نگاهی به سیر تحول شخصیت‌های پایتخت در 6 فصل

داستان تغییر معمولی‌ها

همین كه نام كوچك سه شخصیت نقی، ارسطو و بهبود را بدون شرح و توضیح اضافه می‌آوریم و مطمئنیم خوانندگان این سطور آنها را می‌شناسند، خود گواه صادقی است كه این شخصیت‌ها به چهره‌های ملی نمایشی بدل شده‌اند كه هر فرد ایرانی آنها را به مثابه مشاهیر تلویزیونی می‌شناسند.
همین كه نام كوچك سه شخصیت نقی، ارسطو و بهبود را بدون شرح و توضیح اضافه می‌آوریم و مطمئنیم خوانندگان این سطور آنها را می‌شناسند، خود گواه صادقی است كه این شخصیت‌ها به چهره‌های ملی نمایشی بدل شده‌اند كه هر فرد ایرانی آنها را به مثابه مشاهیر تلویزیونی می‌شناسند.
کد خبر: ۱۲۶۳۴۱۶

شخصیت‌هایی كه طی یك دهه در حافظه تصویری مخاطب چنان ثبت و ضبط شده‌اند و سمپاتی عاطفی با آنها برقرار كرده‌اند كه گویی آنها شخصیت‌های واقعی هستند. گواه این مدعا این است كه وقتی هر یك از شخصیت‌ها دست به كنش و رفتار و كلامی می‌زند كه مخاطب دوست ندارد نسبت به آن منتقد و معترض شده و گویی خلاف انتظار او عمل كرده است. همه این موارد نشان می‌دهد اینها برخلاف نظر برخی كه آن را مصداق تیپ‌سازی می‌دانند به شخصیت نزدیكند و از جمله دلایل این شخصیت بودن، تغییرات تدریجی آنهاست. همان مساله‌ای كه قصد داریم در این یادداشت به آن بپردازیم.

پسرخاله بامعرفت

ارسطو عامل فقط پسرخاله نقی معمولی نیست، بلكه در كنار او یك زوج كمدی را هم شكل می‌دهند كه بسیاری از سویه‌های كمیك قصه به كل كل‌های آنها ربط می‌یابد. ارسطو عامل هم مثل نقی معمولی در پایتخت یك، از سادگی بیشتری چه در كاراكترش و چه درویژگی‌های شخصیتی‌اش برخوردار بود. هم جوان‌تر بود، هم عاشق پیشه كه البته این دومی همچنان با او تا پایتخت 6 همراه است. ارسطو را می‌توان نقش مكمل نقی معمولی هم دانست كه در كنار او قوام یافته و بعدها به شخصیتی مستقل‌تر بدل شده.

پایتخت 1؛ ساده، کم‌ادعا و بامعرفت: او در فصل اول این سریال، خرده‌فرهنگ‌های یك راننده كامیون را هم با خود به همراه داشت كه در نوع راه رفتن و حرف زدنش هم قابل ردیابی بود. همراهی او با خانواده معمولی و حمایت‌هایش از آنها ستایش برانگیز است هرچند گاهی به تنش‌های هم بین آنها منجر می‌شد. با این حال او غالبا در برابر نقی كوتاه می‌آمد و معرفت پسرخاله بودن خود را نشان می‌داد. لحن حرف زدن و تكیه‌كلام‌هایش مثل حساس نشو از جمله مولفه‌هایی است كه به او هویت مستقل می‌بخشید و هر بار این تكیه‌كلام‌ها تغییر می‌كرد تا فدای تو بشم گرفته تا گل گفتن به آدم‌ها در پایتخت 6. ارسطو عامل نسبت به نقی از شخصیت ساده‌تر و كم‌ادعاتری برخوردار بود و غالبا در برابر نقی ادعای فضل می‌كرد تا از او كم نیاورد.

پایتخت 2؛ عاشق، دنیادیده و امروزی: او وجوه بیشتری از منش‌های عاشق پیشگی خود را بروز داد و تا مرز اهدای كلیه برای جلب نظر طرف مقابلش پیش رفت. ظاهر او نیز طی قسمت‌های مختلف تغییر می‌كرد كه از میل او به لاكچری بودن و امروزی بودن خبر می‌داد. او مثل رحمت لباس‌های رنگی و شاد می‌پوشید و خود را دنیا دیده‌تر از نقی می‌دانست. به همین دلیل كل كل‌های او با نقی در قسمت دوم و سوم بیشتر شد.

پایتخت 3؛ عاشق، جنتلمن و گل‌درشت: در قسمت سوم ازدواج این شخصیت با چوچانگ زن چینی، او را در موقعیت پرچالشی قرار می‌دهد و اغراق‌های او نمایش شخصیتی جنتلمن از خودش بیشتر می‌شود و همین موضوع باعث می‌شود تا مخاطب او را در موقعیت دیگر ببیند.

پایتخت 4؛ مظلوم، پولدار و اهل پز: در قسمت چهارم با مرگ چوچانگ چهره مظلوم‌تری از شخصیت ارسطو می‌بینیم كه حالا در كنار نقی و در مقابل هما می‌ایستد. در قسمت چهارم بار دیگر كل كل‌های او با نقی بیشتر شده و بهتر شدن اوضاع مالی او كه به راه‌اندازی یك بوتیك همراه می‌شود، جایگاه اقتصادی ارسطو را ارتقاء می‌دهد كه تاثیر آن را در رفتار بیرونی و پز دادن‌هایش شاهدیم.

پایتخت 5؛ عاشق، ناکام در ازدواج و خوش‌قلب: او در پایتخت 5 بار دیگر به یك زن انگلیسی دل می‌بندد و باز هم ناكام می‌ماند. اساسا ناكامی و شكست در ازدواج و فقدان شانس عاطفی از ویژگی‌های ارسطوست كه همواره با خوش قلبی و پاكدستی به عنوان خصلت‌های اخلاقی‌اش همراه است. به همین دلیل تغییر روش و منش و حتی ظاهر را در ارسطو می‌بینیم.

پایتخت 6؛ خلافکار، ضمخت و خوش‌قلب: منش و ظاهر ارسطو در پایتخت 6 باعث می‌شود خیلی‌ها جا می‌خورند و حتی آن را پس می‌زنند. ارسطو در این قسمت زندان را تجربه كرده و شمایل آدم‌های خلافكار را به خود می‌گیرد. دیگر شفافیت و زلال بودگی قبل را ندارد و فردگرایی بیشتری در او دیده می‌شود. با این حال همچنان در پشت این ظاهر خشن و ضمخت شده هنوز هم آن سادگی و خوش قلبی هویداست.

همیشه در مسیر تغییر

نقی معمولی قطعا مهم‌ترین شخصیت سریال پایتخت است نه به این دلیل كه بازیگر آن، طراح و خالق اصلی این شخصیت است كه نقش محوری او در پیشبرد داستان بیش از دیگران بوده و او سرپرست خانواده‌ای است كه داستان پایتخت، قصه و غصه آنهاست یا دست‌كم نقطه عزیمت و خاستگاه اصلی درام بوده. فامیلی نقی را نباید دست‌كم گرفت و صرفا یك عنوان دانست.

در پس این عنوان، مفاهیم و نگرشی نشانه‌شناسی شده وآن را به دالی بدل كرده كه مدلولی مفهومی دارد و به شخصیتی از طبقه و اقشار عادی جامعه ارجاع می‌دهد. طبقه‌ای كه طیف گسترده‌ای از اقشار اجتماعی را در برمی‌گیرد و در واقع نقی نمادی از توده مردم است كه ما در زندگی روزمره و در كوچه و خیابان آنها را می‌بینیم وچه بسا خودمان هم از همان طبقه و طیف هستیم. نقی معمولی از پایتخت 1 تا پایتخت 6 گرچه هویت یگانه‌ای داشته و از حیث نمایشی از راكورد دراماتیك خارج نشده اما به مثابه یك شخصیت واقعی دچار دگردیسی‌هایی شده كه به خوانش اجمالی آن می‌پردازیم.

پایتخت 1؛ ساده، محجوب و خانواده‌دوست: معمولی‌ترین نقی پایتخت تا‌كنون بود و گرچه جسارت و جنگندگی كنونی را داشت، اما هنوز رگه‌هایی ازسادگی و محجوب بودن او به عنوان یك فرد شهرستانی در شخصیتش مشهود بود. او واجد یكسری ویژگی‌ها و خصلت‌های فردی و ذاتی است كه در همه قسمت‌های پایتخت در شخصیت او قابل ردیابی است. از جمله برخی پارادوكس‌های رفتاری مثل زورگویی و مهربان بودن توامان یا خانواده دوستی و تلاش و تقلای او برای صیانت و پیشرفت خانواده. احساس رهبری و هد فامیل بودن و البته لهجه شیرین مازندرانی‌اش كه جزو ویژگی‌های ذاتی اوست. هویت شغلی نقی به عنوان یك گچكار در این قسمت نقشی در هویت فردی و شخصیت‌پردازی‌اش ندارد و او را بیشتر به عنوان یك مسافر كه برای مهاجرت به تهران آمده می‌بینیم كه درگیر ماجراهای دردسرساز می‌شود. از جمله ویژگی‌های مهم نقی معمولی كه نقطه عزیمت آن در همین قسمت زده می‌شود احترام و علاقه شدید او به پدرش بابا پنجعلی است و مراقبت و مواظبت از او به طوری كه وقتی پدرش در پارك گم می‌شود او به گریه می‌افتد. در كنار این ویژگی‌های شخصیتی باید عشق و علاقه او به همسرش هما را هم اضافه كرده كه با تكیه كلام «همابابا» آن را برون‌افكنی می‌كند. احساساتی و هیجانی بودن او كه هم زود جوش می‌آورد و هم زود پشیمان می‌شود را هم باید به خصلت‌های او اضافه كرد كه در نهایت از او یك شخصیت جدی طناز می‌سازد.

پایتخت 2؛ رقابت، حسادت و دلسوز: به دلیل حضور در یك گنبد و گلدسته‌سازی، هویت شغلی ملموس‌تری به خود می‌گیرد كه البته چندان تجلی محیطی ندارد. او زود راهی سفری به جنوب می‌شود و باز هم به عنوان یك مسافر، او را در فراز و نشیب‌های سفر می‌بینیم. البته این بار سفر معنای سیال‌تری به خود می‌گیرد و قصه را به قصه‌ای جاده‌ای بدل می‌كند. از جمله تحولات اخلاقی و رفتاری مهمی كه در شخصیت نقی در این قسمت شاهدیم حسادت‌های اوست كه گاه تا مرز رفتارهای بچگانه پیش می‌رود. رقابت او با پسرخاله‌اش ارسطو و حسادتش بر سر جایزه‌ای كه از شركت در یك مسابقه تلفنی در تلویزیونی نصیب آنها شده مصداقی از این خصلت رفتاری است كه در قسمت‌های بعد پایتخت هم تداوم داشته و گاه به اوج بیشتری می‌رسد. با حضور فهیمه و بهبود در این قسمت، ابعاد و جوانب دیگری از شخصیت نقی در ارتباط با آنها به عنوان خواهر و داماد خانواده بازنمایی می‌شود كه از دلسوزی تا رقابت را دربرمی گیرد. نقی فارغ از كل‌كل‌هایش با ارسطو كه از همان سری اول شكل گرفته و بعدها بیشتر می‌شود نگران ارسطو هم هست و برای او دل می‌سوزاند كه مصداقش را باید تلاش او برای منصرف كردن ارسطو از اهدای كلیه‌اش به دایی خانم فدوی (حسین محب‌اهری) جست‌وجو كرد.

پایتخت3؛ ورزشکار، حساس و عصبی: با وجوه دیگری از شخصیت نقی معمولی آشنا می‌شویم كه در هویت ورزشكاری او تجلی می‌یابد. او در این قسمت به عنوان یك كشتی‌گیر پیشكسوت ظاهر می‌شود و این موقعیت، حس رقابت و میل به قهرمان‌گرایی او را برجسته می‌كند. گرچه شكست‌هایی كه دركشتی می‌خورد همچنین فروریختن خانه‌اش و بیكاری او، نقی را به فردی حساس و عصبی بدل كرده كه به تنش او با اطرافیان هم منجر می‌شود. گرچه او را به عنوان فردی با اعتماد به نفس و جنگنده دیده بودیم اما حالا شاهد شكنندگی در شخصیت او هستیم كه اوج این شكنندگی را می‌توان بر سر مزار مادرش و درد دل‌هایش با او ردیابی كرد. با این حال فرصت دوباره‌ای كه برای او در مسابقات كشتی ایجاد می‌شود مقاومت و تلاش او برای كسب پیروزی را برانگیخته كه موجب می‌شود با برجسته شدن اراده فردی در شخصیت او به یك قهرمان ورزشی بدل شود.

پایتخت 4؛ معترض، حسود و انتقام‌جو: وجوه متفاوت‌تری از شخصیت نقی معمولی به تصویر كشیده می‌شود كه برای خیلی از مخاطب ناخوشایند است و نسبت به آن انتقاد و اعتراض هم كردند. نقی در این قسمت به شدت به فردی حسود و بدجنس بدل شده كه حس انتقام جویی در او اوج می‌گیرد به طوری كه این بار در برابر همسرش هما قرار می‌گیرد. او كه همواره در كنار و همراه هما بود حالا به دلیل برخی حسادت‌های مردانه نسبت به موقعیت شغلی همسرش كه عضو شورای شهر شده به بهانه ساخت خانه‌ای غیر مجاز در برابر او قرار گرفته و خصلت‌های منفی او زیاد می‌شود به طوری كه خیلی‌ها نقی معمولی پایتخت 4 را دوست نداشته و نسبت به او منتقد بودند. گرچه در پایان این قسمت او نسبت به رفتارهایش نادم و پشیمان شده و به همان نقی قبلی برمی‌گردد.

پایتخت 5؛ حفاظت از خانواده، حامی و قهرمان: بار دیگر نقی معمولی و خانواده‌اش در موقعیت سفر قرار می‌گیرد كه این بار سفر به تركیه و در نهایت گرفتار شدن در دام داعش در خاك سوریه است. در این قسمت خالی‌بندی‌های نقی و اغراق‌های او درباره خودش بیشتر شده همچنین به شخصیتی آمر بدل می‌شود كه این آمریت و تحكم كردن به‌ویژه در ارتباط با خواهرزاده‌اش بهتاش به اوج خود می‌رسد. پز دادن‌ها و منم منم كردن‌های نقی در این قسمت به ویژه در ارتباط با دوست كشتی‌گیر تركش بیشتر شده و به تنش‌های كلامی با ارسطو و رحمت هم منجر می‌شود. اما در قسمت‌های پایانی و در مواجهه با داعش، شاهد وجوه قهرمانانه نقی هستیم كه او اگرچه با دیدن خون دچار غش می‌شود اما وقتی پای حفظ زن و بچه‌اش كه پیش می‌آید سینه سپر كرده و به نبرد با دشمن می‌رود. در واقع او از نقی معمولی به نقی قهرمان بدل می‌شود.

پایتخت 6؛ ریاکار، متناقض و حمایتگر: با نقی معمولی میانسالی مواجه می‌شویم كه راننده نماینده مجلس شده و به دلیل موقعیت شغلی‌اش، درگیر ریاكاری و ظاهرسازی می‌شود و تلاش می‌كند تا با برجسته كردن حاجی شدنش از احترام اجتماعی وامتیازات شغلی بیشتری برخوردار شود. او شخصیتی چندگانه و متناقضی پیدا می‌كند و دیگر آن یكدستی و سادگی گذشته را ندارد. در واقع در پایتخت 6 شاهد تغییر و تحولاتی در نقی معمولی هستیم كه طی یك دهه و با توجه به تغییر و تحولاتی كه در جامعه و فشارهای اقتصادی برساخته آن شكل گرفته، او نیز تغییر كرده اما همچنان همان جسور بودن، ریسك پذیری، خانواده دوستی و نقش حمایتگرانه‌اش را دارد. گرچه از حیث موقعیت شغلی و اجتماعی كمی غیر معمولی شده اما همچنان نقی معمولی است.

شخصیت دوست‌داشتنی

بهبود فریبا برخلاف نقی و ارسطو، شخصیت ثابت و پایدار پایتخت نبود. در قسمت‌های دوم و سوم حضور داشته و بعد از غیبت در قسمت 4 و 5 شاهد بازگشت او در پایتخت 6 هستیم.

پایتخت 2؛ ساده، شیرین و گل‌درشت: بهبود نسبت به نقی و ارسطو از وجوه كمیك‌تری در تیپولوژی بیرونی‌اش برخوردار است و حتی به تیپ نزدیك‌تر است تا شخصیت. او هویت شغلی مشخصی دارد و به عنوان جنگلبان، شمایلی از این موقعیت شغلی را در شخصیت فردی‌اش بازتولید می‌كند. از جمله كمی اغراق در خاطره‌گویی از مواجهه با حیوانات. اگرچه نقی معمولی به او حسادت می‌كند یا گاهی جدی‌اش نمی‌گیرد اما بهبود برای او احترام می‌گذارد گرچه جاهایی با او لجبازی هم می‌كند. شخصیت بهبود تركیبی از سادگی و شیرینی است كه لحن حرف زدن و فیزیك صورتش به خصوص حالت چشم‌هایش در این شخصیت پردازی به شدت موثر است.

پایتخت 3؛ تهاجمی، خانواده‌دوست و رقابت: این شخصیت در این فصل از سریال كمی تهاجمی‌تر می‌شود و كل‌كل‌ها و رقابتش با نقی دست‌كم در جدال‌های كلامی بیشتر می‌شود. بهبود البته مردی زن دوست است و برای فهیمه احترام خاصی قائل است. گاهی از او حساب می‌برد و گاهی بر او سلطه دارد. اوست كه نقی و خانواده‌اش را در زمان آوارگی و بی‌خانمانی در خانه‌اش پناه می‌دهد، هرچند نقی در خانه داماد بودن را ننگی بزرگ می‌داند.

پایتخت 6؛ اسیر، شیرین و بیمار(سندرم دست بی‌قرار): با توجه به وقفه‌ای كه در دو قسمت با عدم حضور بهبود رخ می‌دهد شخصیت او مثل بقیه آدم‌های پایتخت از روند تكاملی و تحولی چندانی برخوردار نیست. اگرچه با بازگشتش در پایتخت 6 و اتفاقات عجیب و غریبی كه برای او افتاده از جمله سندرم دست بی‌قرار، شاهد شخصیت متفاوتی از بهبود هستیم. او كمی عصبی و هیجانی‌تر شده و حتی در جاهایی غیرقابل پیش‌بینی و ترسناك می‌شود. بیماری‌اش اعتماد به نفس او را گرفته و عدم توانایی‌اش در ارتباط با پسرش بهتاش او را ضعیف كرده. بهبود فریبا در پایتخت 6 به شخصیتی منفعل بدل می‌شود، اما همچنان مثل دیگر شخصیت‌های قصه دوست‌داشتنی است. شخصیت‌هایی كه همه عوض شدند، اما عوضی نشدند!

فراز و نشیب‌ها در پایتختی‌ها

اگر نگاهی به سریال پایتخت داشته باشیم از فصل یك تا 6، شاهد تعدادی شخصیت‌های ثابت هستیم كه هركدام از این شخصیت‌ها رنگ و لعاب خودشان را داشتند و در طول این شش فصل با تغییراتی روبه‌رو بودند. حال برخی كمتر و بعضی بیشتر.

هما، همسر نقی معمولی: مخاطب او را در شش فصل می‌بیند. این شخصیت در همه فصول با تغییراتی همراه بود كه مخاطب شاهد فراز و نشیب‌های اوست. در ابتدا مخاطب او را به عنوان یك زن تحصیل‌كرده، مهربان و خانواده‌دوست می‌بیند كه می‌تواند بهترین راهنمایی را به خانواده كند، حتی بعدها یك زن فعال و اجتماعی می‌شود و سر كار می‌رود، اما به مرور با فعالیت اجتماعی این زن، می‌بینیم كه هما عصبی‌تر می‌شود و دیگر نمی‌تواند در موقعیت‌های بحرانی درست تصمیم بگیرد.

رحمت: در طول این شش فصل شاهد تغییرات بسیاری در شخصیت و حتی ظاهر وی در داستان بودیم، رحمت امینی است كه در ابتدا یك فرد لات و خروس‌باز بود و بعدها به لحاظ اقتصادی پیشرفت كرد و به رحمت‌شاسی معروف شد. رحمت در فصل‌های 5 و 6 درگیر ماجرای عاطفی با فهیمه می‌شود. در فصل 6 و با بازگشت بهبود شخصیت رحمت نماد یک مرد نجیب ایرانی هم هست که فهیمه را «آبجی» صدا می‌کند، فرزندش را کتک می‌زند تا با رنجش او دوری میان‌شان بیشتر شود و با عجله و قبل از برگشت بهبود ازدواج می‌کند.

فهیمه: یكی از دوست‌داشتنی‌ترین شخصیت‌های این مجموعه فهیمه است كه از فصل اول تا به ششم مخاطب شاهد سیر صعودی این شخصیت در داستان بود. چراكه در ابتدا با یك زن خانه‌دار روبه‌رو بودیم و به مرور به یك خانم فعال اجتماعی تبدیل شد كه روی ظاهر و لباس پوشیدنش تاثیر می‌گذارد. در فصل 6 خانم آرایشگر می‌شود كه خودش را در حد دكتر تصور می‌كند و دست به كارهایی می‌زند كه فضای مفرحی را برای مخاطب ایجاد می‌كند.

سارا و نیكا: یكی از اتفاقات جالب مجموعه پایتخت حضور دو كودك به نام سارا و نیكا از ابتدای قسمت اول بود كه به دلیل سن كم خیلی دیالوگ نداشتند، اما از آنجا كه هر دو در شش فصل حضور داشتند، مردم روند بزرگ شدن آنها را دیدند و حال در فصل ششم نوجوانانی هستند كه بدون اجازه از والدین كارهای عجیب و غریب انجام می‌دهند.

رحمان و رحیم: پایتخت، دوقلوهای دیگری هم دارد به نام رحمان و رحیم كه در ادامه ساخت فصل‌های دیگر سریال پایتخت به جمع بازیگران ملحق شدند. نكته قابل تامل، روند معكوس تحول شخصیتی آنها بود. در فصل پنجم شاهد دزدی این دو كاراكتر از یكی از اعضای خانواده بودیم و در فصل ششم بحث اعتیاد و بی‌احترامی به برادر بزرگ‌تر آنها باعث می‌شود تا الگوی صحیح از جوانان به واسطه این سریال به مخاطب ارائه نشود.

سید رضا صائمی - منتقد / روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها