به گزارش
جام جم آنلاین، امیرمسعود شالی ۱۵بهار از زندگیاش گذشته بود. او سیزدهم اسفند امسال همراه دوستش سمت میدان سیدحسننصرا... شهر قزوین میرفتند تا به خانهشان بروند. غافل از اینکه سارقی دریچه فاضلاب زیرگذر این میدان را به سرقت برده است و سرنوشت شومی در انتظار امیرمسعود است. دوستش از عرض خیابان عبور کرد، اما امیرمسعود برای اینکه تصادف نکند تصمیم گرفت از زیرگذر رد شود، اما ناگهان زیر پایش خالی شد و به چاهی پنجمتری سقوط کرد. حدود ۱۰روز از مرگ او میگذرد. مادر با مرگ امیرحسین تاب و توانش را از دست داده و نمیتواند قدم از قدم بردارد وحرفی بزند.
پرویز شالی، شاعر و پدر داغدیده امیرحسین در مورد حادثه به خبرنگار جامجم گفت: پسرم ۱۵ساله و دومین فرزندم بود. شاد و مهربان و درسخوان بود. عصر روز جمعه سیزدهم اسفند امسال با دوستش به یک مغازه پیتزافروشی در حوالی خانهمان رفته بود. ساعت ۸ یا ۹ شب بود که پسر بزرگم به من زنگ زد که امیرمسعود حالش بد شده است. بعد از قطعکردن تلفن خودمان را به بیمارستان شهید رجایی رساندیم. دعا میکردم اتفاقی برایش رخ نداده باشد، اما اینگونه نبود.
دوستش شوکه شده و روحیهاش بههم ریخته بود. بعد از آنکه آرام شد با او حرف زدم و فهمیدم آن شب بعد از خوردن پیتزا از مغازه بیرون آمدند. خنده و شوخیکنان راهی خانه بودند. در طول مسیر، چون پل عابرپیاده نبود دوستش وقتی میبیند خودرویی نمیآید سریع از عرض خیابان عبور میکند، اما پسرم برای اینکه تصادف نکند سمت زیرگذر میرود. وقتی از او خبری نمیشود دوستش به آنجا رفته و ابتدا چوبدستیای که دست پسرم بوده را کنار چاه فاضلاب بدون حفاظ پیدا میکند.
پدر داغدیده ادامه داد: در اطراف ردی از امیرحسین پیدا نمیکند. اطراف چاه فاضلاب فقط نوار زردرنگ پارهای افتاده بود. مشکوک میشود و سمت چاه میرود و میبیند او در آن چاه که عمق پنج متری داشته افتاده است. سعی میکند او را نجات دهد که نمیتواند. به آتشنشانی و پسر بزرگم زنگ میزد. پسرم و نیروهای امدادی در محل حاضر میشوند. غواصان آتشنشانی وارد چاه فاضلاب میشوند که به دلیل باران سه متر آن پر از آب شده بود. بعد از بیرونکشیدن پسرم او را به بیمارستان انتقال دادند، اما تلاش پزشکان برای نجات جانش بیفایده بود و جانباخت.
به محل حادثه رفتم و از کارگران شهرداری که آنجا بودند پرسوجو کردند. فهمیدم چند روز پیش دزدی دریچه فاضلاب را سرقت کرده بود. حفاظی روی آن چاه فاضلاب از سوی شهرداری قرار نگرفته و فقط به نصب یک نوار زردرنگ در آنجا اکتفا شده بود. براثر بیمبالاتی مسؤولان شهری فرزندم فوت شد. اکنون از شهرداری و پسماند شکایت کردم و قاطعانه پرونده را پیگیری میکنم تا افراد خاطی که باعث مرگ فرزندم شدند، مجازات شوند.
برای پیگیری این حادثه، خبرنگار جامجم چندینبار با سازمان پسماند شهرداری قزوین تماس گرفت، اما هیچکدام از مسؤولان آنجا حاضر به پاسخی در این رابطه نشدند.
روزنامه جام جم / معصومه ملکی