ماجرایی كه مادربزرگها و پدربزرگهای روستا بارها در مورد آن به فرزندان و نوههای خود هشدار داده بودند اما كسی جدی نمیگرفت.
پس از حمله گرگ به حامد و محمد ابراهیمی، اهالی روستا چهارچشمی مراقب خودشان و فرزندانشان هستند.
گرگی كه به این عمو و عموزاده حمله كرد، دیگر به بز، گوسفند، مرغ، خروس و لقمههای كوچكتر از دهانش راضی نیست. حیوان درنده درپی شكار آدمهاست و برای همین بود كه به اهالی گلوجه محمدخان حمله كرد.
شبیخون شبانه گرگ
محمد ابراهیمی یكی از اهالی روستای گلوجه است كه گرگ به او حمله كرد و دستش هنوز هم به خاطر فشار دندانهای تیز گرگ ورم دارد.
ابراهیمی 30 ساله به خبرنگار جامجم گفت: «ساعت حوالی 10 شب بود و داشتم با برادرزاده 13 سالهام به خانهمان میرفتیم تا به او قرص سردرد بدهم كه ناگهان حیوانی به برادرزادهام - حامد- حمله كرد و او را گرفت. اول فكر كردم سگ است اما خوب كه دقت كردم، دیدم گرگ است. گرگی با اندازه متوسط كه میخواست آدمخواری كند. من این گرگ را دیده بودم که هر روز سراغ گوسفندان میرفت اما فكرش را نمیكردم روزی به خود ما هم حمله كند. یكی از همسایههای ما چند سگ دارد كه همیشه آن اطراف هستند. اما آن شب از شانس بد، همسایهمان سگها را بسته بود و هیچكدام نبودند كه به كمك ما بیایند. وقتی گرگ برادرزادهام را گرفت، جلو رفتم و با گرگ درگیر شدم تا حامد را رها كند. قبل از درگیری با گرگ، چند بار مورد حمله سگها قرار گرفته بودم و میدانستم چطور از خودم دفاع كنم. برای مبارزه با گرگ هم تصمیم گرفتم از همان شیوه استفاده كنم.
ابراهیمی میخواست گلوی گرگ را بگیرد اما دستش ناگهان وارد دهان گرگ شد و حیوان بهشدت دست او را گاز گرفت.
دستش را در جیبش كرد تا با چاقویش حیوان را از پا درآورد: «میخواستم با چاقویی كه در جیبم بود، حیوان را بكشم اما نشد و دستم وارد دهانش شد که گاز گرفت. بعد با دست چپ گردنش را گرفتم كه حیوان فرار كرد و رفت. پس از فرار گرگ، هر دو زخمی شده بودیم و از سوی دیگر به خاطر گازگرفتگی گرگ باید به بیمارستان میرفتیم. آن شب حدود 50 سانتیمتر برف آمده بود و امكان اینكه آمبولانس بیاید، وجود نداشت و برای همین خودروهای دومحوره هلالاحمر به كمكمان آمدند. ما را به بیمارستان بردند و پس از تزریق واكسن و پانسمان به خانه برگشتیم. تا حالا ندیده بودم گرگ به انسان حمله كند و این اولین بار است.»
سعید سلیمانی كه یكی دیگر از اهالی روستا و از اقوام محمد و حامد ابراهیمی است، ادامه داد: «دیده بودیم كه گرگ حوالی گله گوسفندان پرسه بزند و به هوای شكار، حمله كند. ولی اینكه به انسان و كودك حمله كند، برای خود ما هم عجیب بود. اولین بار است كه چنین اتفاقی در روستا میافتد. مادرم همیشه به خواهرزادهام- حامد- میگفت مراقب خودت باش، گرگ ناغافل حمله میكند. خواهرزادهام نیز همیشه این هشدار جدی مادرم را به شوخی میگرفت و میخندید اما پس از حمله گرگ، دیگر به توصیه او عمل میكند و مراقب است.»
لیلا حسین زاده - حوادث / روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد