مجرمان اسکیمری، حساب مشتریان کافی شاپ را خالی می‌کردند

کافی شاپی با قهوه‌های 8 میلیونی

«مدت‌ها بود می‌خواستم دو ماشین مدل بالایم را بفروشم و به جای آن ماشین جدید و شاخی بخرم تا نزد دوستانم کم نیاورم، اما نه خریدار درست و حسابی پیدا می‌کردم و نه ماشینی که باب دلم باشد. تا این‌که مرد ناشناسی با گوشی تلفن همراهم تماس‌گرفت و گفت می‌داند فروشنده خودرو هستم و حاضر است به قیمت دندانگیری هر دو ماشینم را بخرد. من هم از خدا خواسته پیشنهادش را قبول کردم و قرار شد همدیگر را ببینیم.»
کد خبر: ۱۲۲۶۷۲۷

امیر سر قرار رفت و با خریدار چک و چانه‌هایش را زد و بالاخره با هم روی یک رقم مشخص، توافق کردند. بعد از توافق، خریدار ماشین به امیرگفت برای این معامله باید به او شیرینی بدهد. برای همین به او پیشنهاد داد به کافی‌شاپی که همان نزدیکی‌هاست، بروند تا هم در مورد جزئیات معامله صحبت کنند و هم چیزی بخورند.
امیر سرمست و خوشحال از معامله، اما بی‌خبر از اتفاق شومی‌که در کمینش بود، همراه او وارد کافی‌شاپ شد. با فروشنده سر یک میز نشستند و بعد از کلی گل‌گفتن و گل شنیدن، بقیه حرف‌های‌شان را در مورد معامله ماشین زدند و نیم ساعت بعد هم بلند شدند تا بروند.
امیر می‌گوید: «پول نقد همراهم نبود و برای همین، کارت بانکی‌ام را به یکی از متصدیان کافی‌شاپ دادم تا در کارتخوان بکشد. پس از پرداخت صورتحساب، همراه با فروشنده از کافی شاپ خارج شدیم. خوش و خرم از خرید ماشین، رفتم تا به بقیه کارهایم برسم، اما چند ساعت بعد با دیدن یک پیامک بانکی عجیب، خون در رگ‌هایم یخ زد. مثل بهت زده‌ها شده بودم. شک داشتم پیام متعلق به من باشد. آن را چند بار خواندم تا مطمئن شوم اشتباه نکرده‌ام. هیچ اشتباهی رخ نداده بود. پیام درست بود، از بانک من با شماره حساب خودم بود، اما هشت میلیون و 300 هزار تومان از حسابم کسر شده بود. چطور چنین چیزی ممکن بود؟ هر چه فکرکردم، عقلم به جایی قد نداد. آن روز جز کارت کشیدن در کافی‌شاپ، جای دیگری نرفته و خریدی با رقم هشت میلیون و 300 هزار تومان نکرده بودم. پس چطور
این پول از حسابم کسر شده بود. آن لحظه به این فکر کردم که شاید کارت بانکی‌ام را دزدیده باشند، اما وقتی کیف پولم را نگاه کردم، کارت سرجایش بود. بلافاصله به بانک رفتم و موضوع را با آنها در میان گذاشتم. رئیس بانک پس از شنیدن حرف‌هایم‌گفت به حسابم دستبرد اینترنتی زده شده است. برای همین به پلیس فتا مراجعه و سیر تا پیاز ماجرا را برای‌شان تعریف کردم.»
با اطلاعاتی که امیر در اختیار پلیس فتای استان البرز قرار داده بود، ماموران به این نتیجه رسیدند که به احتمال زیاد اطلاعات کارت عابر بانک امیر توسط دستگاه اسکیمری که به دستگاه کارتخوان (پوز) نصب بوده، کپی شده و سارق یا سارقان با استفاده از این شیوه توانسته‌اند به حساب بانکی مشتری دسترسی پیدا کنند.
در حالی‌که پلیس تحقیق روی پرونده کلاهبرداری از امیر و شناسایی و دستگیری متهمان را آغازکرده بود چند شکایت مشابه دیگر مطرح شد و شاکیان مدعی بودند در همان زمانی که در کافی شاپ کارت بانکی کشیده بودند، به حساب بانکی‌شان دستبرد زده شده است. با طرح شکایت جدید، ماموران چند روز، روی فعالیت‌های کافی‌شاپ مورد نظر شاکیان زوم کردند و پس از انجام تحقیقات فنی، زن و مردی را به عنوان متهمان اصلی این پرونده بازداشت کردند. هردو متهم ابتدا منکر ارتکاب جرم شدند، اما وقتی در برابر شواهد غیرقابل انکار پلیس قرار گرفتند، بقیه همدستان‌شان را هم لو دادند. آنها در اعترافات خود گفتند باند
هشت نفره‌ای دارند که دو نفرشان زن و بقیه مرد هستند. اعضای این باند پس از شناسایی افراد پولدار، با آنها تماس می‌گرفتند و پیشنهاد فروش خودرو، ملک یا اشیای قیمتی دیگر را می‌دادند. اعضای این باند در ادامه طعمه‌های خود را به کافی‌شاپ می‌کشاندند و در آنجا کارت‌های بانکی مشتریان را کپی می‌کردند و سپس دست به سرقت می‌زدند که با استفاده از این شیوه از کارت بانکی 300 مشتری در شهرهای تهران، کرج، فردیس، شهریار، اندیشه و ملارد، مبلغ سه میلیارد تومان سرقت کرده بودند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها