در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
اسمم حامد است و زمان قتل 31 سال داشتم. باور کنید قصد قتل نداشتم و هدفم سرقت بود اما ناخواسته طلافروشی را کشتم. مدتی بود با مشکل مالی رو به رو شده و نمیدانستم آن را چطور حل کنم. متاهل بودم و بچه داشتم و حتی برای تامین هزینههای زندگی هم دچار مشکل شده بودم. وقتی نتوانستم این مشکلات را حل کنم، تنها راهی که به ذهنم رسید سرقت بود. موضوع را با دوستم در میان گذاشتم و او هم قبول کرد با من همراه شود.
برای اجرای نقشه مان نیاز به اسلحه داشتیم و دو قبضه سلاح خریدیم. یک هفتهای در محلههای مختلف پرسه میزدیم تا بتوانیم یک طلافروشی خوب برای سرقت پیدا کنیم. تلاش خوب در تعریف ما یعنی مغازهای که در محلی خلوت و راههای فرارش هم زیاد باشد. اغلب طلافروشیها در محلهای پر تردد بودند و ما از دستبرد به آنجا منصرف شدیم. سرانجام یک طلافروشی را در خیابان مفتح شناسایی کردیم. مغازه در محلی خلوت بود و یک فروشنده داشت. روز قبل دوستم به بهانه خرید انگشتر برای نامزدش وارد آنجا شد و اوضاع را بررسی کرد. بهترین مغازه برای اجرای نقشه ما بود.
روز بعد، یعنی چهارم آبان سال 94خودروی پراید دوست مان را قرض گرفته و پلاک آن را تغییر دادیم. در حالی که ماسک آلودگی هوا به صورت زده بودیم، وارد مغازه شده و ابتدا طلاها را بررسی کردیم. جرات سرقت نداشتیم. از مغازه بیرون آمده و چند دقیقه بعد دوباره برگشتیم.
اسلحهها را از زیر لباس خود بیرون آورده و به سمت صاحب طلافروشی گرفتیم. از او خواستیم مقاومت نکند اما او قصد داشت پلیس و مردم را با خبر کند. چاقویی همراه داشتم و با آن ضربهای به فروشنده زده و فرار کردیم.
پس از دستبرد مسلحانه و در حالی که فکر نمیکردیم طلافروش بر اثر ضربه چاقو جان باخته، به طرف
بهشت رضا رفتیم و لباسهای خودمان را به همراه چاقوی خونآلود سوزاندیم.
سپس به نیشابور رفتیم و 20 عدد از سکههای پارسیان را فروختیم و دوباره به مشهد بازگشتیم و شب را در یک مهمانپذیر به سر بردیم؛ آنجا بود که از طریق اینترنت درجریان قتل طلافروش قرار گرفتیم.
می دانستیم ماجرا جدی است و هر لحظه احتمال دارد دستگیر شویم. از طرفی هم مطمئن بودیم ردی از خودمان به جا نگذاشتهایم. اما نمیدانم کجا را اشتباه کرده بودیم که دستگیر شدیم.
پس از محاکمه در دادگاه من به قصاص و همدستم به زندان محکوم شد. با تائید حکم قصاص، در دیوان عالی کشور سرانجام سحرگاه 28 اردیبهشت سال 1395 در محل قتل به دار مجازات آویخته شده و پرونده زندگیام برای همیشه بسته شد.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم