
حجتالاسلام سید حمید روحانی در گفتوگوی تفصیلی با «جامپلاس»:
ماندگار در شیراز
فرهنگ دانشفرد؛ رتبه یک کنکور زبانهای خارجی- سال 87
فرهنگ در دبیرستان رشته علوم ریاضی خوانده بود و اتفاقا در سال 87 هم با رتبه 500، در همین رشته قبول شد. در ابتدا هم رشته مکانیک را انتخاب کرد. خیلی زود اما انصراف داد و به رشتهای که رتبه نخست را کسب کرده بود، برگشت. او در این باره به ما میگوید: «محیط آموزشی در زبان انگلیسی شکل دیگری است. همه خوشحالترند و همه دانشجویان هم صمیمی هستند.» هم علاقه به رشته زبان انگلیسی و هم محیط آموزشی جذاب باعث شد دانشفرد در این رشته بماند و حتی تا دکتری پیش برود. نکته جالب درباره او اما ماندن در شهرش، شیراز است. او معتقد است شهرش دانشگاههای خوبی دارد و ماندن در شهری که هم زندگی میکند و هم این که شرایط آموزشی خوبی دارد، چه ایرادی دارد. درخشش او اما در رشتهای که به آن علاقه داشت تنها به کسب رتبه یکی در کنکور سراسری ختم نشد. در آزمون کارشناسی ارشد هم در سال 94، به رتبه یک کشوری رسید و برای دکتری از طرف بنیاد ملی نخبگان، بورسیه شهید احدی شد. فرهنگ حالا دانشجوی دکترای رشته آموزش زبان انگلیسی است و در دانشگاه محل تحصیلش هم به عنوان استاد تدریس میکند. فرهنگ ار انتخابش ناراضی نیست. چند سال دیگر او فارغالتحصیل میشود و امیدوار است کرسی هیأت علمی در یک دانشگاه را به دست بیاورد.
بی خیال ادامه تحصیل
مژگان قاسمی؛ رتبه سوم کنکور ریاضی فیزیک سال 87
مژگان قاسمی دردسترس نبود و نشد با او گپ بزنیم. اما پدر او حسین قاسمی به ما میگوید: «چهار سال درس خواند و بعد به زندگیاش برگشت.» مژگان در رشته ریاضی فیزیک و در دانشگاه صنعتی شریف درس خوانده است. ادامه تحصیل نداد و اتفاقاً همین هم گویا برای پدرش خوشآیند نیست. او میگوید: «ادامه تحصیل نداد ولی مگر همه که رتبه برتر کنکور دارند و در دانشگاه شریف درس میخوانند باید استاد دانشگاه و مدیر شوند و پست سازمانی بگیرند؟» به گفته قاسمی، مژگان از زندگیاش راضی است و حالا در یک شرکت خصوصی که در زمینه خدمات رایانه کار میکند، به عنوان کارمند مشغول
به کار است.
ادامه تحصیل در کانادا
سارا عامری، رتبه 2 کنکور زبان سال 90
سارا عامری هم مثل خیلی از دانشجویان برتر دیگر، برای ادامه تحصیل به کانادا رفته است. پدر سارا میگوید او کارشناسی و کارشناسی ارشدش را در رشته زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه تهران خواند و برای مقطع دکترا، تصمیم به مهاجرت گرفت: «به هر حال دانشگاههایی مانند دانشگاه تورنتو امکانات و شرایط بهتری دارد که سارا ترجیح داد مقطع دکترایش را آنجا بگذراند. من هم با تصمیمش موافق بودم. به نظر من خیلی خوب است انسان تجربههای مختلفی داشته باشد و حضور در موقعیتهای مختلف و شاید بهتری را تجربه کند. در واقع من راضی بودم دخترم دیگر جاهای دنیا را هم ببیند و چیزهای زیادی یاد بگیرد.» وقتی درباره قصد بازگشت خانم عامری به کشور میپرسیم، پدرش کمی مکث میکند و میگوید: «فعلا قصدی برای برگشت ندارد مگر اینکه شرایط به گونهای دیگر پیش برود.»
دبیرستان بهتر بود
هانیه زراعتکار؛ رتبه نهم کنکور انسانی سال 87
هانیه ازدواج کرده است و حالا یک فرزند خردسال دارد. آن زمان که همه داوطلبینی که عاشق رشته وکالت بودند و دوست داشتند از قانون دفاع کنند و از حق حرف بزنند، او به این رشته پرطرفدار پشت کرد و رشته روانشناسی را انتخاب کرد و در شهر محل زندگیاش یعنی تهران و در دانشگاه تهران درس خواند. حالا او، دانشجوی دکتری در رشته روانشناسی سلامت است و یکی دو سال دیگر فارغالتحصیل میشود. او اما با محیط کار، بیگانه نیست، هرچند که حالا در کنار خواندن درس، خانهدار است، چند سالی را قبل از این که فرزند خردسالش به دنیا بیاید، در یک کلینیک، به کار روانشناسی مشغول بوده است. برای هانیه هم مانند بسیاری از هم نسلانش، انتظارات برآورده نشده است. ورود به دانشگاه آن طور که فکر میکرده، نبوده است. او به ما میگوید: «در همان ترمهای اول متوجه شدم که سطح علمی و نظم برنامههای درسی در دانشگاه، نسبت به دبیرستان خیلی متفاوت است. در دبیرستان همه چیز بهتر بود.» این اما تنها مشکلاتی نیست که در رشته زراعتکار وجود دارد. دانشجوی دکتری رشته روانشناسی سلامت معتقد است که جایگاه رشتهای که در آن در حال تحصیل است، آنطور که باید و شاید ارج نهاده نمیشود. او میگوید: «در رشتهای که من درس خواندم، بسیاری از داوطلبین رشته تجربی وارد شدند، کسانی که انتظار داشتند پزشکی قبول شوند اما وارد این رشته شدند.» هانیه معتقد است که انحصار رشته تحصیلیاش در دستان روانشناسان و پزشکان است. با همه اینها اما او امید دارد که بعد از فارغالتحصیلی، در رشته رواندرمانی مشغول به کار شود.
قاضی دادگستری در شیراز
فاطمه زبرجد؛ رتبه3 کنکور علوم انسانی سال 89
فاطمه زبرجد، در همان روز اول یک انتخاب کرده و تا امروز پای همان انتخابش ایستاده است. او برای لیسانس، در رشته حقوق دانشگاه شهر خودش یعنی شیراز قبول شده است و فوقلیسانس و دکترایش را هم در همان دانشگاه و همان رشته و البته با معدل بسیار بالا و بدون کنکور ادامه داده است؛ حالا هم دانشجوی دکتراست و در همه سالها دانشجوی برتر دانشگاهشان بوده است.
رزومه فاطمه زبرجد برای این سالهای بعد از کنکور بسیار پربار است: «سال 93 مدال برنز المپیاد دانشجویی کشوری در رشته حقوق را گرفتم. چندمقاله علمی و پژوهشی نوشتهام. در حال حاضر قاضی دادگستری هستم و بهطور همزمان هم در دانشگاه شیراز تدریس میکنم. ضمن اینکه در حال کار روی رسالهام هستم.»
موضوع جالب برای ما این بودکه خانم زبرجد به واسطه رتبه برتر در کنکور و این موفقیتهایی که در این سالها بهدست آورده است، هیچ وقت تصمیم به مهاجرت از شیراز به تهران یا حتی از ایران به دیگر کشورها نداشته است: «راستش را بخواهید، قصد من از درسخواندن و رتبه آوردن در کنکور هیچ وقت آمدن به تهران نبود. البته که به هر حال در پرتو این رتبه، اتفاقهای خوبی برایم افتاد، اما بیشتر از همهچیز میخواستم تواناییهایم را به خودم اثبات کنم و توانستم این کار را بکنم و به هدفهایم برسم و موفق باشم. ضمن اینکه شیراز هم شهر بدون امکاناتی نیست و برای خودش کلانشهری محسوب میشود. در دانشگاه شیراز فرصت برای رشد من زیاد بود و من از موقعیت فعلیام راضی هستم.»
به مهاجرت نمیاندیشم
بابک اسعدپور بهزادی؛ رتبه 7 کنکورتجربی و رتبه یک زبان سال 89
با اینکه رتبه اول گروه زبان انگلیسی بوده است اما سراغ رتبه هفتم علوم تجربیاش رفته و پزشکی دانشگاه تهران انتخاب اول و آخرش بوده است. آقای اسعدپور حالا بعد از 9 سال، تخصص رادیولوژی در دانشگاه شهید بهشتی میخواند و اینطور که خودش میگوید ازراهی که انتخاب کرده است تقریبا راضی است: «اگر میگویم تقریبا چون از پزشکی خواندن خیلی راضی هستم اما روی انتخاب رادیولوژی به عنوان تخصص کمی شک داشتم و البته هنوز هم دارم. گاهی وقتها فکر میکنم میتوانستم انتخابهای بهتری داشته باشم ولی به هرحال، امروز من در این موقعیت هستم و ناشکری نمیکنم.»
اینطور که به نظر میرسید، بابک اسعدپور هیچوقت به ادامه تحصیل در جایی غیر از ایران فکر نکرده است: «من از راهی که آمدهام راضی هستم و از اول هم به دنبال چنین چیزی بودم. ادامه تحصیل در خارج از کشور و مهاجرت تحصیلی هیچوقت آن چیزی نبود که فکر من را درگیر خودش کند و برایش تلاش کنم.»
آماده اعزام به خدمت
محمدرضا لمسهچی، رتبه یک کنکور علوم انسانی سال 90
انتخاب رتبه اول علوم انسانی سال 90، رشته روانشناسی در دانشگاه تهران بوده است. محمدرضا لمسهچی، کارشناسی ارشدش را هم در همان رشته و همان دانشگاه و با گرایش روانشناسی عمومی ادامه داده است، اما فعلا درس خواندنش در همینجا متوقف شده است: «در آزمون دکترا شرکت کردهام اما چون خیلی آماده نبودم، آن چیزی که میخواستم قبول نشدم. برای همین در مصاحبه دانشگاههای دیگر شرکت نکردم و فعلا هم دیگر زمانی برای شرکت دوباره در آزمون دکترا ندارم. این روزها منتظر هستم تا کارهای اداری دوره کارشناسی ارشدم تمام شود که مرحله جدید سربازی را شروع کنم.»
این روزها، آقای لمسهچی معلمی را انتخاب کرده است و در مدارس مختلف تدریس میکند: «ادبیات تخصصی، درسی است که در مدارس مختلف بهخصوص مدرسه دوران تحصیل خودم تدریس میکنم. به هر حال ادبیات رشتهای عمومیتر است و فرصت تدریس بیشتری نسبت به روانشناسی دارد.»
ادامه تحصیل در آلمان
یاسمن فرازان، رتبه یک کنکور هنر سال 90
یاسمن فرازان با رتبه یک کنکور هنر، رشته طراحی صنعتی در دانشگاه تهران خوانده و دوره کارشناسیاش را با نمرات خیلی خوب گذرانده است و حالا دوره کارشناسی ارشد را در یکی از دانشگاههای آلمان میگذراند. مادر یاسمن میگوید نزدیک به دو سال است او همراه همسرش به آلمان رفته و رشته طراحی رایانه میخواند: «با یاسمن که حرف میزنم، از جایی که هست و درسی که میخواند خیلی راضی است. هر دو آنها در دانشگاه دولتی درس میخوانند، حقوق خوبی از دانشگاه میگیرند و بیمه هم هستند و از زندگیشان خیلی راضی هستند.»
مادر خانم فرازان میگوید:«فعلا از شرایطی که دارد راضی است و اگر قصد خواندن دکترا هم داشته باشد، ماندنش در آلمان حدود سه چهار سال دیگر طول میکشد، اما اینکه بخواهد بعد از تمام شدن درسش دوباره به ایران برگردد یا نه، بستگی به خودش و به شرایط زندگیاش دارد که هنوز درباره آن تصمیم نگرفته است. به هر حال موقعیت فعلی دخترم، موقعیت خوب و مناسبی است. یادم هست بنیاد ملی نخبگان ماهی 130 هزار تومان به یاسمن حقوق میداد که هزینه کتاب و کرایه تاکسیاش هم نبود. این شرایط باعث شد یاسمن به مهاجرت تحصیلی فکرکند
و به هدفش برسد.»
یک قدم تا فارغالتحصیلی
فرخ حیدری؛ رتبه 6 کنکور تجربی سال 86
12 سال پیش که فرخ 30 ساله در کنکور سراسری شرکت کرد، شکل دیگری فکر میکرد. آن زمان، او فکر میکرد که با قبولی در کنکور و ورود به دانشگاه قرار است که مرزهای دانش بشری جابهجا شود. فکری که با ورود به دانشگاه به شکل دیگری خود را نشان داد. او به ما میگوید: «دانشگاه آنطور که فکر میکردم پیش نمیرفت. آن زمان آرمانگرایانه فکر میکردم.» او رشته پزشکی دانشگاه تهران را انتخاب کرد. ورود به دانشگاه تهران به او نشان داد که کسب رتبه ششمی در کشور چیز عجیبی هم نیست: «بسیاری از همکلاسیهایم جزو رتبههای برتر بودند و بین من و آنها تفاوتی وجود نداشت.» انتظارات او، آنچه فکر میکرد در دانشگاه قرار است تأمین شود، برآورده نشد. او انتظار داشت با برنامههای منسجم، مسیر علامتگذاری شده که با اهداف مشخص نظام آموزشی همراه است، پیش خواهد رفت. اتفاقی که نیفتاد. هرچند در کنار تدریس در پزشکی، رتبه ششم رشته تجربی سال 86، در دو رشته دیگر هم تحصیل کرد، اما از آنچه به او گذشته راضی نیست. چند ماه دیگر، فرخ از رشته گوش و حلق و بینی فارغالتحصیل میشود و باید خود را برای ورود به محیط کار آماده کند. او دلیل نارضایتیاش را این طور عنوان میکند: «در تمام این سالها، ماهانه حدود یک میلیون و 500 هزار تومان از وزارتخانه دریافت کردم.» گلایهای که مختص بسیاری از دانشجویان دکتری است.
به شهرم بر نمیگردم!
آرش غضنفری؛ رتبه 7کنکور تجربی سال 86
سال 86، زمانی که آرش 18 سال سن داشت، از دوگنبدان شهرستان گچساران استان محروم کهگیلویه و بویراحمد راهی تهران شد و هفت سال از عمرش را در دانشگاه تهران، پزشکی خواند. بعد از آن اما برای تحصیل در تخصص چشمپزشکی راهی شیراز شد و حالا بعد از چند ماه باید برای گذراندن طرح به شهرهای محروم برود. آرش در پاسخ به این سوال که به شهر کوچکش برخواهد گشت یا نه میگوید: «هیچوقت به شهرم برنمیگردم.» او دلیل این پاسخ را امکانات کم شهرش و شرایط اقتصادی بدی که در شهرش وجود دارد عنوان میکند. هرچند که غضنفری معتقد است با شرایط موجود، با اشباع رشته پزشکی در شهرها و انحصار مطبها در دستان پزشکان قدیمی در شهرهای بزرگ، امیدی به کار در شهرهای بزرگ نیست. او توضیح میدهد که انتظاراتش برآورده نشده است: «در 18 سالگی فکر میکردم به بهترین دانشگاه با بالاترین سطح علمی وارد میشوم.» این انتظار اما در سالهای اول خیلی زود، از بین رفت. او معتقد است شرایط دانشگاه هم ازنظر اقتصادی و هم از نظر فرهنگی با آن چیزی که فکر میکرده، متفاوت است. او میگوید: «اگر به گذشته برگردم، درس نمیخواندم و همان زمان مهاجرت میکردم، اما آن زمان امکان مهاجرت نداشتم.»
لیلاشوقی
نرگس خانعلیزاده
جامعه
حجتالاسلام سید حمید روحانی در گفتوگوی تفصیلی با «جامپلاس»:
در گزارشی پشت پرده شبکه جاسوسی و تخریب نیروهای حامی در منطقه را بررسی کردهایم
گفتوگو با محمد فیلی:
به بهانه بحث درباره بودجه تولید مجموعههای فاخر تاریخی-مذهبی
گفتوگوی «جامجم» با بازیگر سریال تلویزیونی رحیل
یک پژوهشگر دوران دفاع مقدس در گفتگو با جامجم آنلاین عنوان کرد:
گفتوگوی «جامجم» با فرزاد موتمن، نویسنده و کارگردان از روزهای دفاعمقدس