نقدینگی لجام‌گسیخته، قیمت سوخت (بنزین و گازوئیل) و نرخ ارز را شاید بتوان سه متغیر راهبردی در اقتصاد ایران دانست كه تغییر و تلاطم در هركدام به‌تنهایی می‌تواند سایر بخش‌های اقتصاد ایران را به‌شدت متأثر کند.
کد خبر: ۱۲۶۶۴۹۲

آخرین برآوردها نشان می‌دهد مانده نقدینگی از رقم 2500 هزار میلیارد تومان گذشته و در غیاب مهار و هدایت به‌سوی بازارهای مولد در حال تبدیل‌شدن به سونامی است.

علی‌رغم روند نزولی بورس‌های جهانی، بازار سرمایه در ایران صعودی است و 20اردیبهشت 1399 شاخص بورس وارد كانال یك‌ میلیون واحدی شد.

اراده دولت اصلی‌ترین علت رشد صعودی بورس است. دولت، هم می‌خواهد بخشی از كسری بودجه خود را با عرضه سهام شركت‌های دولتی تأمین و هم موقتا بخش اعظمی از نقدینگی موجود در جامعه را روانه این بازار كند.

البته هدایت نقدینگی به بورس لزوما به معنای ورود آن به بخش مولد نیست و الزاما منجر به برطرف كردن خطر هجوم آن به سایر بازارهای غیرمولد هم نمی‌شود، چراكه نهایتا این نقدینگی در بورس در دست فروشنده نهایی سهام است و این سؤال وجود دارد كه او در بزنگاه‌های حساس با آن چه خواهد كرد؟ بنابراین این سؤال و نگرانی بزرگ باید در ذهن سیاستگذار به قوت خود باقی بماند كه برای این‌كه نقدینگی از بورس به بازارهای دیگر هجوم نبرد، چه باید كرد؟

اولین پاسخ غیرمستقیمی كه حامیان یك طیف فكری به این سؤال داده‌اند، دمیدن در تنور نرخ ارز و توصیه به افزایش آن است.

مروجان اصلی افزایش نرخ ارز در سال‌های گذشته - به بهانه تشویق و افزایش صادرات كه حالا چشمشان را بر همه وعده‌های محقق‌نشده به‌رغم افزایش نرخ طی دو سال گذشته بسته‌اند - این روزها از دلار 20 و چند هزار تومانی! سخن به میان می‌آورند.

چراكه تجربه نشان می‌دهد افزایش نرخ ارز منجر به تورم شده و مجددا تا اطلاع ثانوی بورس را شعله‌ور نگه می‌دارد. نسخه‌ای كه هم به‌شدت پرهزینه است و هم ناپایدار و هم تخریب‌كننده بخش واقعی اقتصاد.

افزایش نرخ ارز در شرایط فعلی به هر بهانه‌ای یك خطای راهبردی است. اگر قرار باشد در لوای كرونا و به بهانه جلوگیری از ریزش بورس، نرخ ارز دستكاری و افزایش یابد - كه هم‌اكنون با اراده مسؤولان بانك مركزی به كانال 16200 تومان رسیده - باید به‌شدت نگران این روند بود و از الآن باید زنگ بیدارباش را برای مسؤولان به صدا درآورد. چراكه:

الف. افزایش نرخ ارز در تضاد با شعار جهش تولید است و به دلیل آن‌كه حدود 50 درصد هزینه صنایع، ارزی است بیشترین آسیب را به بخش تولید خواهد زد.

ب. افزایش نرخ ارز در تضاد با منافع اقشار ضعیف و متوسط است. هرگاه ارز گران شده، افزایش قیمت‌ها (به‌ویژه مواد خوراكی)، تورم و كاهش قدرت خرید خانوارها را به دنبال داشته و فاصله طبقاتی را تشدید و ضریب جینی را افزایش داده است.

ج. اگر عرضه ارز به‌واسطه كاهش ارزش صادرات كاهش‌یافته، تقاضای ارز نیز كاهش‌یافته، چون ارزش واردات و به همان میزان تقاضا برای ارز نیز كاهش‌یافته است. معمولا در ماه‌های پایانی سال و ایام نوروز، شاهد خروج حجم زیادی از منابع ارزی در قالب تقاضای ارز برای مسافرت بوده‌ایم كه امسال به‌تبع كرونا و بسته شدن مرزها، این تقاضا تقریبا حذف شد.

د. شادی ناشی از جذب نقدینگی در بورس به میزان هزار میلیارد تومان براساس اظهارات كارشناسان، در حالی است كه روزانه حدود 1500 میلیارد تومان بر نقدینگی افزوده می‌شود؛ بنابراین باید افزایش سرسام‌آور نقدینگی را به‌صورت ریشه‌ای حل كرد.

باید جلوی رشد فزاینده نقدینگی كه با نقش مخرب بانك‌ها و رفتارهای مالی پرخطر دولت در حال افزایش است را از طریق عوامل مؤثر بر پایه پولی و ضریب فزاینده گرفت و آن را به‌درستی به بخش‌های مولد هدایت كرد و حتی بخشی از آن را از بین برد.

ارسلان ظاهری - كارشناس اقتصادی / روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها