دانشیار دانشگاه واسدا در توکیو

خودکشی بی سابقه زنان ژاپنی در پی پاندمی کرونا

عموی نوجوان تبریزی ارتباط مرگ برادرزاده‌اش با چالش مومو را رد كرد

معمای مرگ محمد‌امین با 7 ضربه چاقو

با امروز می‌شود 21 روز كه پدر و مادر، محمدامین‌شان را از دست داده‌اند و حالا تنها همدم‌شان، قاب عكس‌های خندانی است كه از پسرشان بجا مانده. پسر 13 ساله تبریزی كه دوم آبان‌ماه بدن غرق خونش توسط همسایه‌ها پیدا شد و پلیس، هنوز هیچ سرنخی از قاتل یا قاتلان او پیدا نكرده است.
کد خبر: ۱۲۸۷۰۳۹

پدر محمدامین، حال و حوصله هیچ‌كس را ندارد؛ حتی خودش. این را از صدای بی‌رمق او می‌توان فهمید. وقتی با او تماس می‌گیریم، می‌گوید: «الان حوصله ندارم و دارم می‌روم سر قبر پسرم. بعد هم باید به آگاهی بروم دنبال پرونده‌اش. خودم با شما تماس می‌گیرم.»

چند ساعت بعد، عموی محمدامین با صدایی پر از اندوه با ما تماس می‌گیرد و از روز حادثه می‌گوید: «روز جمعه، وقتی خانواده از خواب بیدار می‌شوند، سراغ محمدامین می‌روند، اما او در خانه نبود. طبق اطلاعات دوربین مداربسته، برادرزاده‌ام، ساعت 9:22دقیقه از خانه خارج شده بود. محمدامین پسری نبود كه بدون اطلاع خانواده جایی برود. هرجایی می‌خواست برود، با اطلاع آنها می‌رفت. آن روز همه جا را دنبالش‌ گشتند، اما پیدایش نكردند. سپس به آگاهی مراجعه كردند و با دادن عكس محمدامین از ماموران درخواست كمك كردند. وقتی حوالی ساعت 12 ظهر داشتند برمی‌گشتند، ناگهان متوجه داد و بیداد همسایه‌ها شدند كه می‌گفتند محمدامین را پیدا كرده‌اند.»

محمدامین در شرایطی پیدا شد كه با هفت ضربه چاقو جانش را از دست داده بود و كاری هم از تكنسین‌های اورژانس برنمی‌آمد.

به مومو ربطی ندارد

به گفته عموی محمدامین، پیكر او 200 متر دورتر از خانه، كنار دیوار مدرسه محله‌شان و جایی پیدا شد كه تردد زیادی در آن انجام می‌شود: «بر اساس فیلم‌های دوربین مداربسته، افراد زیادی در آن محل در حال عبور و مرور بودند. پدر و مادرش هم دوبار همانجا را دنبال پسرشان‌ گشته، اما او را پیدا نكرده بودند تا ساعت 12 ظهر كه با كمك همسایه‌ها پیدا شد. جایی ‌كه محمدامین پیدا شد، قبلا دوربین مداربسته داشت، اما چند ماهی است از كار افتاده و آنجا تنها نقطه كور محله است كه هیچ دوربین مداربسته‌ای از آن فیلم ضبط نمی‌كند. باز هم بر‌اساس اطلاعات دوربین‌های مداربسته، همان زمان و قبل از ساعت 12، یك ماشین شهرداری آنجا بود كه دو نفر روی ماشین ایستاده و اطراف‌شان را نگاه می‌كردند. به احتمال زیاد، آن لحظه چیزی در آن نقطه وجود نداشت كه اگر بود واكنشی از خود نشان می‌دادند.»

برخی از كاربران شبكه‌های اجتماعی معتقدند مومو، جان محمدامین را گرفته و باعث شده او خودكشی‌ كند. موضوعی‌كه عموی محمدامین آن را رد می‌كند: «تا جایی‌كه می‌دانم، مومو، فرد را ترغیب به خودكشی می‌كند، اما برای ما واضح است كه محمدامین خودكشی نكرده. چون قتل در جای دیگری اتفاق افتاده و سپس برادرزاده‌ام را به آن نقطه آورده‌اند. حتی یك قطره خون هم روی زمین نریخته بود. ضمن این‌كه محمدامین راست دست بود. اگر خودش را با چاقو زده بود كه چاقو از دست راستش روی زمین می‌افتاد، در حالی‌كه چاقو به دیوار سمت چپش تكیه داده شده بود. یك آدم بالغ نمی‌تواند به خودش هفت ضربه چاقو بزند، چطور ممكن است یك بچه این‌ كار را انجام دهد. علاوه بر اینها، بدن محمدامین در پزشكی قانونی هم بررسی شد و طبق گزارش آن و مشاهدات من و پدرش، آثار درگیری و خون‌مردگی روی گلو و صورت او وجود داشت.»

آن سه روز رازآلود

به گفته عموی محمدامین، او سه روز آرام و قرار نداشت و نگران بود. حالت تهوع داشت و استفراغ می‌كرد. پدر و مادرش، سه روز تمام به بسیاری از پزشكان مراجعه كردند تا بدانند محمدامین از چه چیزی رنج می‌برد: «محمدامین نه سابقه بیماری جسمی داشت و نه مشكل روانپزشكی. یكی از پزشكان از محمدامین پرسیده بود، چه مشكلی دارد كه برادرزاده‌ام بعد از سؤال او گریه كرده بود. همین مساله نشان می‌دهد كه او از چیری رنج می‌برد. دكتر گفته بود شاید تهدید شده یا شاهد موضوع ناراحت‌ كننده‌ای بوده است. بعد از انجام درمان‌های لازم، مدتی آرام شد، اما در ادامه این اتفاق دردناك رخ داد.»

او ادامه می‌دهد: «نمی‌توانم ادعا كنم آدم‌های خوبی هستیم، اما اگر از بقیه پرس و جو كنید، همه می‌گویند كه خانواده شریفی هستند و آزارشان به هیچ‌كس نمی‌رسد. محمدامین هم پسر بی‌حاشیه‌ای بود و هركسی‌ كه او را می‌شناخت، از ادبش می‌گفت. او در مدرسه شاهد درس می‌خواند و می‌دانید كه این مدارس هر دانش‌آموزی را پذیرش نمی‌كنند.»

یكی از دوستان محمدامین هم‌ كه چند سال با او دوست و رفیق بود، درباره مرگ دوستش می‌گوید: «من و محمدامین از كلاس پنجم دبستان تا الان كه هشتم هستم، با هم بودیم. با هم مثل داداش بودیم و صحبت می‌كردیم. تماس‌های‌مان هم خوب بود. این اواخر تماس‌های محمدامین با من كم شده بود و حس می‌كردم از گوشی فاصله می‌گیرد. دلیلش را نمی‌دانم. چون سرم شلوغ بود و وقت نمی‌كردم از او بپرسم كجاست و در مورد ترس‌هایش هم با من صحبتی نكرده بود.»

عموی محمدامین با گلایه صحبتش را تمام می‌كند: «ما هنوز علت این حادثه تلخ را نمی‌دانیم، اما فكر می‌كنیم شاید عده‌ای بچه را دزدیده و او را به قتل رسانده‌اند. قاتلانی كه كارشان را خوب بلدند. امیدوارم قاتل او هرچه زودتر دستگیر شود. موضوع دیگری كه ما را ناراحت كرده است، رسیدگی‌ كُند به پرونده برادرزاده‌ام است. به‌طور مثال پلیس از پدرداغدارش می‌خواهد گوشی فرزندش را برای تحقیقات بیشتر به پلیس فتا بدهد یا می‌گویند منابع و امكانات نداریم. انصاف نیست در شرایطی‌ كه خانواده داغدار هستند، چنین درخواست‌هایی مطرح شود.»

روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۷ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها