در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
به همین خاطر است که باید گُل گرفت دهان قدیمیهایی را که یادمان دادند تا حواسمان باشد که خواستن توانستن است یعنی کافی است بر کاری اراده کنیم تا بتوانیم آن را انجام دهیم!
اصل ماجرا از آنجا شروع شد که در پی نابسامانیهای اقتصادی و دستهای همیشه پشت پرده دشمنان قسم خورده حال و روز کاغذ در بازار خراب شد و باز هم به قول قدیمیها «کاغذ سواره شد و ما پیاده» البت از حق نگذریم باز هم گلی به گوشه جمال کاغذ و گرنه پیاز طوری سواره شده که... بگذریم؛ داشتم از کاغذ میگفتم. کاغذ هم در زمره کالاهای متورم قرار گرفت و از نمایشگاه کتاب سال قبل تا نمایشگاه امسال طوری اوج گرفت که برای تماشای اوج کاغذ کلاه از سرمان میافتد. خب وقتی کاغذ گران شود طبیعی است که محصولات کاغذی هم گران میشود البته اسکناس از جمله محصولات کاغذی است که نه تنها با گران شدن کاغذ افزایش قیمت نداشته بلکه از ارزش آن کاسته هم شده و به همین خاطر باید گفت «کاغذ سواره و پول پیاده!» اینطوری شد که خیلی یهویی قیمت کتاب هم کشید بالا و طوری رفت بالا که انگار حالاحالاها خیال پایین آمدن ندارد. این افزایش قیمت را مدیران همیشه در صحنه نوعی موج نامگذاری کردند و گفتند ما تدابیری اندیشیدیم که در ارتباط با کاغذ دچار بحران نشویم و مدتی هم مصاحبه کردند که کاغذ از وضعیت بحرانی خارج شد ولی خب امروز که دارم برای شما این حرفها را مینویسم کاغذ از پیاز هم گرانتر شده و کتاب را هم دیگر نگویم! کتاب آنقدر گران شده که انسان میترسد دست بزند و اشتباه گوشه یکی از صفحات تا بخورد و آن وقت ناشر بگوید «آقا/خانم! چه میکنی صبر کن زنگ بزنم افسر بیاد کروکی بکشه خسارت بدی. میدانی با این تا خوردگی چقدر از قیمت کتاب افتاد؟» و اینگونه است که کتاب تبدیل به ابزاری لوکس برای نسل کنونی شده و اگر کسی بتواند کتاب بخرد (علیالخصوص چاپ ۹۸) باید نگاهی به فیش حقوقی او کرد و از او یک آزمایش DNA گرفت که مبادا نجومیبگیر است و از ژن خوب بهره میبرد که اینطور در خرید کتاب دست و دلبازانه تازههای چاپ را بیهراس و نگرانی تورق کرده و خریداری میکند.
همه آن چیزهایی که گفتیم در حکم صغرای مسأله بود و باید برویم سراغ کبری!
مدیران و اعضای شورای سیاستگذاری سی و دومین نمایشگاه کتاب تهران پس از بحث و بررسیهای فراوان و جلسههای مشترک و غیرمشترک و نظرسنجیهای کم و زیاد در نهایت به این نتیجه رسیدند که شعار این دوره از نمایشگاه را انتخاب کنند. «خواندن توانستن است» شعاری است که توسط کارشناسان و فحول حوزه کتاب برای این دوره برگزیده شده است. حالا باید برگردانمتان به اول همین یادداشت ولی چون دلم نمیخواهد در متن بالا و پایین شوید خودم بالا را دوباره تکرار میکنم تا زحمت نشود. گفتم که قدیمیها اگر چیزی میگفتند بیحکمت نبوده و باید دهان آنها را بابت این سخنان حکیمانه با طلا پُر کرد. ولی انگار گاهی جدیدیها یا همان امروزیها هم میتوانند چیزهایی بگویند که در قوطی هیچ عطاری از قبیله قدیمیها پیدا نشود! برای اینکه به شما ثابت شود خیلی بیراه نگفتیم نگاه کنید به شعار این دوره از نمایشگاه کتاب تهران. میگوید «خواندن توانستن است» لازم نیست معنا کنم ولی لُب کلام اینکه آن کسی میتواند بخواند که توانایی خرید داشته باشد. کسی که نمیتواند از پس مخارج خرید کتاب بربیاید چرا باید کتاب بخرد؟ چرا باید از موهبت عکس در اینستاگرام با جلد آخرین کتابی که خواندم و آخرین کتاب استاد! سود ببرد؟ خب کسی که ندارد کتاب بخرد به قول یک مسؤول امروزی بهتر است برود بمیرد! پس دیدید که از صغرای قیمت کاغذ و کتاب با کبرای شعار نمایشگاه کتاب به این نتیجه رسیدیم که خرید کتاب و خواندن تنها مختص کسانی است که میتوانند بخرند و اساسا اگر پول نداریم چرا زندهایم؟ اصلا کی گفته کسی که پول ندارد هوس خرید کتاب به سرش بزند؟ اصلا وقتی شعار نمایشگاه کتاب را گذاشتند «خواندن توانستن است» یعنی آهای کسانی که شپش در اعماق جیبتان ژیمناستیک کار میکند با چه زبانی بگوییم که نمایشگاه کتاب جای شما نیست و برای رفقای مایهدار زحمت و دردسر درست نکنید و بگذارید راحت در محیط نمایشگاه بچرخند! والا سیبزمینی سرخ کرده و ساندویچ کالباس را همان دم خانه هم میشود خورد و با تشریفنفرماییتان مایه امتنان خاطر توانگران شوید!
ابن بیتوته
طنزنویس
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: