در شب شهادت حضرت علی(ع) سراغ پروانه معصومی رفتیم که نقش همسر مالک‌اشتر را بازی کرده است

تک‌تک‌مان برای ارادت به امیرالمومنین(ع) جمع شده بودیم

پروانه معصومی؛ بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون با نام پیشین سکینه کبودرآهنگی در دانشکده زبان‌های خارجی دانشگاه شهید بهشتی تحصیلاتش را به اتمام رسانید. شاید بتوان اوج شهرت معصومی را سال 63 با بازی در فیلم «گل‌های داوودی» دانست و پس از آن بازی معصومی در نقش خاتون در ناخدا خورشید و فیلم طوبی به کارگردانی خسرو ملکان توانایی‌های این بازیگر را بیش از پیش به رخ همه کشید.
کد خبر: ۱۲۰۸۴۸۹

معصومی البته بازی اش را منحصر به سینما نکرد و همگام با سینما در تلویزیون هم به ایفای نقش پرداخت; بازی در سریال‌های کوچک جنگلی، امام‌علی(ع)، مسافر ری، پلیس جوان، یوسف پیامبر، ملکوت، راز پنهان، مینو و شرایط خاص از جمله نقش‌آفرینی‌های این بازیگر در قاب تلویزیون است.
پروانه معصومی البته رکورددار دریافت سیمرغ از جشنواره فجر در میان بانوان دهه 60 هم است. در آن زمان که زنان حضور کمرنگی در سینما داشتند، معصومی سال 63 برای بازی در فیلم گل‌های داوودی به کارگردانی صدرعاملی و سال 65 برای بازی در فیلم‌های شکوه یک زندگی و جهیزیه‌ای برای رباب سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن جشنواره سوم و پنجم را دریافت کرد.
کمتر کسی است که بازی معصومی را در نقش هاجر همسر مالک‌اشتر در سریال امام علی (ع) به یاد نیاورد، چرا که او در این سریال مثل بسیاری از نقش‌هایش، نقش زنی آرام و بادرایت را بازی می‌کرد که در خاطر همه به یادگار ماند.
معصومی سال‌هاست که زندگی در تهران را ترک کرده و ساکن روستای طاهرگوراب صومعه‌سرا شده است. به‌مناسبت فرا رسیدن ایام پرفضیلت شب‌های قدر با پروانه معصومی که نقش‌های مذهبی بسیاری در کارنامه کاری‌اش دارد به گفت‌وگو پرداخته‌ایم.
پروانه معصومی درباره ریشه‌های مذهبی خانواده اش توضیح می‌دهد: پدر و مادر من کاملا مذهبی و در عین حال امروزی بودند. خاطرم هست در آن سال‌های دور با پدر و مادرم به لندن رفتم، اما بعد از گذشت چند روز مادرم گفت زودتر به تهران برگردیم! وقتی پدرم علتش را پرسید، گفت برای این‌که از هیچ‌جای این شهر صدای اذان بلند نمی‌شود. البته همان‌طور که گفتم خانواده من در عین مذهبی بودن بسیار امروزی هم بودند. مثلا ما در آن زمان به سینما می‌رفتیم، اما خیلی کم. یادم هست یک‌بار که به سینما رفتیم یک ربع از فیلم نگذشته بود که مادرم من و خواهرم را از سینما بیرون آورد و گفت این فیلم به درد ما نمی‌خورد!
در آن سال‌ها کسی باور نمی‌کرد که یک حاج آقای متدین و سرشناس به دخترش اجازه ادامه تحصیل در خارج از کشور را بدهد، اما پدر من این کار را کرد و من برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفتم. زمانی هم که می‌خواستم وارد بازیگری شوم با این‌که ازدواج کرده بودم، اما پدرم به من گفت «ازت خواهش می‌کنم هیچ‌وقت کاری نکنی که آبروی من برود» و من به او قول دادم و همیشه روی قولم ایستادم. الان وقتی به قولی که به پدرم دادم فکر می‌کنم، می‌بینم حتی اگر پدرم از من قول نمی‌گرفت، من با تربیت خانوادگی و شخصیت ذاتی که داشتم حتما رعایت تمام جوانب را می‌کردم.
او ادامه می‌دهد: مذهب در خانواده من نقش بسیار پررنگی داشت. خاطرم هست در روزهای کودکی ما شب‌های قدر را در منزل خودمان به سحر می‌رساندیم. البته در آن ایام مراسم شب‌های قدر به وسعت الان در مساجد و به شکل عمومی برگزار نمی‌شد، اما این شب‌ها برای خانواده من بسیار محترم بود. الان باگذشت سال‌ها و با رسیدن به کهنسالی، من این شب‌ها را در منزل خودم زنده نگه می‌دارم. شب‌های قدر برایم بسیار عزیز است. در روستایی که من این سال‌ها زندگی می‌کنم بقعه متبرکه‌ای هست که مردم شب‌های قدر را در آنجا به صبح می‌رسانند، اما من در منزل خودم می‌مانم و عبادت شخصی را ترجیح می‌دهم.
معصومی با یادآوری خاطرات شیرین سریال امام علی (ع) می‌گوید: پروژه امام علی(ع) برای من یادآور خاطراتی بسیار شیرین است. در آن مجموعه تک‌تک ما برای ادای ارادت و احترام به امیرالمومنین(ع) کنار هم قرار گرفته بودیم و عاشقانه کار می‌کردیم. خاطرم هست خود آقای میرباقری (کارگردان) به من پیشنهاد بازی در سریال امام علی (ع) را دادند و من واقعا خوشحال شدم. حتی ایشان به من گفتند که اگر شما این نقش را بازی نکنی، من این شخصیت را از فیلمنامه حذف می‌کنم و همین مسأله انگیزه من را برای بازی در آن دوچندان کرد.
آن زمان پای من شکسته و در گچ بود، اما هرطور بود خودم را به فیلمبرداری رساندم. اتفاقا همین شکستگی پا هم دلیلی شد که آقای میرباقری، شرایط را طوری فراهم کنند تا سکانسی که من باید در آن راه می‌رفتم را بدون حرکت بازی کنم، اما من به خاطر عشقی که به این پروژه داشتم این مساله را قبول نکردم و با همان پای شکسته که مجبور بودیم گچ آن را باز کنیم، در آن بازی کردم. من برای بازی در این پروژه درد زیادی کشیدم و با وجود شکستگی پایم از همان روز اول سوار اسب شدم.
خاطرم هست که هر روز ساعت‌های زیادی روی اسب می‌نشستم و هر موقع که می‌گفتند بیا پایین به تصور این که برای دوباره بالا آمدن فشار زیادی به پایم وارد می‌شود از اسب پیاده نمی‌شدم.
معصومی با بیان این‌که سال‌هاست از فضای تهران دور است، ادامه می‌دهد: چند سال پیش از تهران برای زندگی به شمال مهاجرت کردم. در آن سال‌ها که تازه به شمال آمده بودم اگر می‌دیدم سرنشین ماشینی زباله‌ای را به بیرون پرت می‌کند برایم بی‌تفاوت بود، اما الان با گذشت سال‌ها زندگی در طبیعت بکر و سبز شمال برایم مهم است که مردم نظافت را رعایت کنند. طبیعت سخاوتمند است و همین تخریب جنگل‌هاست که باعث جاری شدن سیل در مناطق مختلف کشور می‌شود.
او در خاتمه می‌گوید: در این شب‌های عزیز آرزو می‌کنم مردم ایران از گرفتاری‌هایی که پیرامونشان را گرفته رها شوند. امیدوارم خداوند کاری کند که همه ما از این سختی‌ها و تنگناها به سلامت بیرون بیاییم.

ساناز قنبری
سینما

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها