شرط عجیب اولیای دم برای بخشش هنرجوی بازیگری

می‌خواهم شب‌های قدر کنار مادرم باشم

هنرجوی بازیگری که یک پیرمرد را کشته بود، پس از هشت سال با کمک خیرین توانست با پرداخت دیه رضایت اولیای دم را جلب کند. متهم دیروز در جلسه محاکمه‌اش از قضات خواست به حرمت ماه مبارک رمضان در مجازات وی تخفیف قائل شوند تا شب‌های قدر کنار مادرش باشد.
کد خبر: ۱۲۰۶۵۸۴

به گزارش خبرنگار جام‌جم، مجتبی 32 ساله بیست و نهم مرداد 90 وقتی که 25 سال داشت و هنرجوی بازیگری بود در یک خانه مجردی در خیابان ستارخان یک پیرمرد 65 ساله به نام جواد را با ضربه‌های چاقو کشت و گریخت. این پسر که با دزدیدن خودروی قربانی گریخته بود دو ماه بعد از این ماجرا از طریق کارت سوخت مقتول شناسایی و دستگیر شد و به قتل اعتراف کرد. در حالی که مجتبی محاکمه و به درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شده بود قضات دیوان‌عالی کشور حکم صادره را تایید نکردند و وی برای دومین بار از خود دفاع کرد. او گفت: من به خاطر بیکاری و بی‌پولی خام حرف‌های پیرمرد شدم و به ذوق بازی در یک فیلم معروف به خانه مجردی او رفتم. اما در دفاع از خودم او را کشتم.
قضات دادگاه این بار نیز ادعای قاتل را رد کرده و او را به قصاص محکوم کردند. حکم در شعبه 24 دیوان‌عالی کشور مهر تایید خورده بود که اولیای دم با گذاشتن دو شرط اعلام کردند حاضر به گذشت هستند. آنها گفتند مجتبی باید به دو روان‌شناس سرشناس معرفی شود تا آنها درباره سلامت وی اظهار نظر کنند. بعد از اظهارنظر دو روان‌شناس آنها حاضرند با دریافت سه دیه کامل از قصاص گذشت کنند.
مجتبی این دو شرط را پذیرفت و به دو روان‌شناس معرفی شد. روان‌شناسان پس از معاینات تخصصی اعلام کردند وی از سلامت روان برخوردار است. بعد از این اظهارنظر قرار بود مجتبی به دومین شرط عمل کند ولی او در پرداخت دیه ناتوان بود. در حالی که هشت سال از جنایت گذشته بود مجتبی با کمک خیرین و در مراسم گلریزان توانست مبلغ یک دیه کامل را جمع کند. در این میان اولیای دم با توجه به شرایط خاص خانوادگی مجتبی پذیرفتند با دریافت یک دیه از قصاص گذشت کنند. به این ترتیب مجتبی از قصاص رهایی یافت و دیروز از جنبه عمومی جرم در شعبه 10 دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد.
در این جلسه که به ریاست قاضی قربان‌زاده و با حضور یک قاضی مستشار برگزار شد مجتبی روبه‌روی قضات ایستاد و در تشریح جزئیات ماجرا گفت: من آن زمان بیکار بودم و با ماشینی که قسطی خریده بودم مسافرکشی می‌کردم. وضع مالی خوبی نداشتم و چون به‌تازگی نامزد کرده بودم، دنبال یک کار خوب می‌گشتم. از طرفی هنرجوی بازیگری بودم و در کلاس‌های آزاد بازیگری شرکت می‌کردم. عصرها بعد از کلاس به تئاتر شهر می‌رفتم و در پارک دانشجو تئاترهای خیابانی نگاه می‌کردم که با آن پیرمرد آشنا شدم. او می‌گفت با یک کارگردان آشناست و می‌تواند مرا به او معرفی کند تا در یک فیلم خوب بازی کنم. وقتی پیرمرد سر صحبت را باز کرد و گفت می‌تواند کاری کند که یک بازیگر معروف شوم از ذوقم سوار ماشین او شدم و به خانه‌ای در ستارخان رفتم. وقتی به خانه رسیدیم جواد به من مشروب خوراند. او از من خواست تا او را ماساژ دهم. آنجا بود که فهمیدم اسیر وسوسه‌های شیطانی شده و می‌خواهد مرا آزار دهد که مقاومت کردم. اما او به رویم چاقو کشید و من هم برای دفاع از خودم چاقو را از او گرفتم و چند ضربه به او زدم. چون در هفت سالگی شاهد قتل دایی‌ام به دست پدرم بودم همیشه از چاقو وحشت داشتم. باور کنید اگر قصد کشتن پیرمرد را داشتم می‌توانستم چاقو را به سینه او فروکنم. از ترسم فقط چند خط روی بدن او کشیدم ولی وقتی دیدم مقاومت می‌کند برای نجات خودم ضربه‌ای به گردنش زدم.
مجتبی درباره نحوه جلب رضایت اولیای دم گفت: ما وضع مالی خوبی نداریم و من خرج مادر و خواهرم را تامین می‌کردم. در مدتی که در زندان بودم خواهرم به بیماری سرطان مبتلا شد و مادرم نمی‌توانست خرج مداوای او را بپردازد. اولیای دم که از طریق وکلا متوجه اوضاع و احوال خانوادگی‌ام شده بودند اعلام کردند با دریافت یک دیه حاضر به گذشت هستند. آنجا بود که نزدیک عید چند نفر از وکلای دادگستری از طریق کانال اینترنتی خیرین،برایم مراسم گلریزان برگزار کردند و توانستند مبلغ دیه را جور کنند. من و خانواده ام در این سال‌ها سختی زیادی کشیدیم. من که زمان بازداشتم سیکل داشتم در زندان در رشته کامپیوتر درس خواندم و چند حرفه آموختم. قرآن را حفظ کرده و نگاهم به زندگی تغییر کرد. حالا از قضات دادگاه تقاضا دارم به حرمت ماه مبارک رمضان در مجازاتم تخفیف قائل شوند تا بتوانم در شب‌های قدر پیش خانواده‌ام باشم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها