گفت‌وگوی تپش با کیف‌قاپ حرفه‌ای

فوت و فن دزدی را در یک جلسه یاد گرفتم

جرمش کیف‌قاپی است، آن هم از زنان. شغلش اما مسافرکشی است و زمانی که دید دخلش به خرجش نمی‌خورد با وسوسه‌های دوستان ناباب تصمیم گرفت ره صد ساله را یک شبه طی کند و کلی پول به جیب بزند، اما با این‌که چرتکه انداخته بود و همه چیز را براساس نقشه پیش برده بود ولی یک چیز را از قلم انداخته بود. آن هم پلیس بود و خیلی زود هنگام یکی از سرقت‌هایش توسط ماموران گشت پلیس دستگیر شد.
کد خبر: ۱۲۱۷۹۲۵

به چه جرمی بازداشت شدی؟
کیف‌قاپی از زنان.
فقط کیف خانم‌ها را سرقت می‌کردی؟
بله.
چرا؟
راحت‌تر است. کیفشان آویزان است و با یک حرکت می‌توانی کیف را از دست‌شان بکشی. از طرفی خانم‌ها به نسبت آقایان وسایل باارزش‌تری حمل می‌کنند. در درگیری هم بی‌شک ضعیف‌تر هستند.
کسی را زخمی هم کرده‌ای؟
نه. کیف را می‌کشیدم و آنها هم با کشیده شدن کیفشان تعادلشان را از دست می‌دادند و روی زمین می‌افتادند. تا بخواهند به خودشان بیایند و سر و صدا کنند من گاز موتور را گرفته و چند خیابان آن‌طرف‌تر بودم.
با وسایل سرقتی چه می‌کردی؟
هدف از سرقت فقط پول بودم و گاهی اوقات داخل کیف‌ها طلا هم پیدا می‌شد.
مدارک و گوشی تلفن همراه داخل کیف‌ها نبود؟
خانم‌ها را که می‌شناسید کل مدارکشان را با خودشان حمل می‌کنند. گوشی تلفن هم که همه دارند و بعضی از آنها دو تا گوشی تلفن دارند. اما چون من کسی را نداشتم که گوشی‌ها را به او بفروشم یا این‌که بلد نبودم از مدارک استفاده کنم فقط پول نقد و طلا را از داخل کیف مالباخته‌ها برمی‌داشتم و کیف و مدارک و گوشی را در کنار خیابان می‌گذاشتم.
چه ساعت‌هایی سرقت می‌کردی؟
فرقی نداشت. برای کیف‌قاپی ساعت نمی‌شود تعیین کرد. بعضی‌ها می‌گویند صبح‌ها که خلوت است. خب وقتی خیابان خلوت است مالباخته و سوژه مناسب برای سرقت هم کمتر است. بعضی‌ها می‌گویند ساعت شلوغی بهتر است برای سرقت. آن زمان هم چون شلوغ است فرار را سخت می‌کند. من می‌گویم هر ساعتی می‌شود سرقت کرد اما بهتر است در جاهای خلوت که می‌دانی سوژه‌های مناسب تردد دارند، سرقت کنی.
چه شد که تصمیم به این کار گرفتی؟
دوستان ناباب. من روی ماشین کار می‌کردم. منظورم مسافرکشی است. گاهی اوقات هم برای رفع خستگی به قهوه‌خانه می‌رفتم. دوستانی آنجا پیدا کردم که مدام از ثروت‌های بادآورده‌شان می‌گفتند. من هم وسوسه شدم و آنها هم که اشتیاق مرا دیدند در یک جلسه به من آموزش دادند.
چه آموزشی؟
آموزش سرقت کیف. چطور کیف را بقاپم و چطور بتوانم فرار کنم. از همه مهم‌تر شناسایی سوژه بود.
شناسایی سوژه به چه صورت است؟
ما سارق‌ها از نحوه به دست گرفتن کیف و جنس کیف و ظاهر شخص می‌توانیم تشخیص دهیم فرد وضع مالی خوبی دارد یا نه! داخل کیفش وسیله با ارزش هست یا خیر. این نکات ظریف و کلیدی البته محرمانه است و نمی‌شود آن را بیان کرد. بعد از آموزش و با وسوسه‌های آنها، تصمیم به سرقت گرفتم.
درآمدش خوب بود؟
من خیلی زود دستگیر شدم. اما باد آورده را باد می‌برد و واقعا این پول‌ها برکت ندارد. از طرفی به استرس و تنش دستگیری‌اش نمی‌ارزد. آزاد شوم هرگز سراغ کار خلاف نمی‌روم. کار کردن با ماشین و درآمد بخور و نمیر، به مراتب راحت‌تر از استرس دستگیری است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها