مروری بر وبلاگ‌هایی که به‌روز نمی‌شوند

اینجا زمانی زندگی جاری بود!

شاید اگر امروز کسی به شما بگوید دارد وبلاگش را به روز می‌کند یا از شما بخواهد به آخرین پستی که در وبلاگش نوشته سر بزنید، تعجب کنید و از خودتان می‌پرسید: مگر هنوز کسی هست که وبلاگ بنویسد؟ این سوال البته جوابش مطلقا «نه» نیست! اما دیگر وبلاگ‌نویسی در روزگاری که شبکه‌های اجتماعی نفوذ بسیار زیادی کرده تا جایی که پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها هم هرکدامشان عضو یکی از این شبکه‌های اجتماعی هستند، امری عجیب به نظر می‌رسد. پس احتمالا باید انتظار داشت کسانی که روزگاری وبلاگ‌نویس‌های قهاری بودند هم امروز به شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها و امکاناتی که برای انتشار محتوا برای کاربران پیش‌بینی کرده‌اند، کوچ کرده باشند، کوچی که شاید به نظر برسد همسو شدن با پیشرفت‌های فناوری است ولی بخشی از آن هم ناظر به مخاطب است. یعنی وبلاگ‌نویسان وقتی دیدند مخاطبان آنها دنبال دسترسی آسان‌تر هستند شاید از سر اجبار تن به کوچ دادند و محتوای خود را در بستر شبکه‌های اجتماعی منتشر کردند. به همین بهانه سراغ برخی وبلاگ‌های فعال در روزگار سَروری وبلاگ‌ها میان مخاطبان فارسی‌زبان فضای مجازی رفتیم تا ببینیم در گذر این سال‌ها چه اتفاقی برایشان افتاده است. در مرور وبلاگ‌ها مهم‌ترین وجهی که در مورد اغلب آنها به چشم می‌آمد بازه فعالیت آنها بود. سال 88 دوره‌ای بود که بسیاری را وارد عرصه وبلاگ‌نویسی کرد و بهتر است گفته شود اتفاقاتی که بعد از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری در کشور روی داد بسیاری را وبلاگ‌نویس کرد.
کد خبر: ۱۱۵۴۵۷۷

یکی از 10 وبلاگنویس برتر جهان!

شاید معروفترین وبلاگ در فضای وبــــــــلاگهــــــــــــــای فارسیزبان وبلاگ «آهستان» باشد. امیـــــد حسینی، نویسنده این وبلاگ بود. البته امید حسینی از آنهایی نبود که تاریخ وبلاگنویسیاش از بعد 88 آغاز شود. او را بیشتر به مطالب سیاسی و اجتماعیاش میشناختند. مطالبی که در ضدیت با جریان مدعی تقلب در انتخابات مینوشت و به همین دلیل در صدر توجه مخاطبان فضای مجازی در آن سالها قرار گرفته بود. تا جایی که یکی از رسانهها درباره گرداننده وبلاگ «آهستان» نوشته بود: امید حسینی، نویسنده موفق وبلاگ آهستان از اعضای سابق انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل است که در ایام فتنه با درج یادداشتهایی در وبلاگ خود به افشاگری درباره ماهیت فتنهگران و دروغهای آنها و همچنین حمایت از نظام جمهوری اسلامی و ولی فقیه پرداخت. او فعالیتش را از وبلاگ گسترش داد و در یک سایت شخصی نوشتن را ادامه داد، ولی به نظر میرسد زور شبکههای اجتماعی بیشتر بود و آهستان کانالی در تلگرام باز کرد.

طنزبلاگ

وبلاگ «بوالفضول الشعرا» متعلق به سعید سلیمانپور ارومی هم که اشعار طنز و غیرطنز مینوشت یکی از وبلاگهایی بود که کاربران خاص خود را داشت. او تا همین چند وقت پیش هم در برابر موج شبکههای اجتماعی مقاومت کرده بود، هرچند همزمان در فیسبوک صفحهای داشت ولی وبلاگش را نیز بهروز میکرد ولی با وارد شدن تلگرام، مقاومت این شاعر طنز هم شکسته شد و در زمین تلگرام شاعرانگیهای خود را ادامه داد.

هابیل

یکی دیگر از وبلاگهایی که مورد توجه بود و بعد از آن هم گرداننده در شبکههای اجتماعی با همان نام و نشان وبلاگش شناخته شد هابیل بود. حتی بسیاری مدیر این وبلاگ را به نام وبلاگش میشناختند و کسی از نام و نشان میثم رمضانعلی خبر نداشت. او هم مطالبی ذیل موضوعات انقلاب اسلامی، فرهنگ، سیاست اجتماع، حوزه و دانشگاه و همچنین تاملات خود مینوشت و یکی از کاربران فعال در فضای مجازی محسوب میشد: «بسما... ... مجموعهای است خلقت که میگویند در پی یک رفتار پدر و یک رفتار پسر، به این روز افتاده است. آدم و قابیل ...»

امروز لیلی چی میخونه؟

آنها که مخاطب کتاب و کتابخوانی بودند هم در فضای مجازی دنبال محتوای متناسب با روحیات خود بودند. در این میان عدهای هم بودند که محتوای با کیفیت و البته ترغیب کننده به مطالعه و خواندن را بارگذاری میکردند. «امروز لیلی چی میخونه؟» یکی از مشهورترین وبلاگهایی بود که روزگاری موضوعات مرتبط با کتاب بازنشر میداد. اما به نظر میرسد لیلی هم در برابر توفان شبکههای اجتماعی نتوانست مقاومت کند و بساط کتابخانه و کتابهایش را در شبکههای اجتماعی پهن کرد. امروز آنها که در اینستاگرام فعالیت دارند با مطالب این صفحه آشنا هستند و احتمالا او را دنبال میکنند. البته یکی دیگر از دلایل متفاوت بودن این وبلاگ، تصاویری است که گرداننده او از تابها میگذاشت و عکسهای متفاوتی که ساخته شده بودند وجه تمایز این وبلاگ با دیگر وبلاگهای کتابی بوده است.

برشهایی از پرده سینما

شاید خیلیها علاقه به تکه یا همان بریدههای کتاب و فیلم داشته باشند. یعنی دیالوگباز باشند و بریدهکتاب خواندن یکی از علاقهمندیهای آنها باشد. خب «پورج» در وبلاگش با عنوان «لانگ شات» همین کار را میکرد. او با تکههایی از دیالوگ فیلمها در واقع حال و هوای خاصی در وبلاگش درست کرده بود. البته به تناسب فیلمها یا رویدادهایی که رقم میخورد هم مطالبی مینوشت یا در مورد یک اثر سینمایی اظهاراتی میکرد اما خب این هم حال و هوایی داشت که از اول فروردین 1395 دیگر بهروز نشده است.

پایان ایلیا

یکی از وبلاگهایی که به آن سر زدیم ولی عبارتی روی صفحه نقش بست که شوکه شدیم. «پایان»! این همان عبارتی بود که گرداننده وبلاگ «ایلیا» روی صفحه خود گذاشته بود تا نشان دهد دیگر وبلاگش بهروز نمیشود و خب پایانی است برای نوشتن در فضای وبلاگها. البته گرداننده، این وبلاگ مدتی در توییتر فعالیت میکرد که آن را هم مدتی است متوقف کرده است.

«فردا» هم به روز نشده است

به روز نشدن وبلاگها تنها مختص کاربران عام نیست، بلکه افراد خاصی که وبلاگ مینوشتند هم دیگر وبلاگهایشان را به روز نمیکنند. برای مثال یوسفعلی میرشکاک، شاعر و روزنامهنگار که به نظر میرسد وبلاگش توسط اطرافیان به روز میشده هم دیگر وبلاگش را به روز نمیکند. آخرین مطلبی که در این وبلاگ بارگذاری شده مربوط به اثری از او در تحلیل شعر چند نفر از شعرای معاصر است که به سال 93 باز میگردد. این نشان میدهد وبلاگها، خاص و عام ندارند و دیگر نوشتن و بهروز کردن وبلاگها نه تنها مُد نیست بلکه مخاطب هم ندارد. به این معنا که گاهی ممکن است مخاطبان عام برای مد بودن وبلاگ بنویسند ولی مخاطبان خاص کاری به این حواشی ندارند و برای مخاطب مینویسند.

حسام آبنوس

رسانه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها