سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشت پیشین به ظرفیت معماری ایرانی پرداختیم. دکتر محسن اکبرزاده، عضو هیات علمی دانشگاه و پژوهشگر معماری و گردشگری در اینباره عنوان میکند: «هنگامی که در مورد نقش و جایگاه معماری ایرانی در گردشگری صحبت میکنیم، بهترین نشانه این است که آن را از تاریخ سرزمین خود بیاموزیم.
در یکی از توسعه یافتهترین دوران تاریخ ایران در عهد صفوی، ایجاد هزار کاروانسرا در خاک ایران باعث درآمد حیرتانگیز این سلسله میشود. در دوران هخامنشی و ساسانی نیز بخش عمده ابتکارات حاکمیت در جهت ایجاد اقتدار به توسعه راهسازی و ایجاد نقاط راهبردی اتصال برمیگردد.
واقع شدن در میانه جهان و جایگاه متمایز ایران در این منطقه، اهمیت بیبدیلی به آن بخشیده است. این جایگاه باعث میشود معماری ایرانی نیز بر مبنای جذب گردشگر در طول تاریخ شکل بگیرد. کاروانسراها و میلهای راهنما در بیابانها در فواصل مختلف و ایجاد نظام ارتباطی امن، همه این موارد آوردههای معماری ایرانی برای گردشگری بوده است. و هنوز هم تغییر کاربری کاروانسراهای قدیمی به مراکز جذب گردشگر از قبیل هتل، رستوران و... میراثی است که از این معماری برای ما باقی مانده است.
معماری ما هر چند در بارزههای خود اجازه ورود مستقیم دیگری به فضا را نمیدهد و شخص بایستی آرام آرام فضا را درک کند، اما همواره به حضور دیگر فرهنگها در خود اندیشیده است. در این خصوص کاروانسرا نماد است. اما به جز کاروانسرا که برای گردشگر ساخته شده و بی واسطه او را در بر میگیرد، در بقیه فضاها از خانه تا مسجد سلسله مراتبی برای ورود و درک منظر طی میشود.این رفتار و فاصلهگذاری را گردشگر درک کرده است و بایستی از آن برای امروز درس گرفت.
تمدن ایران به عنوان سرزمین میانه دارای آوردههای فراوانی از معماری در خود از روم و بیزانس تا چین و هند و حتی شمال آفریقاست و در عین استثنا بودن، معماری ایرانی برای همه فرهنگها متمایز و آشناست. در حقیقت یکی از دیپلماتیکترین وجوه فرهنگی ما معماری ایرانی است و همه بازههای تمدنی بهجز معماری مدرن از مواجهه با معماری ایرانی، وجه آشنایی در آن پیدا میکنند. توجه به مساجد، باغها و خانههای ما بهدلیل برقراری نسبت فرهنگی با معماری ایرانی است. و آن را به مفصل ارتباطی و نقطه عطف ارتباط ما با مخاطب جهانی تبدیل میکند.
از سوی دیگر ما غیر از نوار شمالی و جنوبی که خط دریایی است، با اقلیم و فلات خشکی مواجهایم که باید مخاطب را در فضای کنترل شده میزبانی کنیم. اساسا همواره فرهنگ ایرانی زیر سقف بناها ادراک میشود و بیرون از آن جادههای بیابانی و ترافیک خیابان از لنز دوربینهای آنان بازنمایی میشود. در نتیجه گردشگر خود را در زیر یک سقف سرا میبیند یا در زیر گنبد یک مسجد یا یک بازار سرپوشیده با پیشه وران مختلف.
پس گردشگری ایران تحت استیلای معماری است. در نتیجه آن چیزی که مناسب مواجهه گردشگر خارجی با فرهنگ و هنر ایران است، خارج از ظرف معماری رخ نمیدهد. هر آنچه زمان و انرژی خود را در راهبردهای تبلیغاتی رسانهای خود بر معماری قرار دهیم بهواسطه سمپاتی و فرمول ساختار فضایی مواجهه با گردشگر از آن سود خواهیم برد و هر برنامه ریزی خارج از آن خطاست. برای مثال تبلیغات گردشگری کویر مصر برای گردشگر اروپایی علاقهمند به کویر بایستی به همراه نشان دادن تصاویری از خانه کویری ایرانی و کاروانسرا باشد. امری که زنجیره تبلیغاتی قوی ایجاد خواهد کرد و حضور گردشگر را در بقیه فضاهای ایرانی از قبیل باغها و شهرهای تاریخی فراهم خواهد کرد. امری که تاکنون مورد توجه قرار نگرفته است و بهدلیل گسست و نبود یک زنجیره یکپارچه اقتصادگردشگری باعث مزایای حداقلی بهرغم وجود قابلیتهای فراوان شده است.
در یادداشت بعدی به ظرفیتهای دیپلماسی عمومی معماری ایران خواهیم پرداخت.
محمد ولوی
بین الملل
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد