در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
کدام ترجمه؟
یکی از مرسومترین مدلها برای انتخاب یک اثر برای برگردان به زبان فارسی برگزیده شدن آنها در جوایز ادبی است. نوبل ادبیات، پولیتزر، بوکر و... راههایی است که میتواند یک کتاب را در اولویت ترجمه قرار دهد. هرچند برخی نویسندهها قبل از اینکه برگزیده نوبل یا سایر جوایز شوند برخی آثارشان به فارسی ترجمه شده، ولی گاهی پیش آمده که نوبل نویسندهای را به عنوان برگزیده خود انتخاب میکند که تا پیش از آن نامی از او در محافل ادبی در میان نبوده و به همین خاطر این انتخاب میتواند زمینه آغاز یک ماراتن ترجمه را در میان ناشران ایجاد میکند. ماراتنی که اغلب در آن خبری از دقت و تاحدودی رعایت امانت نیست، بلکه اول شدن و پشت ویترین قرار گرفتن مساله است. رمان «صد سال تنهایی» اثر مشهور گابریل گارسیا مارکز نویسنده برنده نوبل اهل کلمبیا تاکنون
ده بار به فارسی ترجمه شده که این نشان میدهد اوضاع ترجمه در کشور بهشدت آشفته است؛ در حالی که اگر با یکی دو ترجمه خوب که اتفاقا در میان این ده ترجمه موجود است، قرار بود مارکز بخوانیم این اتفاق میسر میشد و باقی ترجمهها کارکردشان در بازار نشر روشن نیست و به نظر میرسد کارکردهای دیگری غیر از افزودن به ادبیات و سنت ترجمه ادبی پشت آنهاست.
در ادامه باید برای مثال به سوتلانا الکسیویچ، نویسنده اهل بلاروس اشاره کرد که در سال ۲۰۱۵ برگزیده نوبل ادبیات شد. نویسندهای که وقتی برگزیده شد مایه تعجب بسیاری شد، زیرا تا پیش از آن اسم و رسمی از او نبود و کسی گمان نمیکرد بتواند در باشگاه نوبلیستها قرار بگیرد، ولی برای برخی ناشران این انتخاب موضوع مهمی نبود بلکه ترجمه یک اثر از این نویسنده مساله بود.
کتاب «زمزمههای چرنوبیل» اولین کتابی بود که از این نویسنده اهل بلاروس در ایران ترجمه شد. کتابی که ابتدا با عنوان «صداهایی از چرنوبیل» راهی بازار کتاب شد، البته همینجا در پرانتز باید بگویم که چند ناشر با فاصله زمانی اندکی این کتاب را روانه بازار کردند و از همین عنوان برای اثرشان استفاده کردند، ولی مدتی پس از آن ترجمه دیگری با عنوان زمزمههای چرنوبیل روانه بازار کتاب شد.
شهرام همتزاده، مدیر گروه زبان روسی دانشگاه شهید بهشتی و مترجم زمزمههای چرنوبیل که آن را از روسی به فارسی بازگردانده میگوید: «پیش از این، دو ترجمه دیگر نیز از این کتاب روانه بازار شده بود و هردوی آنها را دیده بودم که بخشی از آنها دارای اشتباهات ترجمهای و بعضا حذفیات بود که البته همیشه مقصر مترجم نیست، چون این کتابها یک بار به انگلیسی ترجمه شده و بعد به فارسی برگردانده میشود ممکن است سبب این نواقص شود. مثلا ترجمه عنوان کتاب از روسی میشود «دعای چرنوبیل» که به نوعی دعای مربوط به آن منطقه است، ولی در ترجمه انگلیسی «Voices from Chernobyl» صداهایی از چرنوبیل ترجمه شده است. از این رو عبارت کتاب را زمزمههای چرنوبیل انتخاب کردم که به معنای اصلی عنوان روسی کتاب نزدیک است.»
اما دیگر مهم نیست که ناشری برای این کتاب وقت گذاشته و طبق ادعای مترجم اجازه انتشار اثرش را به زبان فارسی گرفته تا به دست مخاطب برسد و بتواند در نزدیکترین حالت به متن اصلی از خوانش آن بهره ببرد. همینجا باید یادآوری کنم اخیرا با وجود چند ترجمه از این اثر به زبان فارسی ترجمه دیگری از آن نیز راهی کتابفروشیها شده که نشان میدهد این بازی تمامی ندارد!
ولی نکته اینجاست که مخاطب خیلی در جریان این اتفاقات نیست و همین که میبیند روی جلد کتابی عبارت «برنده نوبل ادبیات» درج شده ترغیب میشود آن را تهیه کند ولی گاهی (نه همیشه) در دام رقابت سودآور میان ناشران میافتد و در واقع هزینه اعتمادش را پرداخت میکند. باید گفت ناشر با ترجمهفروشی صاحب عنوان «ناشر» شده است در حالی که همهچیز همیشه «اول بودن» نیست، بلکه دقت در ترجمه و رعایت امانت در برگردان به فارسی مساله مهمی در ترجمه آثار غیرفارسی است که میتواند هم کیفیت کار را بالا ببرد و هم تجربه مثبتی در ذهن خواننده بهجا بگذارد.
ترجمه در اسرع وقت
درصدد انکار جایگاه بسیاری از فعالان عرصه ترجمه نیستم ولی آنچه میگویم مبتنی بر مشاهداتم است. مشاهداتی که بر اثر حضور مستمر در این زمینه کسب شده است. اگر از بسیاری از آثار مهم ادبیات جهان گذر کنیم که نامهای مهمی آنها را ترجمه کردهاند ـ در چند شماره قبل برخی از این اسامی را معرفی کردیم ـ آثار نویسندگان درجه دو یا کمتر مطرح غربی توسط مترجمانی به فارسی برگردانده شده که برخی از آنها حتی دایره واژگان گستردهای ندارند و در انتخاب کلمات درمانده میشوند. البته قبل از اینکه بخواهم وارد این مبحث شوم باید اشاره کنم که «ناشران نقابدار» حتی سراغ شاهکارهای ادبیات کلاسیک جهان هم رفتهاند و کارهای مهمی نظیر «جنگ و صلح» یا «برادران کارامازوف» را نیز در سیاهه فعالیتهایشان دارند و چه کسی است که دلش نخواهد شاهکار داستایوفسکی را نخواند و طبق یک قاعده کلی رسیدن به جنس تقلبی در بازار ایران راحتتر از رسیدن به جنس اصل است.
شتابزدگی در ترجمه و انتشار آثار در بازار کتاب ایران بهقدری بالاست که گاهی مخاطب را از انتخابش پشیمان میکند. حال بگذریم که سرانه مطالعه در ایران زیر ۱۵ دقیقه است و با در نظر گرفتن این مساله این میزان عجله و شتابزدگی در رساندن یک اثر به ویترین کتابفروشیها معنا ندارد.
سال ۲۰۱۶ ترجمه رمان برگزیده پولیتزر همان سال به دستم رسید و خب وسوسه شدم باز کنم و بخوانم. از نام مترجم بگذریم که باید گفت هیچ اسم و رسمی نداشت که حتی اگر داشت هم قابل دفاع نبود. متن آشفته و سراسر ایراد از نظر دستور زبان فارسی سبب شد با وجود علاقهام به خواندن ترجیح دادم کتاب را ببندم و کنار بگذارم تا اینکه بخواهم با ترجمه دست و پنجه نرم کنم. تجربهای که با گذشت چند سال هنوز از ذهنم پاک نشده است، حتی همین اواخر نیز تجربه دیگری در همین زمینه داشتم که کاملا آشکار بود مترجم در حکم زبانگردان ظاهر شده و ردی از ترجمه اثر و ایجاد رابطه نزدیک ذهنی و زبانی بین مخاطب و نویسنده آن دیده نمیشد و حتی خوانندهای که برای اولین بار از آن نویسنده داستانی میخواند متوجه میشد که نویسنده در انتخاب کلمات هم نتوانسته موفق ظاهر شود. در این بین ناشر به اعتمادی که مخاطب به او و اعتبارش کرده فکر نمیکند و بیمحابا ترجمههای بیکیفیت را روانه بازار میکند.
ترجمهام را پس بده!
یکی دیگر از اتفاقاتی که در زمینه آثار ترجمه با آن روبهرو هستیم، ماجرای ترجمهدزدی است که باید آن را از مصادیق سرقت ادبی دانست. برای نمونه رمان «ملت عشق» اثر نویسنده ترکیهای، الیف شافاک، که در ایران از جمله آثار پرفروش است، علاوه بر ترجمه ناشر اصلی، ترجمههای تقلبی آن نیز بهوفور در بازار کتاب یافت میشود. ارسلان فصیحی، مترجم این کتاب درباره ترجمههای دیگر از این کتاب میگوید: «الیف شافاک کتابی به نام ملت عشق ندارد، ملت عشق نامی است که من برای ترجمه فارسی کتاب شافاک انتخاب کردم. شما چطور میتوانید کتابی را که با این نام وجود ندارد ترجمه کنید و نامش را ملت عشق بگذارید؟! شافاک کتابی به این نام ندارد، اسم را من گذاشتهام، پس اسم ترجمههای دیگر هم دزدی است.»
تصور کنید چه حجم کتاب تقلبی، قاچاق، دزدی یا هر اسم دیگری که روی آن میشود گذاشت در بازار وجود دارد که عملا مترجمی پشت آن نیست، بلکه احتمالا ناشرنماها با اندک تغییراتی در برخی جملات ترجمه ناشران دیگر، اثر را به نام خود منتشر میکنند. البته این اتفاق از سوی «ناشران نقابدار» صورت میگیرد که نیازمند برخورد قانونی با چنین متخلفانی هستیم!
باز هم در اینجا مخاطبی که شنیده اثری در بازار با عنوان ملت عشق پرفروش است بدون توجه به نام مترجم و ناشر سراغ کتاب را میگیرد و اگر در دام یکی از فروشندگان این قبیل آثار بیفتد، تجربه تلخی از خرید یک اثر در ذهنش ثبت خواهد شد و دود این بیسر و سامانی در چشم مخاطبانی میرود که بیخبر از همهجا قصد خواندن یک اثر ادبی داشتهاند.
سلبریتیهای مترجم
همین چند شب پیش داشتم از مقابل ویترین یک کتابفروشی در خیابان انقلاب رد میشدم که نام یکی از بازیگران سینما و تئاتر روی جلد یک کتاب توجهم را به خود جلب کرد و این سؤال را در ذهنم پررنگ کرد که واقعا این چهره مشهور خودش این کتاب را ترجمه کرده است؟
یکی دیگر از اتفاقاتی که این روزها در بازار نشر ایران شاهد آن هستیم حضور چهرههای معروف مترجم است؛ چهرههای معروفی که به واسطه نمایش آثارشان در سینما یا تلویزیون تبدیل به چهره مطرح شدهاند و حالا با ترجمه آثار ادبی و گاهی تخصصی در بازار کتاب نیز خودی نشان میدهند. در پی ارزشگذاری روی آثار ترجمه شده توسط این قشر نیستیم ولی این طیف که فعالیت جدی در این زمینه ندارند نیز دستکمی از طیف قبلی ندارند و تنها به واسطه این که در رشته تخصصی خود مانند سینما یا تئاتر صاحبنام هستند ترجمه اثرشان مورد توجه قرار میگیرد؛ در حالی که روشن نیست چرا مخاطب ایرانی باید ترجمه اثری از یک نویسنده خارجی را بخواند که نه موفقیتی در جهان ادبیات داشته و نه جریانی به وجود آورده است؟
در کنار چهرههای معروف مترجم باید به مترجمهای چهره نیز اشاره کرد که مخاطب به اعتماد چند اثر موفقی که ترجمه کردهاند، آثار دیگر آنها را نیز میتواند تهیه کند و بخواند، ولی این تمام ماجرا نیست! گاهی یک مترجم اثر موفق یک نویسنده را به فارسی برمیگرداند ولی گاهی به سفارش ناشر دست به ترجمه اثری از نویسندهای میزند که اعتباری در میان اهل ادبیات ندارد ولی ناشر با رنگ و لعاب دادن به اثر و به اعتبار اسم مترجم، حاشیه سود خوبی از آن کتاب برای خودش دست و پا میکند.
چند پیشنهاد
1. اگر میخواهید ترجمهای از یک اثر انتخاب کنید بههیچوجه شتابزده عمل نکنید. به هر حال شما قرار است برای تهیه یک کتاب هزینه پرداخت کنید پس قبل از دست به جیب شدن، بهتر است اندکی جستوجو کنید و از چند نفر که احتمالا ترجمه مورد نظر شما را مطالعه کردهاند نظرخواهی کنید تا با چشم باز به کتاب دلخواهتان برسید.
2. گاهی ممکن است نام یک مترجم بزرگ روی یکاثر مهم باشد که بهتنهایی میتواند عاملی برای انتخاب باشد، ولی گاهی زبان و نثر اثر برای مخاطب امروزی سنگین و دیریاب است و ترجمههای جدیدتر میتواند لذت مطالعه را دوچندان کند، بههمین خاطر بهتر است بخشهایی از ترجمههای موجود را قبل از خریدن مقایسه کنید و نثری را که ارتباط بهتری با آن برقرار کردهاید، انتخاب کنید!
3. کتابسازی مولفه مهمی در کیفیت کتابهاست. ناشری که برای ترجمهاش زحمت کشیده و هزینه پرداخت کرده در کتابسازی (اعم از طراحی جلد، انتخاب قلمی که کتاب با آن تایپ شده، صفحهبندی و...) نیز دقت بسیاری میکند تا نتیجه با کیفیتی ارائه کند، در حالی که ناشران بازاری در بسیاری از موارد بالا بیدقت و کیفیت رفتار میکنند که میتواند مشخصه خوبی باشد.
حسام آبنوس
روزنامهنگار
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم