ادعای عجیب متهم به قتل مرد دلارفروش در دادگاه

سرقت می‌کردم تا پدرم زنده بماند!

مرد مامورنما که در جریان سرقت مسلحانه از یک دلار فروش او را کشته بود، دیروز پای میز محاکمه ایستاد و گفت سختی‌هایی که در کودکی تجربه کرده از او یک قاتل ساخته است.
کد خبر: ۱۲۰۲۵۴۰

به گزارش خبرنگار جام‌جم، ظهر ششم فروردین ۹۶ به ماموران کلانتری ۱۲۹ جامی خبر رسید راننده یک دستگاه پراید پس از تصادف با چند خودروی پارک شده در خیابان خارک قصد فرار داشته که از سوی شاهدان و ماموران پلیس راهور متوقف شده است اما وی با تهدید سلاح توانسته از محل بگریزد و شاهدان مرد مجروحی را که داخل ماشین وی قرار داشته به بیمارستان منتقل کرده‌اند.
مأموران پلیس با اطلاع از این ماجرا راهی بیمارستان امام خمینی شده و علیرضا ۵۴ساله را که از ناحیه شکم و سینه مورد اصابت پنج گلوله قرار گرفته بود قبل از انتقال به اتاق عمل تحت بازجویی قرار دادند. او به ماموران گفت: در خیابان فردوسی و استانبول دلار‌فروشی می‌کردم تا این‌که مرد پراید سوار مقابل پایم ایستاد و خودش را مأمور پلیس معرفی کرد. او بی‌سیم و دستبند داشت و از من خواست تا به سرعت سوار ماشینش شوم. او در بین راه از من خواست تا دلار هایم را برای بررسی به او بدهم.
من که به رفتار او مشکوک شده بودم از او کارت شناسایی خواستم، اما به رویم سلاح کشید و با هم درگیر شدیم و یک تیر به شکمم خورد. خودم را روی سلاحش انداختم که سلاح به زیرصندلی افتاد، اما او همان لحظه دومین سلاح را بیرون آورد و چند تیر دیگر به من شلیک کرد .من فقط توانستم در یک لحظه فرمان ماشین را بچرخانم .خودرو در آن لحظه منحرف و پس از برخورد با چند ماشین پارک شده در حاشیه خیابان متوقف شد .
علیرضا پس از این اظهارات به اتاق عمل رفت اما به رغم تلاش پزشکان به‌خاطر شدت خونریزی جان سپرد.
به این ترتیب پرونده جنایت به پلیس آگاهی سپرده شد. پلیس به استعلام پلاک خودروی پراید موردنظر پرداخت و دریافت این پلاک متعلق به یک خودروی دزدی است. در حالی که تحقیقات ادامه داشت، ماموران دریافتند اواخر سال ۹۵ دو سرقت تحت پوشش مامور رقم خورده و راننده پس از تهدید سلاح از دو دلار فروش و سرقت پول و دلارهای آنها گریخته است. دو ماه تلاش برای به‌دست‌آمدن ردی از عامل این جنایت ادامه داشت تا این‌که پلیس، سارقی به نام حمید را شناسایی کرد و دو دلارفروشی را که مورد سرقت قرار گرفته بودند پس از مشاهده تصویر این مرد، وی را شناختند. پلیس رد او را در کرج یافت و وقتی مقابل خانه وی رفت، فهمید متواری شده است. تا این‌که 27 خرداد وی را طی عملیاتی ویژه در محمدیه قزوین محاصره و بازداشت کرد. از مخفیگاه این متهم سلاح، شوکر، گاز اشک‌آور و تعدادی پلاک خودرو کشف و ضبط شد و وی به سرقت مسلحانه از دو دلار فروش و قتل علیرضا در جریان سرقت اعتراف کرد .
این متهم دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی زالی و با حضور یک قاضی مستشار پای میز محاکمه ایستاد.
در ابتدای این جلسه اولیای‌دم برای وی حکم قصاص خواستند. دلارفروشان نیز در دادگاه حضور داشتند که شکایتشان را مطرح کردند .
سپس حمید به تشریح جنایت پرداخت و گفت:قتل مرد دلار فروش را قبول دارم، اما خصومتی با وی نداشتم. من فقط می‌خواستم پول و دلارهایش را بگیرم، اما او مقاومت کرد و من ناچار به تیراندازی شدم. او فرمان ماشین را چرخاند و باعث شد با خودروهای پارک شده در حاشیه خیابان تصادف کنم. من که ترسیده بودم علیرضا را از ماشین پیاده کردم و با تهدید سلاح توانستم فرار کنم. من در شرایطی قرار گرفته بودم که ناچار به این کار شدم .
وی به قضات دادگاه گفت: شاید برایتان سوال باشد که سلاح را چرا تهیه کرده‌ام، باید بگویم آن را خریده بودم تا از چند نفر انتقام بگیرم. وقتی بچه بودم یک روز مادر و خواهر هفت ساله‌ام از خانه‌مان بیرون رفتند و دیگر برنگشتند. من از پنجره لحظه رفتن آنها را نگاه می‌کردم و این صحنه هرگز از ذهنم پاک نمی‌شود. دو سال از آنها هیچ خبری نداشتم تا این‌که فهمیدم آنها برای زندگی به اوکراین رفته‌اند. من می‌دانستم چه کسانی باعث این ماجرا هستند.
به همین خاطر سلاح خریده بودم تا از آنها انتقام سختی‌های دوران کودکی‌ام را بگیرم ولی هیچ نشانی از عاملان این ماجرا نداشتم. بعد از این که مادر و خواهرم، من و پدرم را ترک کردند، پدرم شکست مالی خورد و شب‌ها بیدار می‌شد و فریاد می‌کشید .آن لحظه‌ها را هرگز فراموش نمی‌کنم. من کودکی سختی داشتم. حتی مدت دو سال در مترو دستفروشی می‌کردم تا زندگی‌مان را بگذرانیم. پدرم به بیماری مبتلا شده و قرار بود به‌زودی پایش را قطع کنند و من هزینه درمان او را نداشتم. به همین علت به فکر سرقت افتادم. من خودم را مامور جا می‌زدم تا با سرقت پول بتوانم پدرم را برای چند سال دیگر زنده نگه دارم .
این متهم به‌عنوان آخرین دفاع گفت: من در دو سالی که در زندان هستم هیچ ملاقاتی نداشته‌ام. حالا هم برای مرگ آماده‌ام. بعد از بیماری پدرم دیگر چیزی برای از دست‌دادن نداشتم. به همین‌دلیل تصمیم به سرقت‌های مسلحانه گرفتم .
در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها