دکتر شهریار زرشناس در گفت‌وگو با جام‌جم ریشه‌ها و زمینه‌های اعتراضات اخیر در فرانسه را تحلیل کرده است

پیــام لرزش پــاریس

اعتراض جلیقه‌زردها در فرانسه به یکی از رویدادهای مهم بین‌المللی تبدیل شده و با وجود عقب‌نشینی‌های دولت فرانسه، این اعتراضات همچنان ادامه دارد. دکتر شهریار زرشناس، پژوهشگر و استاد دانشگاه در گفت‌وگو با جام‌جم به تشریح ریشه‌های این اعتراضات پرداخته است. او همچنین به برنامه‌ریزان اقتصادی کشور نسبت به الگوگیری از سیاست‌های اقتصادی نئولیبرالی که ریشه اعتراضات در فرانسه است هشدار داده است. مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید:
کد خبر: ۱۱۹۱۴۴۱

شهروندان فرانسه مدت‌هاست دست به اعتراضاتی علیه دولت این کشور زده‌اند. به نظر شما ریشه این اعتراضات کجاست؟
بررسی تحولات اقتصادی اجتماعی کشورهای سرمایه‌داری متروپل امپریالیستی از دهه 1970 به بعد نشان می‌دهد این کشورها از سال‌های میانه 1970 دستخوش نوعی بحران شدند که خودشان آن را بحران نزولی شدن نرخ سود سرمایه نامیدند. در پی بروز این بحران به این نتیجه رسیدند که الگوی اقتصادی - اجتماعی خود را که تا آن زمان الگوی سرمایه‌داری‌های سوسیال دموکرات بود، تغییر دهند. هدف اصلی این بود که مانع تداوم نزولی شدن نرخ رشد سرمایه شوند؛ به همین منظور به سمت الگویی رفتند که تحت عنوان نئولیبرال می‌شناسیم و بتدریج در کشورهای سرمایه‌داری امپریالیستی حاکم شد.
این سیاست‌ها ویژگی‌هایی داشت، از جمله این‌که سعی می‌کردند از طریق کاستن از سیاست‌های مبتنی بر حمایت از اقشار فرودست (نظیر بیکاری، بازنشستگی و خدمات درمانی)؛ امکان بازدهی یا افزایش نرخ سود سرمایه را برای سرمایه‌داران فراهم کنند. در واقع این سیاست‌ها با تشدید فشار بر طبقه کارگر، موجب افزایش سود سرمایه‌داران می‌شد و این سیاست‌ها گرچه ممکن بود روند نزولی نرخ رشد سرمایه را کم یا حتی متوقف کند، اما بی‌تردید موجب تشدید فاصله طبقاتی و افزایش فقر و طبیعتا موجب نارضایتی می‌شود.
با اجرایی شدن این سیاست‌ها از اواخر 1970 به بعد، نتایجش بتدریج در بدنه اجتماعی کشورهای سرمایه‌داری متروپل ظاهر شد. نخستین نمونه آن را می‌توانیم در دهه 1990 با افزایش اعتراضات اجتماعی یا سال‌های 2000 در شب‌های مونیخ، شورش‌های متعدد پاریس، شورش‌های استکهلم، شورش لندن در 2011 و نظایر آن دید. اما سیاست‌های نئولیبرال به‌رغم اعتراضات مردمی در کشورهای سرمایه‌داری امپریالیستی همچنان تداوم یافت.
آیا تحولاتی که امروز در فرانسه در جریان است از جنس همان اعتراضاتی است که در گذشته در این کشور و سایر کشورهای اروپایی که اشاره کردید وجود داشته یا این‌که اعتراضات جلیقه‌زردها متفاوت است؟
آنچه امروز در فرانسه شاهدیم نقطه عطف در تقابل بدنه اکثریت کارگران فرودست و کم درآمد جامعه فرانسه با سیاست‌های سرمایه‌داری نئولیبرالی است. این تقابل امروز در فرانسه به چند دلیل به نقطه عطف خود رسیده است.چیزی که امروز در فرانسه می‌بینیم تجسم ناتوانی و زمینگیر شدن سیاست‌های اقتصادی سرمایه‌داری نئولیبرال در یک کشور متروپل امپریالیستی است. یکی از ویژگی‌های سیاست‌های اقتصادی مکرون از زمانی که به قدرت رسیده این است که تمام روندهای سیاستگذاری نئولیبرالی را بشدت تشدید کرده است. او حتی در مقایسه با رئیس‌جمهور قبلی این کشور یعنی اولاند در حرف و عمل خیلی بیشتر تعلقات نئولیبرالی دارد و مشخصه سیاست‌هایش، ترغیب فزاینده روندهای نئولیبرالیسم در اقتصاد فرانسه است. اقتصاد این کشور سرمایه‌داری متروپل امپریالیستی است، حتی این اقتصاد که توان اجرایی کردن کامل سیاست‌های نئولیبرالی را ندارد و از زمانی‌که مکرون رئیس‌جمهور شده و سعی کرده این موضوع را به‌طور کامل اجرا کند به‌صورت مکرر موجب بروز شورش‌های اجتماعی شده است.
فرانسه امروز در اعتراض به سیاست‌های سرمایه‌داری نئولیبرال در دوقدمی انقلاب ایستاده است؛ اگر مکرون و نخست وزیر فرانسه در قبال این موج عقب‌نشینی نمی‌کردند و قول نمی‌دادند که مالیات سوخت و افزایش قیمت گاز و برق را کاهش می‌دهند، بی‌تردید حرکت جلیقه زردها به انقلاب تمام‌عیار سیاسی در فرانسه تبدل می‌شد.
همین الان که مکرون عقب‌نشینی کرده و دستور توقف افزایش قیمت نفت، سوخت و مالیات را داده است، این احتمال وجود دارد که حرکت جلیقه‌زردها سیر صعودی و پیش‌رونده داشته باشد. غیر از جلیقه‌زردها، 84 درصد مردم فرانسه از جنبش حمایت می‌کنند. نکته مهم‌تر این‌که برخی پژواک‌های جنبش نیز در بروکسل و برخی شهرهای هلند دیده شد و نشان می‌دهد چقدر جوامع سرمایه‌داری امپریالیستی متروپل امروز آمادگی و استعداد اعتراض‌ها و انقلاب‌های فقرا علیه سیاست‌های اقتصادی سرمایه‌داری نئولیبرال را دارند.این روند برای ما بامعناست و نشان می‌دهد این سیاست‌ها حتی در این کشورها بحران ایجاد کرده چه برسد به کشوری در شرایط ما. در واقع سیاست‌های نئولیبرالی، سیاست‌هایی زمینگیر، ناتوان و ناکارآمد هستند و با روشنی و قاطعیت می‌توان گفت سیاست‌هایی شکست‌خورده‌اند.
حوادث فرانسه چه درس‌هایی برای مسؤولان ما می‌تواند داشته باشد؟
مسؤولان ما باید دقت کنند. ما در کشورمان مدیرانی داریم که به طور جدی از نسخه‌های نئولیبرالی به عنوان حقایق علمی و جدیدترین نسخه‌های رهگشا در اقتصاد استقبال می‌کنند و در حال اجرایی کردن آنها هستند. اجرایی کردن این نسخه‌های نئولیبرالی در شرایط ایران امروز، انبوهی از بحران‌ها و مشکلات اقتصادی را ایجاد کرده و می‌کند. الان می‌بینیم این سیاست‌ها در یکی از کانون‌های سرمایه‌داری امپریالیستی اروپا و یکی از کشورهای قدرتمند اتحادیه اروپا، چه نتایج فاجعه‌باری به‌وجود آورده است و چگونه موجب بروز اعتراضات اجتماعی شده است.
این بزرگ‌ترین درس می‌تواند برای مسؤولان و سیاستگذاران اقتصادی ما باشد تا اینقدر به نسخه‌های نئولیبرالی نچسبند و متوجه شوند که نسخه‌های اقتصادی نئولیبرالی حتی در کشورهای سرمایه‌داری متروپل امپریالیستی، بحران‌زاست چه برسد به کشوری مثل ایران. این نکته را هم باید توجه کرد که فرانسه در میان کشورهای سرمایه‌داری امپریالیستی اروپا از نظر استعداد برای بروز تحولات سیاسی، پیشتاز و پیشگام است. مثلا نقطه شروع انقلاب 1848 که در کل اروپا فراگیر شد، فرانسه بود. نقطه کانونی جنبش 1968 که موسوم به جنبش ماه می ‌است و موج آن حتی به آمریکا هم رسید، فرانسه بود. الان هم می‌بینیم که کانون حرکت‌های ضدسرمایه‌داری نئولیبرال در اروپا گرچه نمونه‌های دیگری از آن در لندن، استکهلم، مونیخ، بروکسل و خیلی جاهای دیگر دیده شده است، فرانسه است. این به ما نشان می‌دهد که ایدئولوژی نئولیبرالیسم در مهد خودش و در کانون و سرزمین اصلی خودش کاملا زمینگیر شده است.
درباره نسخه‌برداری از سیاست‌های اقتصادی نئولیبرالی در ایران، کمی توضیح دادید. در این زمینه و این‌که چه جریان‌هایی بیشتر پیرو این سیاست‌ها هستند توضیح می‌دهید؟
سیاست‌های اقتصادی که از سال 1368 در ایران نهادینه و ریل‌گذاری شد و سیاست‌های اقتصادی که اکنون در کشور ما حاکم است سیاست‌های نئولیبرالی است و تمام مولفه‌های سیاست‌های اقتصادی نئولیبرالی را در شرایط فعلی اقتصاد ایران داریم. بسیاری از ناکارآمدی‌های امروز اقتصاد ما ناشی از سیاست‌های نئولیبرالی است و در این تردیدی نیست. نوع خصوصی‌سازی که در ایران اجرایی شد خصوصی‌سازی نئولیبرالی بود. سیاست تعدیلی که در ایران اعمال شد تعدیل نئولیبرالی بود یا روندهایی که در سیاست‌های اقتصادی در حوزه‌های سرمایه‌گذاری اجرا شد از جمله سیاست‌های بانکی، سیاست‌های نئولیبرالی بود. حتی نحوه مقابله با تورم در دولت یازدهم که خیلی به آن افتخار می‌کردند و می‌گفتند تورم را تک‌رقمی کرده‌اند (فارغ از این‌که چقدر واقعیت دارد) نحوه این سیاست‌های پولی نئولیبرالی بود. دقیقا هم همین سیاست‌ها به یک رکود فراگیر منجر شد که یک موج انفجار تورمی در پی داشت و باعث بروز مشکلات فعلی اقتصادی در کشور شده است. ما امروز بنا بر آمارهای رسمی، تورمی بالای 30 درصد داریم (من فکر می‌کنم حتی بیشتر از اینهاست). اینها نتیجه همان ناتوانی و زمینگیری و عقیم بودن نسخه نئولیبرالی است که من می‌گویم.
در ماجراهای فرانسه به جز اشتباه بودن سیاست‌های اقتصادی، آیا عوامل دیگری هم نقش داشتند؟
‌ نه. به اعتقاد من معترضان، مردم مستضعف و بی‌پناه فرانسه هستند که زیر فشار اقتصاد سرمایه‌داری نئولیبرالی، خرد شده‌اند و به خیابان آمده‌اند. اما رسانه‌های امپریالیستی آنچنان به صورت حرفه‌ای علیه این شورش‌ها کار کردند که خیلی‌ها در فهم علت اصلی این تحولات ناموفق هستند و به دنبال عوامل جانبی در این شورش‌ها می‌گردند. در حالی که شورش‌ها ناشی از سیاست‌های ضدروشنگری است که نظام جهانی سلطه در حوزه رسانه دنبال کرده است.
درباره عملکرد رسانه‌های غربی در پوشش این تحولات، مصداقی‌تر می‌توانید توضیح دهید؟
‌نوع پوششی که رسانه‌های امپریالیستی انجام می‌دهند، پوششی کاملا گمراه‌کننده است. پوشش خبری بی‌بی‌سی، پوشش من و تو و حتی نحوه پوشش دادن سی‌ان‌ان را ببینید. این پوشش‌ها اصلا برای روشنگری نیست. به‌عنوان مثال بی‌بی‌سی به صورت کاملا حرفه‌ای طوری حرکت می‌کند که از باز کردن علل اصلی و ریشه‌های این تحولات خودداری می‌کند و خبررسانی‌هایش به نحوی است که خیلی وقت‌ها ابعاد ماجرا را در مقیاس واقعی آن نشان نمی‌دهد. اینها خیلی حرفه‌ای مساله را در عین حال که پوشش می‌دهند از واکاوی حقایق آن خودداری و چهره ماجرا را به شکل بسیار جالبی تحریف می‌کنند. آشوب‌های فرانسه، اعتراضات مردم است. سیاست‌های اقتصادی نئولیبرالی استخوان مردم را خرد کرده و این سیاست‌ها در هرجایی که اجرا شده همین بلا را بر سر مردم آورده است. شما فشار اقتصادی امروز بر مردم ایران را ببینید؛ بخش عمده‌ای از این فشار اقتصادی ناشی از سیاست‌های اقتصادی نئولیبرالی است که بر ما حاکم است. شکی نیست که تحریم‌ها وجود دارند اما فقط 20 یا 30 درصد مشکلات به تحریم‌ها برمی‌گردد. ما بیشتر از سوءمدیریت در داخل رنج می‌بریم و تاثیرگذاری تحریم زمانی تشدید می‌شود که سیاست‌های داخلی ناموفق و غلط هستند.
باید به این نکته توجه داشت که نسخه اقتصادی نئولیبرالی نه در ایران و نه در هیچ کشور پیرامونی و نه در هیچ کشور متروپل امپریالیستی جواب نمی‌دهد و در همه جا فاجعه به بار می‌آورد. این سیاست‌ها نتیجه‌ای جز گسترش فقر و تشدید فاصله طبقاتی و غلبه نوعی مدیریت بی‌تفاوت غیرمسؤول ندارد. این ویژگی‌های نئولیبرالیسم است.
آینده تحولات فرانسه را چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟
اگر حتی امروز مقامات فرانسه بتوانند با ترفندهای مختلف جنبش جلیقه‌زردها را متوقف کنند، بی‌تردید روند حرکت اعتراضی فقرا و حقوق بگیران، کارگران و مستضعفان در جوامع سرمایه‌داری امپریالیستی نسبت به سیاست‌های نئولیبرالی متوقف نخواهد شد و این نشان می‌دهد جان بدنه اجتماعی جوامع چه در کشورهای پیرامونی و چه در کشورهای متروپل علیه سیاست‌های نئولیبرالی به لب رسیده و اینک علیه این سیاست‌ها به میدان آمده‌اند. ما باید خیلی به اتفاقاتی که در جریان است دقت کنیم. فرانسه امروز تا دوقدمی یک انقلاب سیاسی علیه هیات حاکمه نئولیبرال پیش رفته و واقعا دو قدم تا این انقلاب فاصله دارد. ممکن است دولتمردان فرانسه با عقب‌نشینی و تاکتیک‌های مختلف و امتیازدهی، مانع شوند که این حرکت به یک انقلاب سیاسی تمام‌عیار منجر شود اما حتی اگر این کار را هم بکنند، نفس این اتفاقاتی که رخ داده دو چیز را به ما نشان می‌دهد. یکی این‌که نئولیبرال‌ها را در عرصه اقتصادی مجبور به عقب‌نشینی خواهد کرد و حداقل در فرانسه این کار را کرده است و دوم این‌که زمینگیری و ناتوانی و عقیم بودن نسخه نئولیبرالی را یک بار دیگر بوضوح به ما نشان می‌دهد.

مریم شریف‌زاده

سیاسی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها