جدایی به خاطر پس گرفتن کادوی عروسی

وحیده وقتی پدرشوهرش ویلایی را که به آنها هدیه داده بود، پس گرفت، به دادگاه خانواده تهران رفت و درخواست جدایی داد. وقتی پدرشوهر وحیده با پسر و عروسش درگیر شد، آنها را مجبور کرد ویلا را به او پس بدهند و همین مساله باعث درگیری بین این زوج جوان شد و در نهایت پای آنها را به دادگاه خانواده باز کرد.
کد خبر: ۱۲۱۴۰۹۰

زن جوان وقتی در مقابل قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت درباره علت دادخواست جدایی شان گفت: 18 ماه است با نادر ازدواج کرده‌ام. از همان روزهای اول پدرشوهرم که مرد ثروتمندی است قول داد برایمان خانه می‌خرد. او به جای خرید خانه، ویلایی را که اطراف تهران داشت به عنوان هدیه عروسی به نام نادر زد. اولش تصمیم گرفتیم ویلا را بفروشیم و در تهران خانه بخریم، ولی بعد پشیمان شدیم و با خودمان گفتیم ویلا را نگه می‌داریم و بعد از چند سال که پول‌هایمان را جمع کردیم خانه‌ بخریم. آخر هفته‌ها به آنجا می‌رفتیم؛ تا این‌که بعد از گذشت 18 ماه از زندگی مشترکمان نادر با پدرش دعوایش شد؛ دعوایی سخت که باعث شد آنها با هم قهر کنند. مدتی با هم صحبت نمی‌کردند تا این‌که یک روز پدرشوهرم تماس گرفت و گفت که باید ویلا را به او پس بدهیم. خیلی شوکه شدم. تصور می‌کردم این حرف فقط یک تهدید است و این کار را انجام نمی‌دهد، اما نادر بعد از شنیدن این موضوع مدارک را برداشت و رفت ویلا را به پدرشوهرم پس داد. به همین راحتی ویلایی را که هدیه عروسی‌مان بود و کلی برایش هزینه کرده بودیم، پس دادیم. به همین راحتی به خاطر غرور بی‌جای شوهرم ملکی را که برایش زحمت کشیده بودیم و سرمایه زندگیمان بود از دست دادیم. نادر به جای این‌که به فکر آینده زندگیمان باشد
به خاطر لجبازی با پدرش ما را بدبخت کرد. وقتی هم به او اعتراض کردم به من توهین کرد و کلی بد و بیراه گفت. این مساله باعث شد بفهمم شوهرم چقدر بی‌عرضه است و به فکر زندگیمان نیست. برای همین تصمیم گرفتم برای همیشه از او جدا شوم. او اگر زندگیمان را دوست داشت اجازه نمی‌داد تنها سرمایه‌مان را از دست بدهیم.
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی من و پدرم سر مسائل مالی با هم اختلاف پیدا کردیم؛ تا جایی که پدرم گفت باید ویلایی را که به عنوان هدیه به ما داده بود، پس بدهم. وقتی این حرف را زد احساس کردم غرورم جریحه‌دار شده است. او کلی به من توهین کرد و گفت که بی‌عرضه‌ام و هرچه دارم از او است و این حرف‌هایش باعث شد که طاقتم تمام شود. برای همین رفتم و ویلا را پس دادم، اما بعد از این‌که ویلا را به نام پدرم زدم، این بار توهین‌های وحیده شروع شد. او بود که می‌گفت من بی‌عرضه‌ام و هیچ چیزی از خودم ندارم. این زن به جای این‌که مرا درک کرده و از من حمایت کند، به خاطر پول و ویلا از پدرم حمایت کرد و از خانه قهر کرد. بعد هم گفت که می‌خواهد طلاق بگیرد. من هم وقتی این وضعیت را دیدم قبول کردم. زندگی من و وحیده با اخلاق او هیچ آینده خوبی ندارد.
در پایان نیز قاضی رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.

حمایت و درک متقابل، شرط بقای زندگی مشترک

منصوره نیکوگفتار، روان‌شناس در این باره می‌گوید: به نظر من زن و شوهر در زندگی مشترکشان به حمایت از همدیگر نیاز دارند. اگر این حمایت در زندگی زناشویی نباشد، دخالت دیگران هم بیشتر می‌شود. از طرفی زوج هم کم‌کم از یکدیگر فاصله می‌گیرند و این فاصله عواقب بدی را در زندگی مشترک ایجاد خواهد کرد. اصولا
زن و مرد وقتی با هم ازدواج می‌کنند، تصور می‌کنند که یک پشتوانه وارد زندگیشان شده و تا آخر عمر می‌توانند روی حمایت هم حساب کنند، اما اگر خلاف این مساله ثابت شود، زن یا مرد احساس دلزدگی از زندگی مشترکشان پیدا می‌کنند. همسران باید با تدبیر و منطق، حمایت خود را نسبت به طرف مقابلشان نشان دهند تا بتوانند دل همسر خود را به‌دست آورند و زندگی آرام تری کنار هم داشته باشند. باید با مدیریت صحیح روابط خود، محبت و حمایت را نسبت به همسرشان نشان دهند تا با مشکلات و اختلافات جدی در زندگی شان روبه‌رو نشوند.
حمایت و درک طرف مقابل می‌تواند راه‌حل خوبی برای حل اختلافات و مشکلات جدی زناشویی باشد؛ چراکه اگر زن یا مرد از طرف مقابل خود درک و حمایت نبیند، نسبت به زندگی مشترکش دلسرد و
بی‌اعتماد می‌شود.

سیما فراهانی
تپش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها