سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
من دوست دارم در آینده هیچکاره شوم؛ یعنی دوست دارم هیچ کاری نکنم و فقط صبر کنم تا در آینده، نزدیکتر زودتر بمیرم و تبدیل شوم به خاک و بعد خاکم تبدیل شود به یک تکه فلز محکم. من دوست دارم خیلی چاق بشوم تا فلزهای زیادی از من به دست بیاید و بعدش با من که یک تکه فلز هستم یک بخاری خیلی گرمابخش برای بچههای سرزمینم در زاهدان و شینآباد و جاهای دیگر که خیلی سرد است و طفلکیهایشان یخ میکنند بشوم، من قول میدهم خودم مراقب حرارت خودم باشم و اجازه ندهم دستهای کوچولوی هیچ بچهای توسط من سوخته گردد. اگر از آن تکه فلز وجود من چیزی هم زیاد آمد دوست دارم از بقیهام یک چند متر گارد ریل درست کنن و کنار جادههای خطرناک خصوصا خیابان پیچدار و سر پایینیدار دانشگاه علوم تحقیقات نصبم کنند تا مراقب اتوبوسهای ترکیده و فرسوده که سرویس دانشگاه هستند، باشم که خدایی نکرده ترمزشان نبرد و در درون دره نیافتند و از آنها مراقبت بکنند.
ما از این انشا نتیجه میگیریم جان ما بچههای مردم در کشور ما خیلی ارزشی ندارد و ما باید خیلی مراقب خودمان باشیم تا خدایی نکرده اتفاقی برایمان رخ ندهد و بلایی سرمان نیاید.
ما باید خیلی از مسؤولان متشکر باشیم که بچههای خودشان را به مدارس خارج که خیلی بد است و هیچکس مثل آدم حرف نمیزند و حتی خوراکی هم به هم نمیدهند بردهاند و مدارس ایران را خلوت نمودهاند تا ما خیلی اذیت نشویم. البته که مرگ حق است و همه میمیرند و گارد ریل و اتوبوس و بخاری و پراید وسیله هستند و حتی مسؤولان زحمتکش ما هم هیچ تقصیری ندارند و باید به آنها احترام بگذاریم، تا خدای نکرده استعفا ندهند و ادارات و ارگانهای ما بیمسؤول بمانند. من در همینجا انشای خودم را به پایان میرسانم و امیدوارم بتوانیم بزرگسالی را هم تجربه کنیم. با تشکر این بود انشای من.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد