کارشناس مسائل بین‌الملل به بهانه سالروز تأسیس سازمان ملل متحد گفت: ساختار کنونی این سازمان شکاف طبقاتی عمیقی در اقتصاد جهان بوجود آورده و در حالی که ملت ها به روند کلی این نهاد اعتراض دارند، قدرت‌ها با اعمال نفوذ اجازه اصلاح سیاست‌ها‌ی بین المللی را نمی‌دهند.
کد خبر: ۱۱۷۲۸۹۹
تاثیر هژمونی قدرت‌ها در تصمیمات سازمان ملل کاملا ملموس است

حسن بهشتی پور پیرامون بیش از هفت دهه فعالیت سازمان ملل در مصاحبه‌ای با جام جم آنلاین به گفتگو پرداخت که در متن زیر مشروح آن را می‌خوانید:

نظر شما در خصوص عملکرد و ساختار کنونی سازمان ملل متحد چیست و به‌طورکلی آیا فکر می‌کنید با توجه به تغییرات عمده در ساختار سیاسی جهان ضرورتی برای بازنگری کلی در منشور حقوقی و اداری این سازمان وجود داشته باشد؟

بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و از بین رفتن نظام دوقطبی و تبدیل‌شدن دنیا به‌نظام تک‌قطبی، بی‌قطبی یا چندقطبی، شرایط جدیدی در سال 1991 برای جامعه به وجود آمده است.

به‌عبارت‌دیگر می‌توان گفت پس‌ازاین دوره تاریخی یعنی فروپاشی بلوک شرق و غرب، همواره بحث بازنگری به‌طور مرتب در وظایف سازمان ملل مطرح‌شده است چون دولت‌ها و ملت‌ها اعتقاد داشتند، با پایان جنگ جهانی‌ها تا سالی که نظام بین‌المللی دوقطبی شکل گرفت و بعدها فروپاشید، سازمان ملل قادر نبود همچون گذشته کار خود را پیش ببرد و از وظایف اصلیش عدول کرده است لذا باید متناسب با شرایط جدید یک ساز و کار برای این مقرّ بین‌المللی تنظیم شود.

تا به امروز چه پیشنهاد‌هایی برای تغییر چیدمان قبلی سازمان ملل داده‌شده و به اجرا درآمده است؟

باگذشت زمان پیشنهاد‌های مختلفی از سوی دولت‌ها ارائه‌شده است برای مثال؛ اعضای دائمی شورای امنیت از 5 به 10 تا افزایش پیدا کند- بعضی‌ها بحث از بین رفتن حق وتو برای قدرت‌ها را مطرح کرده‌اند- ضرورت بازنگری در بخش شورای حقوق بشر سازمان ملل و اینکه کارکردهای سازمان ملل باید متناسب با نیاز کشورهای بومی باشد یعنی اصول حقوق بشری هر کشوری با شرایط بومی خودش باید تعریف شود و نهادهای حقوقی متناسب با آن شرایط وضعیت کشور هدف را ارزیابی کنند.

در حوزه اقتصادی، قدرت‌ها طی سه دهه اخیر بیشتر سازمان‌های بین‌المللی سازمان ملل را در راستای تأمین امنیت سرمایه‌ای خود تشکیل داده‌اند، به نظر می‌رسد در این خصوص هم باید تغییراتی حادث شود؟

در بخش مربوط به اقتصاد سؤالی که مطرح است این است که سازمان ملل در کاهش شکاف درآمدی بین کشورهای ثروتمند و فقیر چه کمکی می‌تواند داشته باشد، چون این شکاف درآمدی به‌واسطه عملکرد قدرت‌ها روزبه‌روز در حال افزایش است یعنی کشورهای ثروتمند، ثروتمندتر و کشورهای فقیر فقیرتر شده‌اند.

دراین‌باره طرح‌های مختلفی بیان‌شده است اما چون قدرت حاکم بر نظام بین‌المللی سیاست‌های اقتصادی جهان را تعریف می‌کند؛ بنابراین هنوز دیگر اعضای جامعه جهانی نتوانسته برای این موضوع جایگزینی پیدا کنند و شاهد مقاومت و سنگ‌اندازی قدرت‌های سنتی برای دگرگونی چیدمان اقتصادی هستیم چون حاضر نیستند منافع خود را از دست بدهند.

برای مثال کشورهایی مانند آمریکا، روسیه، چین، فرانسه و انگلیس محال است از عضویت دائمی خودشان صرف‌نظر کنند و از حق وتو دست‌بردارند. استدلال آن‌ها این است که اگر از حق وتو دست‌بردارند نظام بین‌الملل به هم می‌ریزد و جهان دچار بحران می‌شود.

پس ازنظر شما ارائه مدل جدید برای سازمان ملل امری شدنی نیست؟

آنچه مسلم است همه اعضا روی ناکارآمدی و ضرورت تغییرات بنیادین این نهاد اتفاق‌نظر دارند و انتقادات زیادی از آن می‌شود اما هنوز جایگزینی مناسبی برای آن پیدا نشده است. از طرف دیگر این کشورها انحلال یا خروج از سازمان ملل را توصیه نمی‌کنند، درعین‌حال آن‌ها به جد اعتقاددارند سازمان ملل شامل 193 کشور است اما مدل و روند فعلی سازمان ملل اکثریت این 193 کشور را جذب نکرده است.

باروی کار آمدن دولت ترامپ سیاست خروج از کنوانسیون‌ها، پروتکل‌ها و قراردادهای مختلف بین‌المللی که یکی از آن‌ها برجام است در دستور کار ایالات متحده قرارگرفته است. بااینکه سازمان ملل در این رابطه مسئول است اما ازاین‌گونه اقدامات نامتوازن است با آن مقابله نمی‌کند. واقعاً راهکار مانع‌شدن از لجام‌گسیختگی سیاست خارجی آمریکا چیست؟

آمریکا در طی سال‌های بعد از 1945 توانسته است هم سرمایه و هم نخبگان زیادی را از کشورهای مختلف جذب کند و خود را به یک قدرت هژمون در دنیا تبدیل کند. متأسفانه شرایط بین‌المللی به‌گونه‌ای است که می‌تواند سیاست‌هایش را به سایر کشورها تحمیل کند. اما زمانی دولت‌های دیگر می‌توانند با این قدرت مقابله کنند که با یکدیگر یکدست و یکپارچه باشند، متأسفانه قدرتی که بتواند در برابر سلطه گری آمریکا اتحاد و یکپارچگی بین ملت‌های دیگر به وجود بیاورد در دنیا وجود ندارد. البته تئوری انقلاب اسلامی در طول چهار دهه اخیر تا اندازه زیادی امت‌های منطقه وجهان را در برابر خطر توسعه‌طلبی آمریکا بیدار کرده اما خیانت دولت‌های مرتجع اجازه همه‌گیر شدن این سیاست به شکل گسترده را فعلا نمی دهد.

پس راه برون‌رفت چیست؟

تجربه نشان داده است قدرت‌ها همیشه با دست خودشان، خودشان را نابود می‌کنند و اقدامات غیرمتعارفی هم که در حال حاضر ترامپ انجام می‌دهد که بعضی‌ها در داخل می‌گویند این به نفع خود آمریکا است، ممکن است ترامپ در کوتاه‌مدت برای کشورش شرایط اقتصادی خوبی به وجود بیاورد اما در درازمدت منجر به انزوای سیاسی واشنگتن شود و به زیان مردم آمریکا خواهد بود. بنابراین باید یک اتحاد قوی هم در درون و هم در بیرون آمریکا شکل بگیرد. الآن با انتخاباتی که در کنگره آمریکا در پیش داریم نشان خواهد داد که آیا مردم آمریکا سیاست ترامپ را حمایت می‌کنند یا به نمایندگانی رأی می‌دهند که مخالف سیاست‌های ترامپ هستند؟!

نقش جمهوری اسلامی ایران طی چهار دهه اخیر در تعدیل سیاست‌های تبعیض‌آمیز سازمان ملل را چطور ارزیابی می‌کنید؟

اول اینکه در این چهار دهه دولت‌های مختلفی روی کار بوده‌اند و یکدست نبوده است و سیاست‌های مختلفی در ارتباط با سازمان ملل داشته‌اند اما به‌طور مشخص سیاست‌هایی که همه دولت‌های بعد از انقلاب اجرا کردند این بوده است که سازمان ملل تریبون مناسبی است که دیدگاه‌های انقلاب اسلامی به سایر کشورها منتقل شود. این اولین هدف بوده است که همه دولت‌های بعد از انقلاب از آن استفاده کرده و مواضع روشن انقلاب اسلامی را برای سایر اعضا تبیین نموده‌اند.

دومین سیاست این است که سازمان ملل برای ملاقات با سایر کشورهای دیگر فرصت مغتنمی است. زیرا برای هر ملاقات باید کلی هزینه و هماهنگی ایجاد شود، که اگر سازمان ملل نباشد کشورها باید به ایران بیایند یا ما به این کشورها سفر کنیم.

در دوره 10، 15روزه نشست‌های سازمان ملل مقامات جمهوری اسلامی ایران قادرند ده‌ها ملاقات در سطح روسای جمهور و وزرای خارجه و... با سایر کشورها و با کمترین هزینه و در عالی‌ترین سطح، مذاکره انجام دهند و نقطه نظرات خودشان را در مخالفت باسیاست‌های آمریکا بیان کنند. این چند محور، اصلی‌ترین محورهای دولت‌های بعد از انقلاب است. البته به نظر می‌رسد در برابر زیاده‌خواهی قدرت‌ها باید تهران و دیگر پایتخت‌های جهان به نقاط مشترک زیادی دست یابند.

محمدرضا شجاعیان/جام جم آنلاین

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها