکیم ابوالقاسم فردوسی است که حکایت سفر پرماجرای اسفندیار برای رهاندن خواهرانش همای و بهآفرید از چنگ تورانیان را روایت میکند.
نمایش موزیکال هفت خان اسفندیار به کارگردانی حسین پارسایی، محصول سازمان هنری رسانهای اوج و با مشارکت شرکت نور تابان و همکاری بنیاد فرهنگی هنری رودکی است که از اردیبهشت ۱۴۰۲ در تالار وحدت روی صحنه خواهدرفت.
امین زندگانی در نقش اسفندیار، بانیپال شومون در نقش گرگسار، امیرکاوه آهنینجان در نقش گشتاسب، فریبا کوثری در نقش کتایون، امیررضا دلاوری در نقش پشوتن، اصغر پیران در نقش ارجاسب، رضا راد در نقش شیر شکار، ندا سیاس و مونا صوفی در نقش جادو زنها، محسن حسینی در نقش جاماسب پیشگو، نیکا افکاری در نقش بهآفرید و سایه پارسایی در نقش همای خواهران اسفندیار در نمایش هفت خان اسفندیار حضور دارند. با کیانوش دالوند به همین بهانه گفتوگو کردهایم.
به نظر شما شاهنامه چقدر ظرفیت تولید کارهای هنری دارد؟
شاهنامه برای تولید کارهای دراماتیک یک گنج بیپایان است. چیزی که تازه بعد از سالها در غرب رواج پیدا کرده و چند سال است که شاهد آثاری مانند فیلم «ارباب حلقهها» یا سریال «بازی تاج و تخت» هستیم. متاسفانه ما ایرانیها قدر داشتههایمان را ندانستهایم و هیچوقت هم به روزشان نکردهایم. حکیم طوس تاریخ نانوشتهای را به شکل یک داستانسراییِ زیبا درآورد و به بهترین شکل عرضه کرد که سالها در تاریخ ادبیات جهان ماندگار است اما چند نسل است که ما در این حوزه بسیار کم کار بودهایم. قطعا شاهنامه اثری بیبدیل است و میتوان برداشتهایی بسیار متنوع در رسانههای دراماتیک مختلف مانند تئاتر، سینما یا سریالها از آن کرد. هر قسمت از شاهنامه را که بخوانید و با دقت بیت به بیت به آن نگاه کنید، شامل تصویرسازیهای بیبدیل است، گویی که به دقت دکوپاژ شدهاست. فردوسی به قدری زیبا این تصاویر را بیان کرده که قابل توصیف نیست و تا نخوانید و درگیر اقتباس برای یک درام نشوید (به عنوان مثال بخواهید به یک تئاتر یا اپرا تبدیل کنید) نمیتوانید عظمت کار این مرد بزرگ را دریابید. زمانی که از آن اقتباس میکنید، متوجه میشوید با چه گنج ارزشمندی روبهرو هستید. من در این زمینه دو فیلمنامه انیمیشن کار کردهام که یکی از آنها رستم و اسفندیار است و کاملا با این داستان آشنا هستم و معتقدم این داستان زیباترین و بینقصترین داستان شاهنامه است و همچنین از ارزش دراماتیک بسیار بالایی برخوردار است.
چرا هنرهای نمایشی ما در زمینه بهرهمندی از گنجینههایی مثل شاهنامه خوب عمل نکردهاند؟
ما بسیار کم کار هستیم و اگر در حوزه فرهنگ، ادبیات و هنر دائم در حال کار کردن باشیم، حتی نمیرسیم ادبیات کهنی را که داریم به آثار به روز تبدیل کنیم. به اعتقاد من حتی اگر همه هنرمندان ما فقط در حوزه ادبیات کهن کار کنند، بعید میدانم تا سالها به خلأ متون دراماتیک بربخوریم. به دلایلی که شاید در حوزه تخصصی من نباشد، ما نسبت به این موضوع بسیار سهلانگار و کم کار هستیم و اما اگر ارادهای برای تولید کارهای فاخر وجود داشتهباشد، بیتردید شاهنامه فردوسی منبع بسیار غنی برای تولید این گونه آثار خواهدبود. اقتباس، طیف وسیعی را در برمیگیرد، از برداشت یک نام گرفته تا دوره تاریخی و همچنین برداشت نعل به نعل از یک اثر و این گونه است که اثری مانند شاهنامه میتواند منبع اقتباس آثار بسیار متنوعی قرار گیرد.
فکر میکنید چرا پرداختن به شاهنامه در آثار هنری تا این اندازه کمرنگ شدهاست؟
به دلایلی کار کردن در این حوزه به ریسکپذیری بالایی نیاز دارد. گویا قوانین نانوشتهای وجود دارد که هنرمند را از کار کردن در این حوزه منع میکند. همچنین در جامعه عطش و نیازی برای تولید کارهای شاهنامهای از طرف دولت و مردم احساس نمیشود و شاید این موضوع نیاز به بررسی جامعهشناسی دارد. زمانی که در این زمینه کار کردم، متوجه شدم حتی خیلیها در ایران به درستی ذات اسطوره را درک نکردهاند. نسل جدید داستان «رستم و سهراب» را به شکلی بسیار کلی شنیدهاند و داستان رستم و اسفندیار هم به شدت مغفول مانده و روی آن کار نشدهاست. به دلیل اینکه خیلیها این موضوع را اصلا جدی نمیگیرند و برایش هیچ ارزشی قائل نیستند. مثلا در آموزش و پرورش یا کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان یا همچنین در دستگاههای دولتی چنین کارهایی نمیبینیم. حتی همانطور که قبلا اشاره کردم گویا قوانین نانوشتهای در نفی تولید و اشاعه این آثار وجود دارد. اما زمانی که در این زمینه کار میکنید تازه متوجه میشوید این گونه آثار به دلیل ذات هدایتگر اسطوره، اثراتی بسیار مثبت روی جامعه میگذارند.
چطور میتوان نسل جدید را با مفاهیمی مثل اسطورهها، حکایتها و ... که سینه به سینه به دستمان رسیدهاست،آشنا کرد؟
جوزف کمبل یک جمله دارد که میگوید: «ملتی که قهرمان نداشتهباشد، هیچ چیز ندارد.» حماسهای که فردوسی آفریده پر از قهرمان است، پر از آدمهایی است که به خاطر جامعه، منافع خودشان را زیر پا میگذارند و با ایثار حرکت میکنند تا در انتهای سفر قهرمانانهشان اکسیری را برای جامعه به ارمغان بیاورند. اگر این فرهنگ در جامعه ما جا بیفتد و بتوانیم با تولید آثار حماسی قابل درک برای جوانان امروز، آنها را با این فرهنگ آشنا کنیم، اثرات بسیار خوبی در بهبود جامعه و روابط اجتماعی ما خواهدداشت. بنابراین ما باید به تولید این گونه آثار ادامه دهیم و همواره به دنبال ترجمههای درست، به روز و قابل فهم از آنها باشیم. هر چند تئاتر نسبت به سینما بردی محدودتر دارد اما قالب هنری و فاخر آن میتواند در تعامل با آثار سینمایی و سینماگران، به تولید آثار بسیار ارزشمندی منجر شود. ما میتوانیم با تولید آثار شاهنامهای در مدیومهای انیمیشن، سینما، سریال و تئاتر آثاری ارزشمند خلق کنیم. در واقع این تولیدات حماسی میتوانند باعث ارتقای شخصیت اجتماعی در نسل آینده ما شوند و این مطلب قطعا نیاز امروز جامعه ماست. این گونه تولیدات میتوانند خیلی از مشکلات و گسستهایی را که در جامعه داریم، حل کنند.
نقش تلویزیون، سینما و تئاتر در این باره چیست؟
هر کدام جایگاه خودشان را دارند. البته در تلویزیون ما تولید این آثار امکانپذیر نیست که دلایل خاص خودش را هم دارد. اما در تئاتر، یکسری کارهای کمرنگی در حال انجام است و نمایش هفتخان اسفندیار هم ممکن است مخاطبان را به هیجان بیاورد. در طول سال حداکثر دو یا سه کار در این زمینه در کل کشور انجام میشود که خیلی کم است. کارهای کوچک تئاتری معمولا برد زیاد چندانی ندارند. این موضوع باید در عرصه سینما و سریالسازی وارد شود تا ما بتوانیم شاهد آثار فاخر با قابلیت پخش بینالمللی باشیم. کارهایی مشابه سریال بازی تاج و تخت.
فکر میکنید نمایش هفت خان اسفندیار برای مخاطبان جذاب خواهد بود؟
قطعا بله. با شیوهای که آقای پارسایی کار میکنند، مطمئن هستم برای مخاطبان جذاب خواهدبود. به دلیل اینکه او در آثارش عظمتی را خلق میکند که همیشه در خاطر مخاطبان باقی خواهدماند و تجربهای به یادماندنی خواهدبود.
تولید نمایشهایی مثل هفتخان اسفندیار با بودجه شخصی تقریبا غیرممکن است. وظیفه سازمانها در این باره چیست؟
بزرگترین مشکلی که در جامعه ما وجود دارد، نشناختن قدرت رسانه است. خیلی از کارهایی که در عرصه جهانی، انجام میدهیم در صورتی که روی قدرت رسانه تاکید میکردیم نتایج بهتری میدادند. این همان کاری است که آمریکاییها در هالیوود انجام میدهند. جوزف کمبل جمله دیگری دارد که بسیار زیباست. او میگوید «سینماگران کاهنان معابد امروز هستند.» سینما میتواند جامعه را متحد و همسو کند. میدانم که آرزوی هر کارگردانی چه در سینما و چه در تئاتر این است که یک کار شاهنامهای در کارنامهاش داشتهباشد. امیدوارم کارهایی مثل هفتخان اسفندیار را در این کشور بیشتر ببینیم.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد