در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در این میان اما آفت بزرگی که متاسفانه در این ادبیات دیده میشود، آفت کلیشهای شدن موضوع و محتوای کتابهای دفاع مقدس است که از قضا آفت کوچکی هم نیست و این آثار کلیشهای در دراز مدت میتواند این ادبیات فاخر را دچار تزلزل و رخوت کند و این معضل بزرگی است. حرف و بحث درباره کلیشه در ادبیات دفاع مقدس بسیار زیاد است و مجال مناسب و متناسب خود را میطلبد و موضوع اصلی یادداشت من این موضوع نیست، اما چندان بیارتباط هم نیست. موضوع اصلی این یادداشت، معرفی یکی از بهترین آثار مکتوب دفاع مقدس به نام «شطرنج با ماشین قیامت» است که از طلایهداران حرکت صحیح و استوار بر خلاف مسیر کلیشهای ادبیات دفاع مقدس محسوب میشود. این ویژگی حتی از طرح جلد منحصر بهفرد و مفهومی و اسم عجیب و خاص و شاید در ابتدا ناملموس کتاب مشهود است؛ البته وقتی به اواسط کتاب برسید، شما هم به معنی و مفهوم طرح جلد و اسم کتاب پی میبرید و به متناسب بودن آنها با موضوع کتاب اعتراف خواهید کرد.
رمان تحسینشده شطرنج با ماشین قیامت یک اثر فلسفی اجتماعی درباره سه روز از زندگی یک بسیجی جوان در شهر آبادان است که توسط نیروهای بعثی محاصره شده است. او دیدهبان توپخانه است، اما بهرغم میل باطنیاش مسؤولیت وانت غذا نیز به او محول میشود و او در حین غذارسانی به رزمندگان در شهر، به چهار نفر از آدمهای عجیب و غریبی که هنوز شهر را ترک نکردهاند برمیخورد که مسؤول قبلی وانت، به آنها نیز غذا میداد! دونفر کشیش کلیسای آبادان، یک سرهنگ مهندس پالایشگاه آبادان که با گربههایش زندگی میکند و یک روسپی زمان شاه در یکی از محلههای بدنام آبادان! روایت داستان که ماجرای رویارویی و مواجهه جوان بسیجی با این افراد در خلال انجام وظیفه اصلی خود یعنی دیدهبانی برای از کار انداختن ماشین قیامتساز است، موقعیتها و اتفاقات ویژه و منحصربهفردی را رقم میزند که در کنار تصویرسازیهای بدیع و شخصیتپردازیهای کامل حبیب احمدزاده باعث میشود تا خواننده کاملا خود را در داخل داستان احساس کند و قدم به قدم با روایت داستان جلو برود بدون اینکه تعلیق ماجرا از بین برود و مشت نویسنده برای مخاطب باز شود.
نویسنده داستان که خود تجربه حضور در جنگ را داشته است، سعی کرده با روایتی متفاوت و از منظری فلسفی به پدیده جنگ بپردازد. احمدزاده درباره جنگ حرفی برای گفتن دارد که باید آن را به نسل بعد منتقل کند. او نمیخواهد از نگاه تبلیغاتچیها به جنگ نگاه کند، بلکه آن چیزی را مینویسد که دیده و لمس کرده است. شخصیتهای رمان او، همان شخصیتهای کلیشهای رمانهای دیگر نیستند. در این رمان شخصیتهای متفاوت و خاصی وجود دارند که نیمی از روایت رمان به ارتباط این آدمها با یکدیگر و دغدغههای ذهنیشان اشاره دارد. اما بخش اصلی رمان که همان تعلیق رمان به حساب میآید، مربوط به نامهای سری است که در اول رمان به آن پرداخته میشود و موضوع آن وجود ماشینی قوی و ترسناک در ارتش عراق است که جوان بسیجی اسم آن را «ماشین قیامتساز» گذاشته است و ماموریتش از کار انداختن این ماشین است! توضیح بیشتری نمیدهم تا مبادا این تعلیق جذاب داستان را لو بدهم!
آقای پال اسپراکمن، نایبرئیس مرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه راتجرز آمریکا این رمان را به زبان انگلیسی ترجمه کرده است و هماکنون این کتاب در رشته زبان و ادبیات فارسی برخی از دانشگاههای آمریکا تدریس میشود. همچنین این رمان به زبانهای عربی، فرانسوی، آلبانیایی و صربستانی نیز ترجمه شده است. این کتاب در کشور ما نیز با استقبال خوبی از اهالی هنر و ادبیات و جوانان مواجه شده و از سال 1384 به چاپ بیست و دوم با شمارگان هر چاپ 3300جلد رسیده که از سوی انتشارات سوره مهر عرضه شده است.
شطرنج با ماشین قیامت زبان ساده و سرراستی دارد. بدون فرم نیست اما فرم زده هم نشده و مخاطب را سردرگم نمیکند. روان روایت میکند و خواننده را در موقعیتهای جدیدی قرار میدهد و همراه با محتوای و داستان جذاب و معلق خود، او را تا آخر پای کتاب نگه میدارد به طوری که مخاطب پس از پایان کتاب احساس لذت میکند و از وقتی که برای آن صرف کرده پشیمان نیست. پیشنهاد میکنم حتما این کتاب جذاب و خوش فرم را در فهرست مطالعه خودتان قرار دهید.
اسماعیل بندهخدا
روزنامهنگار
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم