در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
تخمهشکستن با سینما، تئاتر و ادبیات
چراغش را دیروز دوباره حامد جلالی روشن کرد. چراغ انتقاد به تسلط سرگرمی بر همه فعالیتهای ادبی و هنری را میگوییم. این داستاننویس که با کتاب «وضعیت بیعاری» در بخش داستان بلند و رمان دوازدهمین دوره جایزه ادبی «جلال» شایسته تقدیر شناخته شده دیروز با ایسنا به گفتوگو نشسته و در بخشی گفته: «در حوزه هنر به طور کلی به واسطه درگیریهای ذهنی، مردم به دنبال سرگرمی هستند و به همین سبب هنرمندان ما هم کارها را به سمت سرگرمی میبرند که نمونه بارز آن سینمای ماست؛ کارهایی که مردم را بخنداند و سرگرم کند تولید میشود و مخاطب هم دارد. نمونه این مساله در ادبیات، کارهای ترجمه پرفروش است که از جنس کارهای پاورقی و صرفا سرگرمکننده هستند. شاید درگیریهای اقتصادی و مسائل زندگی و مشکلات باعث شده مخاطب ما خیلی نخواهد در رمان هم به آنها فکر کند. مخاطب میخواهد فقط چیزی بخواند یا فیلمی ببیند تا سرگرم شود؛ این یک مشکل است. البته شاید در این مساله هم نویسنده مقصر نباشد، چون او هم درگیر همین مسائل اقتصادی و مشکلات است و شاید تحقیق، پژوهش و سفر رفتن مثل گذشته برای او سخت باشد. همه اینها هنر ما را دچار این کرده که دیگر ما کارهای عمیق نمیبینیم».
این رماننویس البته در این گفتوگو در پی علتها نبوده و چنانچه خود نیز گفته، معضل معیشت دامان همه را گرفته و تنگناهای اقتصادی، هنر و ادبیات را به ورطه سرگرمکنندگی انداخته است. راستی تا یادمان نرفته این را هم بگوییم که شما تا انتهایش را بخوانید: لابد میدانید که هنر نمایش، هنری است که به هنر محض و ماندگار و جدیتر نزدیکتر است و مخاطب خاص خودش را دارد. اگر فکر میکنید با سه چهار بار به تماشای نمایشهای لاکچری چند میلیاردی نشستن، تماشاگر تئاتر محسوب میشوید، سخت در اشتباهید! شما 300 هزار تومان دادید تا یکی دو ساعتی، با نمایشی که صرفا سرگرمکننده و پرزرقوبرق است، سرتان گرم شود.
ما آمدهایم غذایمان را بخوریم خانم آتوود!
دیروز تصویری در شبکههای اجتماعی دستبهدست شد که ما وقتی حرفهای حامد جلالی را گذاشتیم کنار آن، فکر کردیم که این گزارش را بنویسیم و به قدر اندازه و کفایت خودمان هشداری بدهیم. دیگر اصلا خندهدار و کول و باحال نیست؛ باور کنید. هولناک است. میثم اسماعیلی که همکار سابق ما در گروه ادبیات و هنر است عکس را برای ما فرستاد؛ رستورانی در سعادتآباد تهران افتتاح شده که طراحی داخلیاش شبیه سلولهای یک زندان است. شما میروید در سلولتان مینشینید و گارسون با لباس زندانبان و باتوم و با همراهی که لباس زندان به تن و دستبند به مچها دارد حاضر میشود تا سفارشتان را ثبت کند! میثم اشارهای هم به مارگارت آتوود، نویسنده رمان جهانگیر «سرگذشت ندیمه» که مجموعهای تلویزیونی هم بر اساسش ساخته شد، کرده بود. اگر خانم نویسنده از چنین ایدهای خبر داشته باشد در جلد بعدی این رمانش که نهایت قهقراهای از این دست را مد نظر قرار داده، استفاده نمیکند؟
نه! اصلا خندهدار نیست. اصلا سرگرمکننده نیست؛ ما آمدهایم غذایمان را بخوریم.
خب سرآخر هم مجبوریم بگوییم که تکلیف تفکیک صنعت سرگرمیسازی با هنر و فرهنگ در جهان مدتهاست روشن شده است. مانی جعفرزاده که منتقد هنر است در این باره گفته: «ساز و کارش در آن سوی جهان وجود دارد؛ صنعت سرگرمی هم تولیدکنندهها و کمپانیهای خودش را دارد و نیازی ندارد خودش را پشت نامی دیگر و بهجای چیز دیگری جا بزند».
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم