زوج جوان يك روز بعد از عقد متوجه شدند بهتر است از هم جدا شوند

جدایی، یک روز بعد از عقد

زن جوان وقتی متوجه نگاه همسرش به زنان شد تصمیم به جدایی گرفت

درخواست طلاق از شوهر چشم‌ چران

حنانه وقتی متوجه نگاه‌های خیره شوهرش به زنان و دختران شد، تصمیم گرفت برای همیشه به زندگی مشترکش پایان دهد. او وقتی فهمید زنان و دختران از شوهر او فراری هستند، ادامه زندگی با این مرد را غیرممکن دید. آنها هفته گذشته درخواست طلاق خود را به قاضی دادگاه خانواده تهران ثبت کردند.
کد خبر: ۱۳۲۱۳۵۶

به گزارش گروه حوادث جام جم آنلاین، زن جوان درباره ماجرای زندگی‌شان به قاضی گفت: تنها یک سال است با یاسر ازدواج کرده‌ام، ولی در این مدت متوجه شدم او را خوب نشناخته‌ام و این مرد مشکل روحی دارد. اوایل متوجه این رفتارهایش نمی‌شدم تا این که کم‌کم احساس کردم در جمع‌هایی که خانم‌ها حضور دارند، زنان از ما فرار می‌کنند. انگار هیچ‌کدام دلشان نمی‌خواست ما را ببینند. نسبت به این موضوع خیلی حساس شده‌بودم تا این‌که یک بار یکی از دوستان نزدیکم موضوع را برایم فاش کرد. او با کلی خجالت و عذرخواهی، به من گفت یاسر نگاه‌های بدی به زنان دارد، طوری‌که آنها را می‌آزارد. وقتی این حرف‌ها را شنیدم، دنیا روی سرم خراب شدم. دلم می‌خواست زمین باز شود و من داخل آن بروم. خیلی خجالت کشیدم. ولی حرفی به یاسر نزدم. سعی کردم او را زیر نظر بگیرم تا مطمئن شوم. بعد از چند بار فهمیدم دوستم حقیقت را می‌گفت. همسرم نگاه‌های بد و خجالت‌آوری داشت. به زنان خیره می‌شد. جوری که آنها معذب می‌شدند. فهمیدم دلیل دوری و فاصله بقیه از ما، یاسر است. برای همین دیگر از او متنفر شدم. حتی دلم نمی‌خواست در این باره با او صحبت کنم. خجالت می‌کشیدم این حرف‌ها را به زبان بیاورم. خیلی فکر کردم تا این‌که تصمیم گرفتم از این مرد برای همیشه جدا شوم. دیگر دلم نمی‌خواهد او را ببینم و در کنارش باشم. او باعث آبروریزی و خجالت من شده‌است. برای همین می‌خواهم از این مرد جدا شوم.

در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی همسرم این موضوع را بهانه کرده‌است. باورم نمی‌شود چنین حرف‌هایی را به زبان می‌آورد. من هیچ نگاه ناپاکی به کسی نداشته و ندارم. هیچ‌کس هم تا الان از ما فاصله نگرفته‌است. شاید یکی دو بار به فکر فرو رفته‌باشم و به نقطه‌ای خیره‌باشم. ولی این به این معنی نیست که نگاه ناپاکی دارم. همسرم به من تهمت زده‌است. برای این‌که از من خسته شده و دیگر دلش نمی‌خواهد با من زندگی کند، تهمت بزرگی به من زده‌است. او با آبروی من بازی کرده‌است؛ برای همین من هم از او متنفر شده‌ام و دیگر نمی‌خواهم در کنارش زندگی کنم. او اگر من و زندگیمان را دوست داشت از من دفاع می‌کرد و بی‌اعتماد نمی‌شد. حداقل می‌آمد و با من صحبت می‌کرد. برای همین دیگر نمی‌خواهم در کنار او زندگی کنم.

در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست در فرصت به‌دست آمده با یک مشاوره خانواده مشورت کنند تا شاید مشکل‌شان حل شود.

سیما فراهانی - تپش روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۲ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها