در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
یکوقتهایی، چیزهایی هست ته توی دلت را خالی میکند. همان روزهایی که مکه بودم یکروز داشتم قرآن میخواندم (جهت ریا) و به آن آیات که رسیدم همانطوری شدم. ته توی دلم یک هو خالی شد. گوشه ذهنم هایلایتش کردم برگشتنی دم دمای محرم بنویسمش و امروز اول محرم است ... از مکه از همانجایی که حسین حجش را نیمهتمام گذاشت و راه افتاد سمت عراق... سمت کربلا... رسیده بودم به سوره صافات و همانجایی که فرمود: نوح ما را ندا قرار داد و و ما او و اهلش را از کرب عظیم نجات دادیم ... صافات دست من را گرفته و جلوتر میبرد میرسم به امتحان ابراهیم آنگاه که خداوند فرمود او را به پسردار شدن مژده دادیم ... و چون کنار پدر اعمال را تمام کرد به اسماعیلش فرمود ای پسرکم در خواب دیدم تو را سر میبرم و تو چه میگویی؟ اسماعیل تسلیم و مطیع فرمود: پدرجان آنچه را دستور آمده انجام بده تا از صابرینم بیابی ... من توی مکه این آیات را به جانم نوشیدم آنگاه که مسیر بردن اسماعیل به قربانگاه را قدم میزدم و شیطان همانجا بر ابراهیم ظاهر شد که: پسر به قربانگاه میبری چشمت روشن! عشیره و قبیلهات چه میگویند و همانجا ابراهیم هفت مرتبه به هفت ریگ، شیطان را از خود رمی کرد و رماند ... جایی حوالی همانجاهایی که ابراهیم با تیغی بر پر شال ابراهیم را به قربانگاه میبرد ... خدا از دل ابراهیم خبر داشت و چه آتشی به جان پدر میانداخت لبخندهای از سر تسلیم و رضایت پسر ... صافات ورق میخورد: ندایش دادیم ای ابراهیم! تو رویا را تصدیق کردیم و مطیع بودی! ما اینگونه پاداش نیکوکاران را میدهیم. قبول داریم امتحان و بلای آشکاری بود که به ذبحی عظیم امتحانش کردیم .... تا اینجای صافات خودش تپش قلب میآورد و نفسگیر است، ولی وقتی توی آیه یکصد و هشتش درست بعد از ذبح عظیم میگوید: آن را گذاشتیم برای آیندگان ... کلمهها بوی خون میگیرند. صافات یک جوری توی لایههای پنهان متنش خدا دارد روضه میخواند ... روضه عزیزش را ... پسر قربانی کردن کار هرکسی نیست ... محرم ماه خون خداست ... و حسین کمکم میآید برای اجرای بزرگترین نمایش هستی. حسین علیهالسلام از حج نیمهکاره حالا احرام خون بسته و کعبهای شده در طواف تیغها و نیزهها. من از مکه برگشتهام. باید حالا بروم کربلا ... باید با کلمههایم با دلم بروم کربلا ... باید یک کاری کنم. ده روز دیگر ذبح عظیم حسین اتفاق میافتد. مادرم شب اول محرم برای تسلای دل حضرت حجت صدقه کنار میگذاشت. یکبار شب اول محرم، یک بار شب عاشورا ... این دهه همینجا برایتان خواهم نوشت. از خون ... خون خدا ...
حامد عسکری
شاعر و نویسنده
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
جام جم آنلاین گزارش میدهد
جام جم آنلاین گزارش میدهد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
یک فعال سیاسی:
یک نماینده مجلس:
در گفتوگوی «جامجم» با استاد حوزه و مبلغ بینالملل بررسی شد
گفتوگو با موسی اکبری،درخصوص تشکیل کمپین«سرزمین من»وساخت و مرمت۵۰خانه در منطقه زنده جان