سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
کارنامه بازیگری شما از انواع و اقسام نقشهای گوناگون تشکیل شده که البته تقریبا همه آنها با استقبال مردم مواجه شده است. میخواهم بپرسم چه مولفهها و معیارهایی میتواند شما را برای انتخاب یک نقش ترغیب کند؟
همه ما به عنوان بازیگر دغدغههایی داریم که ما را به این سمت و سو میکشاند و شاید ما با بازیگری میخواهیم پاسخگوی آرمانهای خودمان باشیم.
گرچه سینمای ایران از هر لحاظ (فیلمنامه، ژانر و...) محدود است و بازیگر عرصهای برای مانور آنچنانی ندارد، اما من تمام سعیام را میکنم که در همین فرصت محدودی که برای کار پیدا میکنم نقشهای متفاوتی را در خودم محک بزنم.
گفتید که فرصت محدودی برای کار دارید. این کمکاری شما خودخواسته است؟
بالاخره من اهل گروه و دستهبازیها نیستم.
گاهی پیش میآید که وقتی بازی یک بازیگر را میبینیم، باور نمیکنیم که در حال بازی کردن بوده و میگوییم خود شخصیت فیلم است. شما در هنگام بازی نقشهای مختلف چقدر احساس میکنید از خودتان جدا شدهاید و به شخصیت درون فیلم تبدیل شدید؟
ببینید، بازیگری به نوعی پاسخگویی به غرایز است. در روانشناسی یک مبحثی است تحت این عنوان که شما از کدام قسمت بدنتان برای به حرکت درآوردن خواستههایتان استفاده میکنید. طبق این تئوری توده مردم بیشتر از نخاع شوکیشان استفاده میکنند و من فکر میکنم بازیگری هم به همین شکل است. چون در این صورت است که بازیگر میتواند به محرکهایی که در هر فیلمنامه موجود است، پاسخ دهد و طبیعی بازی کند.
چه شد که بازی در فیلم کروکودیل را پذیرفتید؟
من قبلا با مسعود تکاور سریال «رهایی» و البته دو فیلم تلویزیونی کار کرده بودم و بنا به درخواست خودشان در اولین فیلم سینماییشان هم بازی کردم. هرچند این نقش خیلی طولانی نبود و شخصیت خیلی کنشگری هم در فیلمنامه نداشت، اما من تمام سعیم را کردم که در اجرا نواقصش را بپوشانم.
به بازی در سریالهای تلویزیونی اشاره کردید، میگویند که برخی بازیگران سینما وقتی جلوی دوربین سریالهای تلویزیونی میروند، نقششان را به اندازه فیلمهای سینمایی جدی نمیگیرند و برای درآوردن آن انرژی نمیگذارند. شما چقدر با این گفته موافق هستید؟
این حرفها متکی بر علم و دانش نیست. حرفهای محفلی است که چندان محلی از اعراب ندارد. ما قبل از اینکه بخواهیم هنری داشته باشیم، یک شخصیت اجتماعی داریم و تمام اینها برمیگردد به میزان مسؤولیتپذیری که یک فرد در برابر اجتماعش احساس میکند.
برای بازیگران بزرگ این سرزمین مثل جمشید مشایخی، علی نصیریان و داوود رشیدی و دیگر بازیگران نسل پیشین که بسیار مسؤولیتپذیرتر از نسل ما بودند، قطعا تفاوتی نمیکرد و نمیکند که جلوی دوربین علی حاتمی در سریال هزاردستان باشند یا جلوی دوربین مسعود کیمیایی در سینما. واقعا هم فرقی نمیکند، بازیگر باید در قبال کارش مسؤول باشد که البته این به شخصیت هنرمند
برمیگردد.
به لحاظ رعایت تکنیکهای بازیگری چطور؟ بازی در قابهای مختلف سینما، تلویزیون و تئاتر نوع و جنس متفاوتی از بازی را میطلبد؟
تمام این مدیومها از مباحث تکنیکی مختلفی تشکیل شده، اما نقاط مشترک همگی یکی است. در بازیگری شما باید تحلیل مناسبی از نقش و علم بازیگری داشته باشید. الان خیلی فرقی نمیکند که تصویر را از سینما ببینید یا تلویزیون یا سینمای خانگی. شاید تنها فرق بازی در مدیوم تلویزیون برای یک بازیگر فرسایش آن باشد. به این دلیل که طولانی بودن کار در تلویزیون برای بازیگر حکم فرسایشی پیدا میکند به خصوص در سریالهای تاریخی، اما در سینما به دلیل مدت فیلمبرداری کمتر بازیگر سرحالتر است.
برگردیم به فیلم کروکودیل؛ برای نزدیک شدن به نقش پلیس در این فیلم چه نکاتی را در نظر گرفتید؟
من تجربه بازی در نقش پلیس را قبلا داشتم. البته این فیلم در گونه پلیسی نیست و بیشتر به معضلات و هنجارشکنان اجتماعی نگاه میکند.این فیلم درباره چند جوان است که میخواهند از مسیری سریع اما پر خطر همه چیز را یک شبه بهدستآورند.
کار در این فیلم و کنار افرادی مانند کوروش تهامی، اندیشه فولادوند و رضا یزدانی چطور بود؟
با کوروش که چند کار مشترک تا به حال داشتیم، رضا یزدانی هم که دوست و خواننده مورد علاقه من است و کلا در این فیلم خیلی سکانس مشترکی با این دوستان نداشتیم. آنها فرار میکردند و ما به دنبالشان بودیم.
نظرتان درباره سینمای فعلی ایران چیست؟
من خیلی پیگیر سینمای ایران نیستم. حتی نمیدانم چه فیلمی در اکران است.
چرا؟
دلیلش خیلی مفصل است، اما در مجموع اگر بخواهم بگویم سینمای فعلی ایران سلیقه من نیست.
این نوع فیلمنامه، شخصیتپردازی، طراحی صحنه و... را من دوست ندارم.
سینمای فعلی ایران خیلی من را اغنا نمیکند. سالهایی بود که میتوانستید فیلمتان را در سینما انتخاب کنید و بروید در سالن آن را ببینید. عباس کیارستمی، پرویز کیمیاوی، سهراب شهیدثالث، مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی و ناصر تقوایی فیلمسازانی از این دست بودند که در آن سالها فیلمهایی میساختند که میتوانستید از دیدنشان لذت ببرید، اما الان چه داریم؟ «تختی» به کارگردان بهرام توکلی آخرین فیلمی بود که من از دیدنش در سینما لذت بردم. این فیلم بسیار خوشساخت و تکنیکی در حد بینالمللی بود.
البته مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی هنوز هم فیلم میسازند!
مسعود کیمیایی تا فیلم سرب و داریوش مهرجویی تا فیلم مهمان مامان. طبیعی است که هر فیلمساز زمانی دارد. مگر اسکورسیزی الان که فیلم میسازد، چقدر میتواند نسل جوان آن جامعه را راضی کند؟ سلایق، دیدگاهها و ذائقههای هر جامعه تغییر میکند. من با 48 سال سن موسیقیای گوش میکنم که دختر هفتساله من آن را نمیپسندد.
این اختلافنظر طبیعی است و به همین دلیل است که میگویم هر عصری باید خالق خودش را داشته باشد.
ما در حال حاضر صرفا پرداختهایم به اینکه توده مردم از چی خوششان میآید که بعد آن را در نازلترین شکل ممکن به خوردشان بدهیم.
خب این کار در درازمدت به ذائقه فرهنگی کشور لطمه میزند. ضمن اینکه همه ما امروز بهخوبی میدانیم که در بعضی از آثار پولشویی انجام میشود که واقعا میپرسم چند درصد این آثار تماشایی هستند؟ بدون فکر و تفکر صرفا به نیت سرگرمی ساخته میشوند که البته اصلش را بخواهید سرگرمکننده هم نیستند. ما در واقع در بخش سرگرمیسازی هم در نازلترین شکل ممکنش عمل میکنیم و این در حالی است که ما در سینما سابقه تقریبا طولانی داریم.
ساناز قنبری
سینما
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد