گفت‌وگو با مهران مهام، تهیه‌کننده سریال «کتابفروشی هدهد»به مناسبت بازپخش آن

کسی به فکر غذای روح نیست

سریال کتاب‌فروشی هدهد را مرضیه برومند ساخته و همین می‌تواند دلیل خوبی باشد برای تماشای این اثر حتی برای چندمین بار.این خاصیت کارهای مرضیه برومند است که انگار هیچ‌وقت تازگی خود را از دست نمی‌دهند، به‌خصوص برای مایی که هنوز هم دیالوگ‌های کارتون عروسکی مدرسه موش‌ها را از بَریم و دلمان برای شخصیت‌هایش ضعف می‌رود یا با تماشای سریال‌هایی مانند آرایشگاه زیبا و کارآگاه شمسی و مادام این سوال را می‌پرسیم که چرا دیگر از این‌جور کارها ساخته و پخش نمی‌شود یا مثلا چرا دیگر سریالی مثل کتابفروشی هدهد پخش نمی‌شود که در این واویلای کتاب، میزان کم مطالعه، مردم را کمی تشویق به کتاب‌خوانی کند (هر چند کتاب هم زیر تیغ گرانی کم کم دارد علاقه‌مندان خود را به حسرتی عمیق دچار می‌کند).
کد خبر: ۱۲۳۵۵۸۸

کتاب‌فروشی هدهد در زمان پخش اولش مخاطبان زیادی داشت مثل بقیه کارهای مرضیه برومند. شاید به این دلیل که داستانی سرراست و خودمانی داشت با ته‌مایه‌های طنز که قلاب اصلی برای گیر انداختن مخاطب است در هر زمان و دوره‌‌ای و این که موضوع اصلی‌اش آنقدر گل درشت نبود که شعاری شود و دل و ذهن مخاطب را به اصطلاح بزند.
داستان کتاب‌فروشی هد‌هد درباره کتاب است و این که اگر کتاب‌خوان باشی برای هر مشکلی می‌توانی راه‌حلی پیدا کنی و نگذاری مشکل آنقدر بزرگ شود که دیگر نشود آن را حل کرد یا به نوعی با آن کنار آمد که زندگی راحت‌تر شود.برای همین هم سازندگان این سریال یک اتوبوس را به عنوان یک کتاب‌خانه سیار به عنوان شخصیت اصلی انتخاب کرده‌ بودند که محله به محله شهر می‌رفت و آدم‌ها مختلف با داستان‌‌های مختلف را به تصویر می‌کشید که هر کدام به طریقی با کتاب ارتباط برقرار می‌کردند.صاحب و راننده این اتوبوس امیرحسین صدیق بود و دستیارش مردی کمیک و بامزه با بازی دوست‌داشتنی محمود بصیری. هدف اصلی از ساخت این سریال ترویج کتاب‌خوانی بود و سرمایه‌گذاران اصلی‌اش سازمان فرهنگی و هنری شهرداری و کتابخانه ملی.دو سازمان و نهادی که کار اصلی‌شان ترویج فرهنگ و فرهنگ‌سازی است که البته در دوره‌هایی خوب کار می‌کنند و در دوره‌هایی چندان دل به کار نمی‌‌دهند و مثلا موضوعی مثل کتاب برایشان بی اهمیت می‌شود.
امان از جدایی
سریال کتاب‌فروشی هدهد را ایرج محمدی و مهران مهام تهیه‌کرد‌ه‌اند در آن سال‌هایی که این دو نفر با هم کار می‌کردند اتفاقا سریال‌های خوبی هم می‌ساختند.در همین‌‌جا کمی از کتاب‌فروشی هدهد فاصله می‌گیرم و از مهام که به او تلفن کرده‌ام تا درباره تولید و چگونگی ساخت این سریال گفت‌وگو کنم، می‌پرسم شما و آقای محمدی زوج موفقی در تولید سریال بودید، همانطور که زنده‌یاد مسعود رسام و بیژن بی‌رنگ بودند.آنها قبل از این که آقای رسام فوت کند از هم جدا شدند و شما هم (‌که عمرتان طولانی باد) از هم جدا شدید و هر کدام جداگانه به تولید سریال پرداختید،چرا همکاری با یکدیگر را ادامه ندادید؟ مهام می‌گوید: راستش قوانین تولید در صدا و سیما باعث این جدایی شد! وقتی ما برای تولید یک کار به تلویزیون برآورد می‌دهیم یک بخش آن برای تهیه‌کننده در نظر گرفته شده و فقط برای یک تهیه‌کننده، یعنی چیزی بنام تهیه‌کنندگان نداریم و کسانی که به صورت مشترک کاری را تهیه‌ می‌کنند، خودشان باید مبلغی را که سازمان می‌دهد بین خودشان تقسیم کنند.من و آقای محمدی با هم کار می‌کردیم تا روزی که آقای محمدی به من گفت این‌جور کار کردن برایم به صرفه نیست و ما تصمیم گرفتیم از هم جدا شویم و هر کدام به صورت مستقل کارمان را ادامه دهیم. به نظرم تلویزیون باید برنامه‌ای برای افراد و گروه‌هایی که با هم خوب کار می‌کنند، داشته باشد و نگذارد یک تیم برنده از هم بپاشد. حالا این تیم و گروه هر که می‌‌خواهد باشد.مهم نتیجه کار آنهاست که به نظرم ارزشمند است و باید ادامه پیدا کند.
تیم برنده
مهام درباره چگونگی ساخت سریال کتاب‌فروشی هدهد می‌گوید: من و آقای محمدی کارهای خوب و پرمخاطبی‌ تهیه‌ کرده بودیم از زیر آسمان شهر بگیر تا کارآگاه شمسی و مادام و ترانه مادری و...جاهای مختلف به ما پیشنهاد ساخت سریال می‌دادند.روزی یکی از مسؤولان کتاب‌خانه ملی به ما پیشنهاد ساخت سریالی با محوریت کتاب را داد و سازمان فرهنگی، هنری شهرداری هم مشارکت کرد. آن زمان مدیر سازمان فرهنگی هنری شهرداری آقای عسگرپور بود که در زمینه مدیریت فرهنگی و هنری شخصیت شناخته‌شده‌ای است.ما برای ساخت سریال سراغ خانم برومند رفتیم که یکی از علاقمندان و مروجان مهم کتاب و کتاب‌خوانی است.سال 85 که این سریال ساخته شد خانم برومند نگران وضعیت کتاب‌خوانی در جامعه ما بود و می‌گفت، کتاب‌فروشی‌ها دارند کم کم به فست‌فودی تبدیل می‌شوند.انگار همه نگران غذای جسم هستند و کسی به فکر غذای روح نیست.حالا که اوضاع خیلی بدتر شده و سرانه کتاب‌خوانی در جامعه ما سیر نزولی پیدا کرده و با شیب تند دارد پایین‌تر می‌رود.فرهنگ کتاب‌خوانی جایش را به فرهنگ موبایل داده.هر کسی را می‌بینی سرش توی گوشی است و اصلا حواسش به پیرامونش نیست حتی به اتفاقات روزمره هم بی‌توجه شده‌اند چه برسد به برنامه‌ریزی برای آینده.
این تهیه‌کننده که سریال زوج و فرد را امسال روانه آنتن کرد و این روزها مشغول پیش تولید سریال بی‌همگان است درباره سازمان‌هایی مانند سازمان فرهنگ و هنر شهرداری یا کتابخانه ملی و سهم و دغدغه آنها درباره کتاب‌خوانی و تشویق مردم به این موضوع می‌گوید: به باور من، مدیرانی که بر مسند این سازمان‌ها تکیه می‌کنند، قبل این که پیرو قانون و تعریفی باشند که برای آنها شده، سلیقه‌ای عمل می‌کنند.در دهه 80 سازمان فرهنگ و هنر شهرداری یکی از وظایف خود را فرهنگسازی می‌دانست و این که معضلات اجتماعی را از طریق سینما و تلویزیون به نمایش بگذارد و از این رسانه و هنر بیشترین استفاده را کند برای همین سریال‌هایی مانند کتاب‌فروشی هدهد و دوران سرکشی سرمایه‌گذاری کرد.اما سال‌هاست که به بهانه کمبود بودجه وارد مقوله سینما و تلویزیون نمی‌شود اما به نظرم شهرداری بنا به وظایفی که دارد اگر از بودجه‌‌های دیگرش کم کند نباید در زمینه فرهنگ‌ کم‌کاری ‌کند.

طاهره آشیانی
روزنامه‌نگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها