مقصد ما روضه‌الشهدای نبل بود. برای رسیدن به آن باید بخشی از شهر را طی می‌کردیم. نبل یک شهر کوچک است. شاید بگویم که یک روستای بزرگ، دقیق‌تر باشد. شهر پر است از موتور برق‌هایی که جلوی مغازه‌ها، مساجد و بعضی خانه‌ها قرار داشت و مشغول کار بود. سوپرمارکت‌ها بخشی از درآمدشان از فروش شکلات، داروهای گیاهی و ادویه‌جاتی است که جلوی مغازه‌شان بساط کرده‌اند و در هوای معمولی و دور از یخچال از آنها نگهداری می‌کنند.
کد خبر: ۱۱۵۴۳۴۶

در ظاهر اوضاع شهر نشان میدهد که مردم دغدغهای غیر از معاش ندارند. تنها نانوایی که در آن ساعت از روز برق داشت؛ نزدیک به ۵۰ نفر جلوی در آن به صف بودند. روضهالشهدا در خیابانی خلوت قرار دارد که روبهروی ورودیاش یک مدرسه است. سردر روضهالشهدا یک بنای کوچک سنگی دارد. کاشیکاریهای روی بنا توسط یک خیر اصفهانی انجام شده که اسمش را هم روی کاشیها حک کردهاست. وارد روضهالشهدا میشویم. یک راهروی کوچک دارد که دو طرفش جدول شده. در انتهای جدولها میدانگاه کوچکی ساختهاند؛ سمت چپ میدان مزار شهدای جنگ در نبل و سمت راست آن مزار حدود 50 نفر از کشتهشدگان تبادل راشدین است. فوعه و کفریا دو شهر شیعهنشین است که بیش از دو سال در محاصره داعش بودند. در این مدت بستههای غذا و دارو از طریق هواپیمای باری در آسمان این دو شهر رها میشد.(۱) بعد از اینکه بخشی از شهرهای داعشنشین و خانوادههایشان به دست مبارزان سوریه افتاد؛ آنها تصمیم گرفتند بخشی از مردم فوعه و کفریا را در محلی به نام راشدین با خانوادههایشان تبادل کنند. در این تبادل داعشیها بخشی از مردم شیعه را با عامل انتحاری به شهادت رساندند. بعد از آن تبادل هنوز هم فوعه و کفریا در محاصره است، تنها بخشی از خانوادههایی که شهر را ترک کردهاند، حوالی حلب در یک شهرک صنعتی ساکن شدهاند.

(۱) در شروع فیلم سینمایی «به وقت شام» با تصاویر هوایی پرتاب آذوقه به این موضوع اشاره شده است.

سیدمجتبی مومنی

روزنامهنگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها