سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
حاتمیکیا اثر به اثر پیشرفت میکند و درجا زدنی در آثارش دیده نمیشود، آنقدر به ساخت آثارش حساس و متمرکز است که هربار متفاوتتر و پیشرفتهتر از گذشته اثرش را با شگفتی تمام به معرض نمایش عموم میگذارد. به وقت شام اثری با حجم و گستردگی بالا در تولید است و روایتی از پدر و پسر خلبان ایرانی به مثابه دو نسل متفاوت است که درگیر قصهای درون شهر تدمُر کشور سوریه و عملیات تبلیغاتی داعش میشوند.
به وقت شام بهطور کلی به سه بخش زمانی تقسیم میشود؛ نخست از شروع فیلم و سکانس توفانی و فوقالعاده حاتمیکیا با ضرباهنگی بینظیر از معرفی غولهای بیشاخ و دم داعشی در حمله انتحاریشان به آوارگان سوری تا پرواز ایلوشن روسی غول پیکر از آشیانهاش. دومین بخش از درون هواپیما و جدالهایش آغاز میشود تا بازگشت مجدد هواپیما به فرودگاه شهر باستانی تدمر و نمایش تبلیغاتی داعش از سر بریدن اسرا و سومین بخش، زمان تکامل و بلوغ شخصیت قهرمان اثر است، از پرواز مجدد ایلوشن به قصد شام و حمله انتحاری به سبک 11 سپتامبر تا پلانهای فوقالعاده پایان فیلم و نمایش آرامش کودکان بیگناه سوری روی زمینی که آسمانش برافروخته است.
حاتمیکیا در به وقت شام درصدد نمایش تقابل نسلها و مقایسه آنهاست و این امر را در دو گروه ایرانی «پدر و پسر خلبان» و داعشی به تصویر میکشد.
نسل تازه ایرانی که قرار است همچنان قهرمان و ایثارگر بماند و بیاموزد که تمام مولفههای پدر غیرتمند خود را حفظ کند و صلح و آزادگی حسینیاش را به دنیا نشان بدهد و نسل داعشی که خونریزتر و خونخوارتر شده و کودکان و انسانهای بیدفاع را سپر انسانی جنایاتش میکند.
حاتمیکیا این کنشهای نسل ایرانی را با دیالوگهایی ساده و قهرمانانه در لانگشات فوقالعادهای با پس زمینهای از سحر در باند فرودگاه با آن ترکیب درخشان و هوشمندانه نور و رنگ در ضدنوری بینظیر به تصویر میکشد تا فرم و محتوا را در راستای دستیابی به هدفش بخوبی در هم بیامیزد و یادگاری فوقالعاده خلق کند، البته گاهی هم در راستای نمایش تفرقه شامیان به ارتفاع پست خودش رجوع میکند، اما سعی دارد زیاد این مسائل را بسط و گسترش ندهد تا از درام فیلم و قصهاش عقب نماند و نکاهد و قصه را پیش ببرد تا اینکه مستندی از جنایات داعش و تفرقه مردم شام خلق کرده باشد. یکی از بهترین لحظات فیلم، گفتوگو و معامله حاج یونس (هادی حجازیفر) و شیخ داعشی است که شطرنجی فوقالعاده با استعارههایی از قرآن و حدیث توامان است. حاتمیکیا بخوبی و تدریجی از تکامل شخصیت قهرمانش میگوید و تصویر میسازد، جوانی سرکش و و پرشور با بازی بابک حمیدیان که پدر را از تولد و سالهای دفاع مقدس کمتر دیده و خودش نیز امروز در چنین شرایطی است که مسیر پدر را انتخاب میکند و بتدریج از ترسهایش کاسته میشود تا جایی که او هم جنگیدن را برای نجات انسانها برمیگزیند.
حاتمیکیا با به وقت شام از استانداردهای سینمای ایران فراتر میرود و تصاویری مشابه و همتراز آثار بزرگی چون Madmax fury road و dark Knight rises خلق میکند و در میانههای بخش دوم با معرفی و وارد کردن شخصیت ابوعمر چچنی با نماهای خاص سینمای هالیوود «هایاَنگِل و لواَنگِل» از او این حجم از وحشت در شخصیتها را بخوبی به معرض نمایش میگذارد.
حاتمیکیا با آخرین اثرش ثابت میکند که تصویربرداری از آسمان و در آسمان را بهتر میشناسد و جذابتر خلقش میکند، چنانچه در به وقت شام، لوکیشن تدمر و سکانس بینظیر سر بریدن اسرا را اینچنین با استفاده از تصاویر هوایی و لانگشاتهایی فوقالعاده از رنگ و نور و محتوای حقیقی خلق میکند و پایان آن را با اتصال بینظیرش به شخصیت مادر و نماد عاشوراییاش در هالهای از نور جاودانه میکند.
باید جنگ را زندگی کرده باشی تا از تلخیهایش بگویی و حاتمیکیا براستی که این تلخی را زیسته که نمایشی چنان تلخ را در هواپیما از قتل عام داعشیان و چیرگی تعداد اندکشان بهواسطه همین خونخوار بودن به تصویر میکشد.
در پایان از حاتمیکیا در خلق سینما و بیان هدفش توقف نخواهید دید. او اینبار اثری بمراتب جهانیتر با قصهای وسیع و جهانی ساخته است که هم اقبال گیشه را دارد و هم مخاطبان خاص سینما و در دل بیان مقصودش از داعش و حکومت تکفیری آنان قصهای خوشتراش و شاعرانه با قافیههایی مناسب از عشق و زندگی خلق میکند و درام اثرش را به اوج بلوغ و جاودانگی میرساند.
حسن قنبری
جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد