به گزارش جام جم آنلاین به نقل از مهر، «محسن هاشمی بهرمانی» که اکنون رئیس شورای شهر تهران است، به مناسبت سالروز درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی گفت و گویی انجام داده است که با بخش هایی از آن را برای شما انتخاب کرده ایم.
مخالفت با تندروی
آیت الله هاشمی رفسنجانی، صلب و بدون تغییر نبود اما در اصول خود تغییری نداشت بلکه در مسیر تکامل تغییر می کرد. آقای هاشمی همواره بر اعتدال و میانه روی تاکید داشت و هیچ گاه افراطی عمل نمی کرد. البته تغییر جایگاه ایشان طبیعتا در رفتار و مواضع ایشان موثر بود. زمانی که فردی فرمانده جنگ یا رییس جمهور است و می تواند معضلات کشور را با رایزنی و گفتگو در سطوح بالا حل کند با زمانی که مسئولیت اجرایی ندارد و مخاطبش افکار عمومی و جامعه هستند، متفاوت است اما این به معنای تغییر در مبانی و اصول نیست بلکه تغییر در شرایط و مقتضیات است.
ایشان با اصلاحات تدریجی و معتدلانه به صورت اصولی موافق بود اما با تندروی در هر لباسی ولو «اصلاحات» مخالف بود. دوم خرداد، خود نتیجه واکنش مردم به تندروی یک جریان بود اما در همین جریان اصلاحات، شاهد بودیم که تندروی، اختلافات و به حاشیه رفتن مسائل اصلی جامعه، موجب کاهش پشتوانه مردمی و ناکامی در انتخابات شورای شهر دوم و انتخابات پس از آن شد.
موضع مبنایی آیت الله هاشمی رفسنجانی این بود که نباید اصول انقلاب تضعیف شود چون انقلاب از دل مردم برخاسته و تضعیف انقلاب به تضعیف نقش مردم می انجامد.
انقلابی گری
انقلابی گری از نگاه آیت الله هاشمی رفسنجانی به معنای محور بودن اعتقادات و حقوق و مصالح مردم در اداره کشور بود. انقلاب اسلامی برخاسته از اعتقادات مردم و واکنش آن ها نسبت به تضییع حقوق شان در رژیم قبل بود. ایشان بارها تاکید می کرد که اگر مردم را از نظام جدا کنیم، دیگر هیچ نیرو و قدرتی نداریم. قدرت اصلی در مردم و خواست آن ها برای تحقق حقوق شان است.
داستان اشرافی گری
وقتی بازسازی و سازندگی آغاز و کشور از فضای جنگ خارج شد، لازمه آن رونق اقتصادی و بازکردن فضای فعالیت و سرمایه گذاری برای بخش خصوصی و تعامل با جهان بود. برخی از جریانات سیاسی با این رویکرد مخالف بودند و میانه روی و اعتدال را در تضاد با منافع شان می دانستند و به همین دلیل، دست به تخریب دولت سازندگی و آیت الله هاشمی رفسنجانی می زدند؛ در حالی که فضای زندگی و روش ایشان اکنون در برابر دیدگان افکار عمومی است و می توانند قضاوت کنند که آیا مخالفت با زهدفروشی، ریاکاری و تظاهر اشرافی گری است؟
حتی امروزه شاهد افراط برخی جریانات، دستگاه ها، نهادها و اشخاص - که آن زمان مدعی مقابله با اشرافی گری بودند - در لوکس گرایی هستیم. ایشان بر اساس تشخیص اسلام و عقل، زندگی می کرد و همان که بود را نشان می داد.
ارتباط آیت الله هاشمی با رهبری
ایشان از سال ۱۳۳۷ یعنی ۶۰ سال قبل که در بین الحرمین با آیت الله خامنه ای آشنا شدند، علاقه وافری به ایشان پیدا کردند و در طول مبارزات، دهه اول انقلاب و دوران رهبری مقام معظم رهبری، دلسوزترین حامی آیت الله خامنه ای بودند.
تفاوت در تفکر یا سلیقه نتوانست بین این دو شخصیت افتراق و جدایی ایجاد کند و همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند که «هیچ کس برای شخص من آقای هاشمی رفسنجانی نخواهد شد» باید به صراحت بگویم «هیچ کس برای آیت الله هاشمی رفسنجانی، آیت الله خامنه ای نشد و نمی توانست بشود.»
اگر شما به خاطرات ایشان رجوع کنید، می بینید که یکی از سخت ترین روزهای آیت الله هاشمی رفسنجانی واقعه ترور آیت الله خامنه ای و مجروح شدن ایشان است و در شرایطی که با واقعه هفتم تیر سال ۶۰ و شهادت شهید بهشتی و فرار بنی صدر و فقدان رییس جمهور که عملا مسئولیت اداره کشور به عهده آقای هاشمی است، ایشان از شدت علاقه و نگرانی روزانه وحتی بعضا روزی دو بار به ملاقات آیت الله خامنه ای می رفت.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد