کتابداران

کتابخوان زبل!

در کتابخانه باقرالعلوم آبپخش کار می‌کردم؛ از طرف شهرداری تعدادی بلیت شهربازی در اختیار کتابخانه قرار داده بودند که به اعضای کودک اهدا کنیم. یکی از بچه‌های باهوش و زبل کتابخانه به نام علیرضا که کلاس چهارم ابتدایی بود و اتفاقا خیلی هم در کارهای کتابخانه کمک می‌کرد، سهمیه بلیتش را از خودم تحویل گرفته بود. فردای آن روز علیرضا باز هم برای گرفتن بلیت مراجعه کرد.
کد خبر: ۱۱۶۰۱۱۵

من برای اینکه بلیت به بقیه بچهها برسد ناخودآگاه گفتم بلیتها تمام شده است. چند لحظه بعد مجبور شدم کشویی را که بلیتها داخل آن بود، باز کنم و علیرضا آنها را دید. مدتی گذشت و علیرضا پس از چرخی که در بخش کودک زد، پشت میزم آمد و در حالی که چشمانش از شیطنت برق میزد با لبخند گفت: «ببخشید خانم! کتابی درباره مضرات دروغگویی دارید؟»

نرجسخاتون بحرینی

کتابدار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها