جام جم آنلاین گزارش میدهد
زن جوان، حرفهایش را اینطور شروع میکند:« من خیلی تنها هستم. خیلی تنهاتر از آنچه فکرش را بکنید. از وقتی یادم میآید، پدر و مادرم همیشه با هم دعوا داشتند و صدای مشاجرهشان را همسایهها میشنیدند. همه دیگر به سرو صدای خانه ما عادت کرده بودند. اوایل که صدای کتککاریشان بیرون میرفت، همسایهها میآمدند و در میزدند تا آنها را از هم جدا کنند، اما بعد از مدتی دیگر برای کسی اهمیت نداشت در خانه ما چه میگذرد. من و خواهر و برادرکوچکترم هم مثل خود آنها شده بودیم و با صدای بلند و عصبانیت با یکدیگر صحبت میکردیم. بزرگتر که شدم هیچکس را نداشتم با او درد دل کنم. برای همین به فضای مجازی پناه بردم تا تنهاییام را آنجا پر کنم. صبح که از خواب بیدار میشدم، اولین کارم چک کردن تمام شبکههای مجازی بود که در آنها عضو شده بودم. از تلگرام که تمام میشدم، سراغ اینستاگرام میرفتم. اینستاگرام تمام میشد سراغ واتساپ میرفتم و بعد هم سایتها را میگشتم. همینطوری روزم را به شب میرساندم. شب هم موقع خواب، دوباره همین روال تکرار میشد. هیچ تفریحی نداشتم. سرکار هم نمیرفتم که سرمگرم باشم. یعنی پدرم اجازه نمیداد مستقل شوم و به هر کاریکه میخواستم انجام دهم، گیر میداد.»
گرگی در لباس میش
مهسا دلش میخواست آنقدر غرق در زندگی روزانهاش میشد که دیگر وقتی برای آمدن به فضای مجازی نداشت، اما همه چیز برعکس بود و چیزی که همیشه داشت، وقت اضافه بود که در فضای مجازی تلف میشد. «در سنی بودم که دلم میخواست عاشق کسی باشم و او هم مرا دوست داشته باشد. من چون به تنهایی حق بیرون رفتن از خانه را نداشتم، اسیر فضای مجازی شده بودم تا بالاخره با مرد جوان خوشقیافهای آشنا شدم که خیلی به دلم نشست. هر روز منتظر فرصتی بودم تا آنلاین شود و با هم صحبتکنیم. حرفهای خوبی میزد. از عشق و دوست داشتن میگفت. ته دلم آرزویم بود با او ازدواجکنم. با او احساس آرامش میکردم، اما بعد از مدتی درخواستهای غیراخلاقی داشت و به همین خاطر رابطهام را با او قطعکردم. دو ماه بعد، عاشق پسری در فضای مجازی شدم که یکطرفه بود و حاصلی جز افسردگی برایم نداشت. اشتباهات زندگی من تمامی ندارد. بعد از او در ایمو، با مردی آشنا شدم که اتفاقا بسیار هم مودب بود و درخواست غیراخلاقی هم نداشت. او بارها از من عکس خواست، اما من به خاطر ترس از آبروریزی و پدرم، هرگز به او عکس ندادم، اما او در طول روز بارها برایم عکس خودش را در حالتهای مختلف میفرستاد. کمکم به او اعتماد کردم. آنقدر که اگر یک روز با او صحبت نمیکردم، به مرز جنون و دیوانگی میرسیدم.»
مرد جوانکه میدانست مهسا به او و صحبتهایش عادت کرده است، به دختر جوان گفت اگر فیلم و عکس از خودش نفرستند، رابطهاش را با او قطع خواهد کرد. مهسا هم که بین دو راهی انتخاب پدر و آن مرد جوان مانده بود، دل به دریا زد و تصمیم گرفت از خودش فیلم و عکس برای آن مرد بفرستند.« رابطهمان چند ماه ادامه داشت تا اینکه یک روز برایم یک نرم افزار کاربردی فرستاد و آنقدر از کاربردهای خاص آن تعریف کرد که تصمیم گرفتم آن را روی گوشی و رایانهام نصبکنم. پس از مدتی متوجه شدم تمام برنامهها و شبکههای اجتماعیام را هک و به تمام عکسها، فیلمها و اطلاعات شخصی و خانوادگی من دسترسی پیدا کرده است. بعد از آن، رفتار او تغییر کرد و دیگر از آن حرفهای قشنگ و محبتی که همیشه به من داشت، خبری نبود. عکسها و فیلمهای شخصیام را برایم میفرستاد و تهدیدم میکرد اگر درخواستش را عملی نکنم و به او پول نپردازم، تمام مدارک را به پدرم نشان میدهد. از ترس پدرم، چند بار از پدر و مادرم پول دزدیدم و به اودادم، اما اخاذیهایش تمامی نداشت. بار آخر از من خواست فیلم غیراخلاقی از خودم بگیرم و برایش بفرستم که این بار شاکی شدم و به او اعتراضکردم، اما هیچ فایدهای نداشت و تا حرف پدرم را میزد، تسلیم خواستهاش میشدم. چند ماه این روال ادامه داشت تا اینکه دیگر پولی نداشتم به او بدهم و جرات هم نداشتم به طلاهای مادرم دست بزنم. چون کسی به خانه و گنجههایش دسترسی نداشت که ادعا کنم طلاها گم شده است. یک روز که دیگر از اخاذیهایش خسته شده بودم، به بهانه خرید از خانه بیرون رفتم و به پلیس فتا مراجعه کردم و ماجرا را با افسر کارشناس درمیان گذاشتم که وارد عمل شدند و خوشبختانه متهم را دستگیر کردند.»
نتیجه اعتماد بیجا در فضای مجازی
رئیس فتای تهران بزرگ با اشاره به اقدامات پلیس در مورد این پروندهگفت: با توجه به اهمیت موضوع، پرونده در دستورکار کارشناسان این پلیس قرار گرفت و تجسسهای خود را برای شناسایی متهم آغاز کردند. پس از بررسیهای فنی و پلیسی، محل اختفای متهم به هویت در حوالی غرب تهران شناسایی شد.
سرهنگ تورج کاظمی در ادامه گفت: پس از هماهنگی با دادسرای مبارزه با جرایم رایانهای تهران، متهم در یک عملیات غافلگیرانه دستگیر و به مقر پلیس منتقل شد. در بررسی از سیستم رایانهای متهم، بد افزار هک و تمامی فیلمها و عکسهای خصوصی شاکی مشاهده شد و تمامی مدارک در اختیار پلیس قرارگرفت. متهم پس از مواجهه با شاکی و ادله فنی پلیس، لب به اعتراف گشود وگفت با هدف اخاذی و کسب درآمد نامشروع با شاکی ارتباط دوستانه گرفتم. پس از مدتی روابط دوستانه و سالم، اعتماد او را جلب کردم و بارها برایش عکسهایم را میفرستادم تا اینکه با ارسال یک بدافزار، توانستم سیستم رایانهای او را هککنم و به اطلاعات شخصی و خانوادگی او دسترسی پیدا کنم. سپس شروع به تهدید و اخاذی از او کردم. وی در هشداری به کاربران گفت: نتیجه اعتماد بی جا و کورکورانه کاربران منجر به دردسر و ناراحتی برای آنان میشود و به همین دلیل توصیه میکنیم به غریبهها اعتماد نکنند. اما افرادی که پا را از قانون فراتر گذاشته و بهدنبال منافع شخصی، غیراصولی و خارج از چارچوب قانون و مقررات فضای مجازی هستند، قطعا با برخورد پلیس و دستگاه قانونگذار مواجه خواهند شد. بر همین اساس، پرونده متهم، پس از بررسی پلیس و جمعآوری ادله لازم، به دادسرای مبارزه با جرایم رایانهای ارسال شد. کاظمی تاکید کرد: دلبستگیهای بهوجود آمده در دوستیهای اینترنتی در دراز مدت ممکن است باعث سوءاستفاده افراد فرصتطلب شود و در تجربه این دوستیها، فرصتی برای انتخاب و شناخت صحیح دختر و پسر از یکدیگر به وجود نمیآید. معمولا افراد در این گونه دوستیها فقط ادعا میکنند ارتباطشان با انگیزه ازدواج است و این رابطه بیشتر بر عشقورزی کور استوار بوده و عنصر خرد ورزی و عقلانیت در تصمیمگیریهای اینچنینی وجود ندارد. دوستیهای اینترنتی نهتنها مشکلی از پسران و دختران حل نمیکند، بلکه اگر هم این روابط به ازدواج بینجامد، در زندگی مشترک سوءظن و بیاعتمادی را برای دوطرف به همراه دارد.
جام جم آنلاین گزارش میدهد
جام جم آنلاین گزارش میدهد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک فعال سیاسی:
یک نماینده مجلس:
در گفتوگوی «جامجم» با استاد حوزه و مبلغ بینالملل بررسی شد
گفتوگو با موسی اکبری،درخصوص تشکیل کمپین«سرزمین من»وساخت و مرمت۵۰خانه در منطقه زنده جان