به گزارش گروه حوادث جام جم آنلاین، زن جوان وقتی مقابل قاضی دادگاه قرار گرفت، درباره ماجرای زندگیاش گفت: هفت ماه است که عقد کردهام. من عاشق شاهین بودم و از همان روز اولی که او را دیدم تصور میکردم مرد رویاهایم را پیدا کردهام. شاهین رفتارش با من خیلی خوب بود. دوستم داشت و به من محبت میکرد. من نیز کمکم به او وابسته شدم تا جایی که وقتی پیشنهاد ازدواج داد بلافاصله قبول کردم. مدت آشنایی ما چهار ماه بیشتر طول نکشید. به همین دلیل نتوانستم به خوبی او را بشناسم.
من محو رفتارهای محبتآمیزش شدم و در مورد خیلی از مسائل تحقیق نکردم. وقتی خانواده شاهین به خواستگاری من آمدند جواب بله گرفتند، مراسم خیلی زود انجام شد. رفتارشان جوری بود که گویا عجله دارند. من متوجه این رفتارها نبودم. فقط دلم میخواست زندگی ام با شاهین را آغاز کنم. اما درست از همان روزهای اول زندگی متوجه اشتباهم شدم.
خانواده شاهین ما را رها کردند. دیگر سراغی از ما نگرفتند. وقتی علت را پرسیدم شاهین گفت خانوادهام زیاد اهل رفت و آمد نیستند. اما کمکم به این موضوع شک کردم. سعی کردم خودم از خانواده شوهرم علت را جویا شوم. جوابی شنیدم که بهشدت شوکه شدم. آنها گفتند سالهاست شاهین را طرد کردهاند. او همیشه با خانواده دعوا میکرده و حتی پدر و مادرش را کتک هم زدهاست. برای همین آنها نیز خیلی وقت است نمیخواهند شاهین را ببینند. فقط برای ازدواجش اقدام کردند. از وقتی متوجه شدم شاهین فرزند ناخلف خانوادهاش است و هیچکس برایش احترام و ارزش قائل نیست، نسبت به او مشکوک شدم. دیگر علاقهای به زندگی با او ندارم. این مرد اگر مرد خوبی بود، خانوادهاش او را طرد نمیکردند. حتی خواهر و برادرهایش هم حاضر نیستند او را ببینند. دیگر نمیتوانم این مرد را تحمل کنم. احساس میکنم اشتباه کردهام. باید از ابتدا بیشتر تحقیق میکردم و در مورد همه چیز اطلاع پیدا میکردم. ولی اشتباه کردم. تصور میکردم در زندگی فقط عشق مهم است.
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی همسرم همه این حرفها را بهانه کردهاست. او با تصور اینکه خانوادهام پولدار هستند و بعد از ازدواج زندگی مرفهی برایمان فراهم میکنند، با من عروسی کرد. وقتی فهمید خبری از پول و خانه و زندگی مجلل نیست، به دنبال بهانه گشت تا از من جدا شود. او گول پول و ثروت پدرم را خورد. در صورتیکه من همیشه دلم میخواست مستقل باشم. به خاطر همین موضوع با خانوادهام به مشکل برخوردم. ولی وقتی رعنا متوجه این موضوع شد، شروع کرد به جار و جنجال و بهانهگیری؛ هرچه دلش خواست به من گفت و در نهایت پیشنهاد طلاق داد. در صورتیکه من از روز اول آشنایی تا الان هیچوقت کوچکترین رفتار بدی با او نداشتهام. همیشه سعی کردم بهترینها را برایش فراهم کنم اما او قدر ندانست و به خاطر پول و ثروت، زندگیمان را نابود کرد.
در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.
مخفی کاری نکنید
سارا شقاقی، روانشناس در این رابطه میگوید: انتخاب همسر شاید مهمترین انتخاب زندگی هر فرد باشد؛ انتخابی که میتواند تاثیر فراوانی بر میزان رضایتمندی فرد از زندگیاش تا آخر عمر داشتهباشد. برای همین زن و مرد در دوران آشنایی باید بتوانند گفتوگوی درستی درباره انتظارات خود از زندگی مشترک و زناشویی داشتهباشند. باید بتوانند فضای ذهنی یکدیگر را بشناسند و بپسندند. باید نقاطمشترکی درباره وظایف هر کدام از همسران، برنامهریزی برای آینده، اهداف کلی زندگی و غیره داشتهباشند. علاوه بر این، خانوادهها نیز باید خوب و در سطح هم باشند. زن و شوهر باید بتوانند خانواده همدیگر را بپذیرند و این توانایی را ببینند که به خانواده همسر آیندهشان بپیوندند. از سوی دیگر مسائلی را که در آینده در زندگی مشترکشان نقش خواهدداشت مطرح کرده و همسر خود را در جریان قرار دهند. خانوادهها نیز نباید در برابر پسر یا دختر خود پنهانکاری کنند. متاسفانه برخی خانوادهها فکر میکنند با ازدواج، فرزند ناخلفشان سر به راه میشود در صورتی که قبل از خواستگاری باید توانایی اداره زندگی چه از نظر مالی و چه روانی را در فرزندشان ببینند و بعد اقدام کنند. در صورتی که این توانایی در فرزند وجود داشتهباشد، ازدواج میتواند در رفتارش تاثیر بگذارد.
سیما فراهانی - تپش روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد