لیست سیاه عروس و داماد

رازگشایی قتل زن و مرد ثروتمند که قربانی سناریوی هولناک پسر و عروس‌شان شده بودند، خاطره یکی از کارآگاهان پلیس آگاهی استان مازندران است.
کد خبر: ۱۲۳۲۳۵۰

یک روز جنایتی هولناک به ما گزارش شد. زوج میانسالی کشته شده بودند و پسر آنها خبر این جنایت را به پلیس داد و ما نیز بلافاصله راهی محل شدیم. به محض ورود به خانه با پسر
27 ساله‌ای مواجه شدیم که ظاهری آرام داشت. برای ما عجیب بود که پدر و مادرش به طرز فجیعی به قتل رسیده بودند و او آرام ماجرا را برای ما تعریف می‌کرد. چیز دیگری که همان لحظات اولیه نظر ما را به خود جلب کرد پیراهن تن پسر جوان به نام سیاوش بود. پیراهن تن او سفید و نو بود، به طوری که تای داخل جعبه اش باز نشده بود. این برای ما تعجب‌آور بود که روز جمعه آن هم ساعت 8 صبح سیاوش از کجا این پیراهن نو را تهیه کرده است و چرا باید فردی با این وضعیت و تیپ حتی آن را اتو نزده باشد.
چند فرضیه برای جنایات
خانه دو طبقه ویلایی محل جنایت بود و طبقه اول ساختمان در اتاق پذیرایی جسد زن میانسال قرار داشت، دست و پا و دهان او با چسب بسته شده و از پشت چاقو خورده بود.
جسد مرد میانسال در طبقه دوم قرار داشت، او نیز درست مثل همسرش به قتل رسیده بود. خانه به هم ریختگی زیادی نداشت و به نظر نمی‌رسید سرقتی رخ داده باشد.
قربانی و همسرش افراد معقول و از سرشناسان شهر بودند. به همین دلیل فرضیه جنایت به خاطر اختلافات مالی نیز رنگ می‌باخت. از طرفی مقتولان افراد محترمی بودند و احتمال جنایت به خاطر مسائل عاشقی و اخلاقی محلی از اعراب نداشت. تنها فرضیه‌ای که در این میان قوت می‌گرفت، اختلافات خانوادگی و داخلی بود.
در گام بعدی به تحقیق از همسایه‌ها پرداختیم، اما هیچ‌کدام از آنها در شب گذشته سر و صدایی از خانه قربانیان نشنیده بودند. همین موضوع نیز شک ما را بیشتر به یقین تبدیل می‌کرد که ردپای آشنا در این قتل‌ها وجود دارد. چرا که حتی اگر عامل جنایت خیلی ناگهانی وارد می‌شد، بازهم با قربانیان درگیر می‌شد.
از بین بردن سرنخ‌ها
در بررسی اطراف خانه، موضوع دیگری که نظرمان را جلب کرد، نبود دوربین‌های مداربسته داخل خانه بود. عامل یا عاملان جنایت با دقت بسیار دوربین‌ها و وسایل جانبی آن را به سرقت برده بودند و این نشان می‌داد آنها وقت کافی برای انجام کار داشته‌اند.
در نهایت به تحقیق درباره سیاوش پرداختیم که همسایه‌ها مدعی بودند سیاوش با پدرش اختلاف داشته و چند بار صدای درگیری آنها را شنیده‌اند، اما این اختلاف، انگیزه محکمی برای دو قتل نبود و ما نمی‌توانستیم به راحتی او را محکوم به قتل پدر و مادرش کنیم. در بررسی‌ها مشخص شد سیاوش متاهل است و مدتی است با دختری که چند سال از خودش بزرگ‌تر بوده، عقد کرده است که این موضوع برایمان اهمیت داشت.
با همسر سیاوش تماس گرفتیم و از او خواستیم به محل حادثه بیاید. مریم بلافاصله خود را به محل رساند و دختر جوان بسیار افسرده و مضطرب بود. در تحقیقاتی که از او صورت گرفت، ما به اظهارات ضد و نقیض او و سیاوش رسیدیم.
اسنادی برای اثبات قتل‌ها
تمام سرنخ‌هایی که در تحقیقات به‌دست آورده بودیم حکایت از آن داشت که زوج جوان در این جنایات دست دارند. به همین دلیل راهی خانه مریم شدیم و در بازرسی از آنجا دوربین‌های مداربسته، لباس خونی سیاوش و نوار چسبی که با آن دست و دهان قربانیان را بسته بودند و آثار خون روی آن مشهود بود، کشف شد.
فهرستی با 4 قربانی
با مدارکی که به‌دست آورده بودیم بار دیگر از سیاوش تحقیق کردم و او به ناچار به قتل‌ها اعتراف کرد: ما نقشه قتل پدر و مادر خودم و مریم را کشیده بودیم. این طوری صاحب اموال زیادی می‌شدیم. ابتدا پدر و مادرم را کشتیم، اما قبل از اجرای نقشه قتل مادر مریم به دام افتادیم.
درحالی که سیاوش به قتل‌ها اعتراف کرد سراغ مریم رفتیم و او گفت: من فهرستی تهیه کرده بودم تا با از بین بردن آنها به ثروت برسم، ثروتی که چند برابر ثروت الانم بود. در آن فهرست چهار نفر قرار داشت که نام چهارمین نفر را سیاوش هم نمی‌دانست. نفر اول و دوم و سوم، پدر و مادر سیاوش و مادر من بود و نفر چهارم خود سیاوش بود که بعد از قتل‌ها می‌خواستم از ایران خارج شوم.
زوج جنایتکار پس از اعتراف هولناک به این جنایت روانه زندان شدند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها