زن جوان در دادگاه خانواده:

شوهرم با خودش چاقو حمل می‌کند

سهراب و لطیفه هنوز زندگی مشترک خود را آغاز نکرده‌اند که پایشان به دادگاه خانواده تهران باز شده‌است. لطیفه از این‌که سهراب همیشه با خودش چاقو حمل می‌کند، ناراحت است. سهراب هم حاضر نیست چاقو را کنار بگذارد. دعوای این زوج بر سر همین مسأله، زندگی آنها را به یکی از پرونده‌های دادگاه خانواده تبدیل کرد.
کد خبر: ۱۳۷۶۶۹۷
نویسنده سیما فراهانی - تپش

زن جوان وقتی مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت، درباره ماجرای زندگی‌اش گفت: ما به عقد یکدیگر درآمدیم و قرار بود چند ماه بعد سر خانه و زندگی‌مان برویم اما دعوا بر سر یک مسأله، زندگی‌مان را نابود کرد و من تصمیم گرفتم با این مرد دیگر زیر یک سقف نروم. ماجرا از چند ماه پیش شروع شد؛ وقتی به صورت اتفاقی در جیب سهراب یک چاقوی ضامن‌دار پیدا کردم. خیلی تعجب کردم و وقتی از او پرسیدم، جوابش باعث حیرتم شد. سهراب گفت این چاقو را برای احتیاط پیش خودش نگه می‌دارد تا اگر در خطر افتاد، از آن استفاده کند. مگر همه آدم‌ها با خودشان چاقو حمل می‌کنند؟ من از این کار می‌ترسم. احساس می‌کنم سهراب هر لحظه ممکن است از آن چاقو استفاده کند. حمل این چاقو به‌شدت خطرناک است. ولی سهراب گوشش به این حرف‌ها بدهکار نیست. بارها از او خواسته‌ام از این کار دست بکشد. ولی فایده‌ای نداشته و به حرفم گوش نداده‌است. حتی یکی دو بار هم به دروغ گفت دیگر چاقو به همراه ندارد ولی چاقو را در کیف یا جبیش پیدا کردم. این باعث شده به سهراب شک کنم. او ممکن است خلافکار باشد یا این‌که در آینده به یک خلافکار تبدیل شود. دعوا بر سر این مسأله آن‌قدر شدت گرفت که در نهایت تصمیم گرفتم برای همیشه از این مرد جدا شوم. من با مردی که با خودش سلاح حمل می‌کند، زیر یک سقف نمی‌روم. او آدم خطرناکی است و من این موضوع را نمی‌دانستم. 
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی من فقط برای دفاع از خودم این چاقو را حمل می‌کنم. این‌که اگر مورد زورگیری یا در خطر قرار گرفتم بتوانم از خودم دفاع کنم. از بچگی همیشه ترس از دزدی و زورگیری داشتم. ولی لطیفه حاضر نیست به حرفم گوش بدهد. فکر می‌کند چون چاقو با خودم حمل می‌کنم، یک آدم خطرناک یا خلافکار هستم یا می‌خواهم قتلی مرتکب شوم. او به من اعتماد ندارد و هر بار به خاطر این موضوع داد و فریاد به راه می‌اندازد. حاضر نیست به حرف‌هایم گوش بدهم و مرتب حرف خودش را می‌زند. حالا که او به من اعتماد ندارد، من هم حاضر نیستم به او اعتماد کنم. برای همین می‌خواهم برای همیشه از این زن جدا شوم. او به من توهین کرد و تصور می‌کند من خلافکار یا قاتل هستم.
در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد. 
یکدیگر را خوب بشناسید 
سارا شقاقی، روان‌شناس در این خصوص می‌گوید: شناخت، یک جریان و پدیده‌ای است که به صورت مستمر ادامه پیدا می‌کند و به مرور زمان و با تلاش زن و شوهر به درجه‌ کامل‌تری می‌رسد. بخشی از این شناخت‌ها قبل از ازدواج و بخش دیگر آن در زندگی زناشویی حاصل می‌شود. شناخت همسر به معنای تکمیل و تکامل زندگی مشترک است و موجب سازگاری و هماهنگی زوج‌ها می‌شود. یکی از راه‌های شناخت همسر، شناخت قبل از ازدواج است که صحیح بودن عملکرد این شناخت نقش مؤثر و مفید را بعد از ازدواج مهیا می‌کند. هم‌چنین بعد از ازدواج، شناخت حقوق، وظایف، تفاوت‌ها و تأثیر و تأثری که زن و شوهر از هم می‌پذیرند و برآوردن نیازها و احساسات‌شان توسط یکدیگر، در ایجاد آرامش، عشق و محبت در زندگی آنها تأثیری به سزا دارد و زندگی آنها از پایداری برخوردار می‌شود. از طرفی زن و مرد بی خبر از این‌که قرار است با هم تفاوت‌هایی داشته‌باشند، با یکدیگر، اختلاف پیدا می‌کنند. آنها به همین دلیل از دست همدیگر عصبانی می‌شوند و زندگی را تبدیل به جهنم می‌کنند. همین مسأله باعث می‌شود زوج‌ها از هم فاصله بگیرند. زندگی که در آن عشق و محبت نباشد دوام و پایداری کمتری دارد اما در زندگی که علاقه و محبت فراوان باشد، کمی و کاستی به چشم زوج‌ها نمی‌آید و زندگی برای آنها لذت‌بخش است. حس دوست داشتن آرامش و زندگی آرام در وجود همه افراد هست اما بروز و ظهور آن در زندگی، کار هر کسی نیست؛ چون نیازمند راهکار‌هایی است. بنابراین زن و شوهر باید به یکدیگر آرامش بدهند و خواسته‌هایشان را به صورت منطقی و آرام بیان کنند تا دچار لجبازی، خشم و عصبانیت نشوند.

منبع:‌ ضمیمه تپش روزنامه جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها