با این حال عدهای از مخاطبان فضای مجازی که به گوشیهای تلفن همراهشان سنجاق شدهاند به عکسها، ویدئوها و حرکات و سکنات این خردهسلبریتیها معتاد شدهاند و با لایکهایی که برای این سلبریتیهای کم وزن و پوشالی ارسال میکنند به آنها انگیزه ادامه کار میدهند. اما آنچه در این میان قربانی میشود سبک زندگی درست و سودمند است که صدایش را کمتر کسی میشنود. ما با دکتر بیتا شاهمنصوری، استاد علوم ارتباطات در این مورد گفتگو کردهایم. او تاکید دارد که اشکال کار اولا در ضعف تولید محتوا در کشورمان است و ثانیا در سوادرسانهای جامعه که باعث میشود مخاطبان تحتتاثیر هر پیامی قرار بگیرند و حتی گاهی اوقات راست و دروغ و غلط و درست را با هم قاطی کنند.
به نظر میرسد هرچه میگذرد ظهور میکروسلبریتیها در فضای مجازی روند پرشتابتری به خود میگیرد. آیا بر مبنای آنچه در فضای مجازی میبینید این موضوع را تایید میکنید؟
قبل از پاسخ به این سؤال باید تاکید کنم ما در جامعه خود با معضلی بزرگ به نام تولید محتوا روبهروییم. بنابراین، چون تولید محتوای درست، هدفمند و با برنامهای نداریم در نتیجه یکسری مفاهیم در فضای مجازی میچرخد و دست به دست میشود که منشأ تولید مشخص یا محتوای قابلتوجهی ندارد. همین موضع باعث شده هر کسی با حداقل داشتهها به میکروسلبریتی تبدیل شود. اتفاق بد این ماجرا این است که اگر این افراد هدایت و مدیریت نشوند آسیبهای ناشی از این محتواهای ضعیف به کاربران و جامعه مصرفکننده وارد میشود.
وقتی از مدیریت فضای مجازی صحبت میکنید ناخودآگاه ذهن شنونده به سمت مدیریت دولتی میرود. آیا معتقدید دولتها باید بر محتواهای عرضهشده در فضای مجازی نظارت داشته باشد و رفتار میکروسلبریتیها را رصد کنند؟
به هیچ عنوان منظورم ورود دولت به این حوزه نیست و اساسا این ورود غلطترین اتفاقی است که میتواند روی دهد، چون دولت به اندازه کافی فربه است و ردپایش در همه حوزهها دیده میشود. در هیچ کجای دنیا هم این نوع مداخله دولتی مرسوم نیست. از اینرو معتقدم سازمانهای مردمنهاد میتوانند در این حوزه ایفای نقش کنند.
نقشآفرینی سمنها در حوزه تولید محتوا کمی گنگ است. بیشتر توضیح میدهید که سازمانهای مردمنهاد چگونه میتوانند در کنترل ناهنجاریهای محتوایی در فضای مجازی کمک کنند؟
درحوزه فضای مجازی و تولید محتوا نقش سازمانهای مردمنهاد تعیینکننده است. در یک جامعه مدنی، سمنها هستند که فعالیتهای پژوهشی مورد نیاز را انجام میدهند و جامعه را هدایت و کنترل میکنند و این اتفاقی است که در دنیای امروز رخ میدهد؛ بنابراین اگر جامعه ما هم قرار است از ناهنجاریهای محتوایی در فضای مجازی رها شود باید سمنها در آن فعال شوند و به حوزه نیازسنجی و تحقیق در مورد نیازهای اطلاعاتی جامعه ورود کنند. این موضوع باعث میشود اگر کسی در فضای مجازی قصد سلبریتیشدن داشته باشد باید از حداقل استانداردها برخوردار باشد. در واقع هدف از ورود سمنها به حوزه تولید محتوا، بالابردن سطح آگاهی مردم است تا خردهسلبریتیهایی را که از حداقلها بهرهمندند، بپذیرند.
به اعتقاد شما وجود میکروسلبریتیها و رشد قارچگونه آنها در فضای مجازی برای جامعه خطر محسوب میشود؟
نمیتوان گفت وجود این افراد خطرناک است. البته به این شرط که مردم جامعه بهعنوان مخاطب آنها از دانش و آگاهی کافی برخوردار باشند و تحت تاثیر جاذبههای مجازی قرار نگیرند. اگر مردم یک جامعه آگاه باشند دیگر از حرکات و رفتارهای خردهسلبریتیها متاثر نمیشوند؛ چه این افراد به صورت انفرادی و خودجوش کار کنند، چه گروهی و چه سازمانیافته و هدفمند.
شما شرط مهمی را قائل شدید، چون میدانید که میزان دانش مجازی در جامعه ما که به سوادرسانهای موسوم است وضعیت خوبی ندارد.
باید بگویم سوادرسانهای در جامعه ما وضع بسیار بدی دارد و اصطلاحا کف زمین است. البته این ناکارآمدی فقط مختص مردم نیست بلکه مسئولان و مدیران کشور هم به این نقیصه دچارند و نمیدانند چطور باید با افکارعمومی مواجه شوند. در نتیجه در مواقع بروز بحران مثل آشوبهای اخیر هرکسی میتواند اظهارنظر کند و جامعه را تحت تاثیر قرار دهد.
در حوزه اطلاعرسانی بهویژه در موارد خاص، روایت اول نقش کلیدی دارد. از این منظر اوضاع سوادرسانهای در کشورمان را چطور ارزیابی میکنید؟
در بسیاری از مواقع ما با تاخیر در روایت اول روبهرو هستیم و تعداد زیادی دروازهبان، جریان انتشار اخبار را به تعویق میاندازند. پس وقتی خبر صادق در اسرعوقت وارد جامعه نشود اخبار از مجاری غیررسمی وارد میشود و مخاطب نمیداند آن اطلاعات را چه کسی و با چه هدفی منتشر کرده است.
این اواخر تحقیقی انجام شده که نشان میدهد میزان لایکها کامنتها، تعداد پستها و صفحات خردهسلبریتیها از سلبریتیهای حقیقی بسیار بیشتر است. این موضوع همانطور که شما گفتید ناآگاهی کاربران فضای مجازی در جامعه ما را نشان میدهد. این وضع را چطور میتوان بهبود بخشید؟
در کوتاهمدت نمیتوان زیربناها را تغییر داد، چون موضوعی که به آن اشاره میکنید یک چالش بنیادین است و حتما با تلاش در درازمدت به نتیجه میرسد. باید بپذیریم هر پدیدهای که وارد جامعه میشود فرهنگ خودش را به همراه میآورد، اما وقتی فناوری وارد شده و به فرهنگ وارداتی آن توجه نمیشود این موضوع را که نمیتوان یکشبه حل کرد.
روزنامه جام جم