در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
داستان مرد جوان اما بیشتر شبیه داستانهای علمی -تخیلی است. مرد جوان روی صندلی نشسته است.
لاغراندام و قدبلند است. هرازگاهی روی ریشهای نداشتهاش دست میکشد، آهی میکشد و بعد دوباره به نقطهای خیره میشود. هنوز در بهت و حیرت از دست دادن 11 میلیونش به سر میبرد.
او یک کارمند ساده در یکی از موسسات بزرگ است. مشغول کارش بوده که به یکباره، کسی با او تماس میگیرد. او میگوید: «خودش را معرفی کرد و گفت که از کارمندان مالی موسسه است و اشتباهی کرده و پولی را برایم واریز کرده است.» همین میشود که او به دستگاه ایتیام موسسه مراجعه میکند. فرد هم در پشت تلفن او را راهنمایی میکند.
اینکه حالا در طبقه دوم موسسه است و از کنار اتاق ایکس در حال عبور است، حالا از پیچ طبقه اول در حال عبور است و به خاطر حرف زدن با آقای ایگرگ، کمی زمان میبرد تا به او برسد.
اینکه چقدر اشتباه بدی کرده و به خاطر این اشتباه ممکن است مجازات هم بشود. این مرد جوان میگوید: «آدرسهایی که میداد خیلی دقیق بود و همه اینها باعث شد که من به او اعتماد کنم.» مرد جوان 11 میلیون تومان را به شماره حسابی که مرد به او داده، واریز میکند و همه چیز خیلی عادی تمام میشود. چند ساعت بعد اما متوجه میشود که چه اشتباه بزرگی کرده است.
مرد به این فکر میکند که بپرسد اصلا چنین شخصی در موسسهشان کار میکند و پاسخ منفی شنیدن، شوک بزرگ زندگیاش میشود: «تازه آن زمان بود که فهمیدم، در ماههای قبل هم از حساب دو نفر از همکارانم با همین روش، سرقت شده است.» شماره حسابی که پول به آن واریز شده، حالا خالی است و سارق هم معلوم نیست کجاست. مرد جوان تعریف میکند که از همکاران دیگرش هم به همین روش سرقت انجام گرفته است، همینطور ظریف و با اعتمادسازی.
از یکی از همکاران او پنج میلیون و از همکار دیگری هم حدود سه میلیون تومان سرقت اینترنتی شده است. او میگوید: «همکارانم هم شکایت کردهاند، آنها هم هنوز به نتیجهای نرسیدهاند.»
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد