تله‌تئاترهایی که در خاطره‌ها مانده است

از دو مرغابی در مه تا دکتر فاستوس

در دهه‌های 60 و 70، تله‌تئاترهای زیادی با کیفیت‌های متفاوت روی آنتن شبکه‌های تلویزیونی رفت که از میان آنها تعدادی ماندگار شده و همچنان پس از گذشت سال‌ها، طراوت و تازگی خود را از دست نداده‌اند.
کد خبر: ۱۱۶۰۳۹۵

اغلب این آثار وجوه مشترکی دارند که مهمترین آن بهرهگیری از متن مناسب و شناخت صحیح از قاب کوچک تلویزیون و هماهنگ کردن صحنه نمایش با آن است. حال نگاهی به چند اثر شاخص در اینباره میاندازیم.

باجناقها

پس از پخش این تلهتئاتر بود که نگاهها به این مقوله هنری تا حدودی تغییر یافت. آنها که این تلهتئاتر را دیدهاند حتما خاطرشان هست که این اثر با کمترین دکور توانست مفهوم عمیقی را به مخاطب منتقل کند. در واقع آنچه در اینگونه آثار به چشم میآید، خلاقیت است که حرف اول و آخر را میزند. مؤدبیان در اینجا سراغ قصهای ساده و همهفهم رفته و آن را بدون لکنت تا آخر پیش میبرد. قصه دو باجناق که زندگی سادهای داشته و عموما شام آخر هفته را مهمان یکدیگر هستند، اما بهمرور بهواسطه چشموهمچشمیها سفرهها رنگینتر شده و به همان نسبت سادگی و صمیمیت از آن پر میکشد. مؤدبیان برای روایت این قصه ساده از گفتار متن، بهترین استفاده ممکن را برده و بخش مهمی از شرح صحنهها را از این طریق بیان میکند. پیام اخلاقی مستتر در باجناقها نیز بهواسطه لحن شوخ و طنازانهاش، بههیچوجه گل درشت جلوه نکرده و به دل مخاطبان خود مینشیند. حضور اکبر عبدی و رسول نجفیان در کنار آزاده پورمختار و سوسن مقصودلو در چهار نقش اصلی کار در کنار حسین محباهری به یادماندنی در چند نقش کوتاه، از دیگر نقاط قوت باجناقها است که در پخش نخست خود در سال 1366 بینندگان تلویزیونی را شوکه کرد. زیرا در آن ایام کمتر کارهای کمدی روی آنتن دو شبکه تلویزیونی وقت میرفت و آنهایی هم که ساخته میشد به کل با فضای باجناقها تفاوت داشت. استفاده از نقاشی به جای دکور نیز ایده خلاقانهای برای سادهتر و کمهزینهتر کردن باجناقها بود که فضای فانتزی آن را پررنگتر کرده است.

دو مرغابی در مه

زندهیاد حسین پناهی یکی از استعدادهای خلاقی بود که در تلویزیون رشد کرد و سپس وارد سینما شد. شاخصترین وجه کارهای او، متفاوت بودن آن با دیگر آثار است که بخش عمده آن از شخصیت پناهی نشأت گرفته است. دو مرغابی در مه یکی از مهمترین تلهتئاترهای تلویزیون پس از انقلاب است که پناهی مرکز ثقل آن به حساب میآید. الیاس نویسنده آسوپاسی است که از شهری کوچک به هوای نویسندگی و شهرت همراه همسرش (مریم) به تهران آمده و زندگی فقیرانهای را میگذرانند. او که خود را الیوت نامیده و همسرش را ماریا، با تخیل خود زندگی حقیرانهشان را مجلل جلوه داده و خیال و توهم را درهم آمیخته است. پناهی برای نگارش این شخصیت کاملا از خود وام گرفته و بخشی از شخصیت پیچیده و شاعرپیشه خود را به آن افزوده است. دو مرغابی در مه قالبی تراژیک داشته که در آن مرز تخیل و توهم درنوردیده شده و دنیای غریبی را ساخته که نمونهاش را در هیچیک از تلهتئاترهای تلویزیونی شاهد نبودهایم. ستاره این تلهتئاتر هم کسی نیست جز حسین پناهی که دنیای مالیخولیایی الیاس را به بهترین شکل ممکن تصویر کرده و پیش روی مخاطبانی قرار داده که شاید نمونههای نزدیک به آن را در زندگی واقعی خود هیچوقت ندیدهاند. رابطه او با مریم (ماریا) نیز عالی از کار درآمده که نقش مهمی در شکلگیری دنیای مورد نظر پناهی و رسول نجفیان در مقام کارگردان داشته است. پایان تلخ و غمانگیز دو مرغابی در مه دیگر نقطه قوت آن است که مخاطب تا مدتی تلخی آن را با همه وجودش حس میکند. اثر یاد شده نمونه درخشانی از تئاتر تلویزیونی با استفاده از نمایشنامهای ایرانی است که بخش مهمی از ماندگاریاش هم از آن نشأت گرفته است.

به سوی دمشق

یکی دیگر از تلهتئاترهای درخشان پخش شده از شبکه چهار سیما ساخته زندهیاد حمید سمندریان که بر گردن بخش مهمی از بازیگران سه دهه اخیر سینما، تلویزیون و تئاتر حق استادی داشته است. او در به سوی دمشق همان وسواس و دقتی را به خرج داده که برای نمایشهایی که روی صحنه برده به خرج میداده است. او به سوی دمشق را براساس نمایشنامهای از آگوست استریندبرگ سوئدی کارگردانی کرده که داستان آن درباره انسانی ناشناس است که برای یافتن پاسخ پرسشهای خود به سفری طولانی میرود و در این مسیر به سلوک میرسد. نمایشنامهای سخت و پیچیده با مفاهیم فلسفی که در دستان توانای سمندریان به نمایشی تاثیرگذار تبدیل شده بدونشک پرویز پورحسینی در نقش ناشناس نقش مهمی در این رابطه داشته است. سمندریان با بهرهگیری از دکورهای متفاوت، 20 فضای مختلف را خلق کرده که در آن حدود 90بازیگر حضور دارند.

بازپرس وارد میشود

یکی از جذابترین و ماندگارترین تلهتئاترهای تلویزیونی که بارها از شبکه چهار پخش شده و مخاطبان زیادی هم در تمامی این سالها داشته است. نمایشنامه جی. پی. پریستلی با جشنی کوچک در خانه سیاستمداری به نام آرتور بریلینگ آغاز میشود که در خلال آن بازپرسی به خانه آنها وارد شده و درباره دختری به نام اوا اسمیت تحقیق میکند. هریک از اعضای خانواده از آرتور، همسر، دختر، داماد و تنها پسرش در بازجوییها اقرار به نقشی غیرمستقیم در کشته شدن دختر میکنند. پس از رفتن بازپرس، آرتور تلفنی از قلابی بودن بازپرس و در راه بودن بازپرس واقعی برای تحقیقات پیرامون قتل دختری جوان مطلع میشود. در این نمایشنامه درخشان با گناهان ریز و درشت خانوادهای مواجه میشویم که هریک نقشی در مرگ اوا اسمیت داشتهاند بیآنکه نیت انجامش را داشته باشند. پریستلی در این نمایشنامه آینهای را روبهروی مخاطبان خویش قرار داده و آنان را به قضاوت فرا میخواند. رضا بابک که کارگردانی کار را در کنار بازی در نقش آرتور به عهده داشته، بخوبی لایههای مختلف نمایشنامه را شکافته و به عصاره آن دست پیدا کرده است. ضرباهنگ سریع نمایش در کنار بازیهای درخشان بابک، جمیله شیخی، فاطمه معتمدآریا و احمد آقالو، کوبندگی قصه را چند برابر کرده و آن را به ماندگاری در گذر زمان رسانده است.

سوزنبانان

یکی از چهرههای شاخص در زمینه ساخت تلهتئاتر، داریوش مودبیان است که پس از باجناقها سراغ سوزنبانان براساس نمایشنامه از برایان فیلان (نمایشنامهنویس شناختهشده ایرلندی) رفته و اثری درخشان از خود به یادگار گذاشته است. مؤدبیان که خود مترجم نمایشنامه هم بوده، در کنار علی نصیریان نقش سوزنبانهای پیر راهآهن را در آستانه بازنشستگی ایفا کردهاند؛ نمایشی آرام با ریتمی کند که بشدت به دو شخصیتمحوری خویش متکی بوده و پایان فوقالعادهای هم دارد. علی نصیریان هم که در دوران اوج بازیگریاش در دهه 60 به سر میبرده، با یک گریم متقاعدکننده در نقش یکی از این سوزنبانها ظاهر شده و بشدت در تیپسازی موفق نشان داده که البته بازی خوب مؤدبیان هم آن را کامل کرده است.

دکتر فاستوس

یکی دیگر از تلهتئاترهای جذاب و ماندگار تلویزیون به کارگردانی ایرج راد، دکتر فاستوس براساس نمایشنامه مشهور دکتر فاستوس اثر کریستوفر مارلو است که ایرج راد آن را در اوایل دهه 60 کارگردانی کرده و جمیله شیخی، جواد خدادادی و خودش نقشهای آن را ایفا کردهاند.

نکته مهم این تلهتئاتر در این است که راد توانسته به روح اثر نزدیک شده و آن را در قالب یک نمایش تلویزیونی به تصویر بکشد. در این بین نباید از حضور قدرتمند و تاثیرگذار جمیله شیخی هم بسادگی گذشت که هنوز پس از گذشت بیش از 30 سال از ساخت این کار، همچنان بازیاش حیرتانگیز به نظر رسیده و یکی از ارکان موفقیت آن به حساب میآید.

بازرس کل

یکی از جذابترین تلهتئاترهای پخش شده از تلویزیون تلهتئاتر بازرسکل است که سالها پیش محمد رحمانیان آن را کارگردانی کرد. بازرس کل یکی از معروفترین نمایشنامههای نویسنده روسی نیکلای گوگول است که در آن بخوبی خصوصیات رفتاری آدمهای یک شهر در قرن نوزده شوروی را به تصویر کشیده است. نمایش نقد طنازانهای به روابط آدمهایی دارد که مهمترین شاخصهشان فرصتطلبی و جاهطلبی آنهاست. ورود یکبازرس باعث میشود همه صاحب منصبان شهر به نوعی تلاش کنند اسباب رضایت او را فراهم کنند و در این راه به روشهای مختلفیگوی سبقت را از هم میربایند اما در انتهای این بازی مشخص میشود که این بازرس قلابی، شیادی بیش نیست که هرکدام از صاحب منصبان را به طریقی تلکه کرده است.

مهدی هاشمی در این تلهتئاتر چنان استادانه نقش این بازرس شیک و پرحرف و پرادعا را بازی میکند که به نظر نمیرسد به این زودیها نوع نقشآفرینی او از یاد برود. در کنار او بازیگران دیگر هم بخوبی به ایفای نقش میپردازند. رضا بابک، رضا فیاضی، هدایت هاشمی، میرطاهر مظلومی، خسرو احمدی، سیما تیرانداز و... برخی از هنرمندانی هستند که در این تلهتئاتر بازی کردهاند. تلهتئاتر بازرس با وجود گذشت بیش از یک دهه از ساختش همچنان دیدنی است و هنوز مخاطب را به پیگیری ماجراهای طنز أن وا میدارد.

کسری همایونی افشار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها