بررسی زمینه‌های وقوع روزانه 1954 نزاع در جامعه در گفت‌وگو با دکتر علی نجفی توانا

آسیب‌شناسی پرخاشگری اجتماعی

براساس آخرین آمار سازمان پزشکی قانونی کشور، سالانه بیش از نیم میلیون ایرانی به دلیل نزاع به پزشکی قانونی مراجعه می‌کنند. حدود 70 درصد نزاع‌های آنی با سلاح سرد همراه است و 30 درصد آنها نیز باعث وقوع قتل می‌شود. کارشناسان این آمار را نشان‌دهنده سطح بالای خشونت در جامعه و کاهش آستانه تحمل شهروندان می‌دانند و زمینه‌های آن را در شرایط نامناسب اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جست‌وجو می‌کنند.
کد خبر: ۱۱۰۶۴۷۴

از سوی دیگر بنا بر آمار پزشکی قانونی در شش ماهه نخست امسال، 351 هزار و 827 نفر به دلیل آسیب‌های ناشی از نزاع به پزشکی قانونی مراجعه کرده‌اند که با یک حساب سرانگشتی مشخص می‌شود در همین بازه زمانی، روزانه 1954 نفر در راهروهای پزشکی قانونی وقت خود را می‌گذرانند. البته این آمار، چهره پیدای نزاع‌های پرخشونت است. افرادی هم هستند که پس از نزاع، به دلایل مختلف از شکایت خودداری می‌کنند و آمارشان ثبت نمی‌شود.

دکتر علی نجفی توانا، جرم‌شناس و استاد دانشگاه با بیان این که مجموعه‌ای از نابسامانی‌های اقتصادی، دوری از ارزش‌های اعتقادی و اخلاقی و نا آشنایی و بی‌توجهی به ریشه نابهنجاری‌ها از سوی مسئولان، باعث افزایش خشونت در جامعه شده است، به جام‌جم می‌گوید: «همان طور که رفتار متعادل در جامعه متعادل رخ می‌دهد، کنش‌ها و واکنش‌های پرخاشگرانه و خشونت‌گرا نیز مربوط به جامعه‌ای است که به دلایل مختلف، خشونت در رفتار مردم آن نهادینه شده باشد.» وی راهکار را در شناخت علمی زمینه‌های نابهنجاری و برنامه‌ریزی اصولی و منطبق با دغدغه‌های نسل جدید می‌داند و بر فوریت آن تاکید می‌کند. مشروح گفت‌وگو در ادامه می‌آید.

آمار بالای نزاع در کشور از افزایش خشونت حکایت دارد. زمینه بروز این نابهنجاری چیست؟

رفتار اجتماعی افراد در هر جامعه تابعی از شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی همان جامعه است. در سال‌های اخیر، التهاب موجود در فضای واقعی و مجازی، زمینه تزلزل و چالش رفتاری، روحی و روانی مردم را فراهم کرده است. فشار اقتصادی و تورم نیز افزایش داشته در حالی که عمده دستمزدها و درآمدها محدود و سفره مردم کوچک‌تر شده است. از لحاظ فرهنگی نیز به حدی تشنج کلامی و پرخاشگری رفتاری بین مردم رواج پیدا کرده که باعث ایجاد حس عدم آرامش و ناامنی شده است. بیکاری جوانان نیز مزید بر علت شده و آنها را در شرایط روحی و روانی تحریک‌پذیری قرار داده است به این معنی که با کوچک‌ترین تنشی، کنترل خود را از دست می‌دهند و وارد نزاع و درگیری می‌شوند. از سوی دیگر جامعه ما با التهاب سیاسی درونی و بیرونی هم مواجه است؛ التهابی که هر روز توسط برخی مقامات دولتی و مسئولان کشورهای بیگانه دامن زده می‌شود. مجموعه این عوامل، احساس امنیت و آرامش را در مردم تضعیف می‌کند و در این شرایط طبیعی است که به دلیل ناتوانی در کنترل بر رفتار، کوچک‌ترین تلنگری، آنها را به جای گفت‌وگو به پرخاشگری کلامی و خشونت جسمی سوق بدهد.

در گذشته‌ای نه‌چندان دور بهره‌مندی از ارزش‌های اخلاقی و اعتقادی، افراد را از توسل به خشونت دور می‌کرد. آیا در سال‌های اخیر شاهد تضعیف این مساله نبودیم؟

این موضوع بسیار مهم است. در سال‌های اخیر با تضعیف موازین اخلاقی و اعتقادی بین مردم، خصوصا نسل جوان و رنگ باختن ارزش‌های سنتی روبه‌رو بودیم. به نظر می‌رسد تحت چنین شرایطی، اهداف ترسیم شده اجتماعی و اقتصادی، وسیله را توجیه می‌کند تا آنجا که همه دنبال فردگرایی، جلب منفعت و کسب موقعیت، امتیاز و درآمد بیشتر نسبت به دیگران با هر وسیله‌ای هستند.

چرا شاهد چنین اتفاقی هستیم؟

واقعیت این است که ارزش‌های اعتقادی و سنتی، بسیار مقدس، پسندیده و مقبول مردم و مسئولان هستند. افراد باید در وهله اول از نظر ذهنی آماده پذیرش این آرمان‌ها باشند. در واقع فلسفه پذیرش ارزش‌های اخلاقی به عنوان مولفه‌های مقدس باید با ایجاد بسترهای مناسب از سوی والدین، معلمان و مسئولان در نسل جدید نهادینه شود. از سوی دیگر باید اخلاق‌گریزی مورد آسیب‌شناسی قرار گیرد. در جامعه ما خانواده‌هایی هستند که با ایجاد زمینه‌های عینی و ذهنی و الگوگذاری درست، فرزندان خود را ارزش‌گرا تربیت کرده‌اند. این افراد از روش‌های نامشروع برای کسب ثروت و جایگاه استفاده نمی‌کنند؛ چراکه این کار را خلاف ارزش‌های اعتقادی و اخلاقی می‌دانند. در سوی مقابل، خانواده‌هایی هم هستند که با زیر پا گذاشتن ارزش‌ها و استفاده از الگوهای رفتاری نامناسب، فرزندان خود را طوری تربیت کرده‌اند که در تقابل و ضدیت با ارزش‌های اخلاقی بزرگ شده‌اند. مقایسه این قبیل خانواده‌ها می‌تواند ما را به سوی طراحی برنامه‌های درست، علمی و اصولی سوق دهد. باید نقش بی‌بدیل آموزه‌های اخلاقی و دینی در نهادینه شدن رفتارهای مناسب و انسانی بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.

در خشونت‌های کلامی و جسمی که هر روزه در محیط‌های عمومی مانند خیابان‌ها شاهد هستیم، کمتر اثری از تلاش برای تلطیف شرایط از سوی مردم دیده می‌شود. علت دوری از این راه حل اخلاقی چیست؟

بیشتر مردم جامعه ما در فضای پرتلاطم روحی و روانی به سر می‌برند و نوعدوستی را به عنوان شرط محوری ارتقای یک زندگی انسانی و اجتماعی فراموش کرده‌اند. در چنین فضایی، وقتی اختلافی پیش می‌آید، افراد به جای تلطیف شرایط سعی می‌کنند با استفاده از هر وسیله‌ای بر حریفشان غلبه کنند. به همین دلیل است که اکنون با جامعه‌ای خشن، کم‌عاطفه، کم‌اخلاق و پرخشونت روبه‌رو هستیم. به عبارت دیگر، همان طور که رفتار متعادل در جامعه متعادل رخ می‌دهد، کنش‌ها و واکنش‌های پرخاشگرانه و خشونت‌گرا نیز مربوط به جامعه‌ای است که به دلایل مختلف، خشونت در رفتار مردم آن نهادینه شده باشد.

دامنه این تنش‌ها گاهی در مسئولان نیز دیده می‌شود. آیا این مساله باعث سرایت بداخلاقی به بدنه جامعه نمی‌شود؟

اکنون شاهدیم برخی مسئولان به عنوان متولیان امور نیز به جای برخورد با ریشه‌های فساد، استفاده از گفتمان و ادبیات اخلاق‌مدارانه و همراهی با یکدیگر به بدترین روش‌ها برای کوبیدن جناح رقیب متوسل شده‌اند. مردم با دیدن این کنش‌ها، اعتماد و اعتقاد خود را نسبت به مسئولان از دست می‌دهند. هرچند جامعه ما با آلودگی رفتاری و بحران اخلاقی دست به گریبان است، اما مسئولان باید برای جلوگیری از تشدید این شرایط، به آسیب‌شناسی بپردازند و روش‌هایی برای اصلاح امور طراحی کنند. در غیر این صورت در آینده‌ای نه‌چندان دور با جامعه‌ای از هم گسیخته مواجه خواهیم بود که دیگر قابلیت مدیریت نخواهد داشت. البته بهتر است مسئولان ابتدا از خود شروع کنند و طبق ضرب‌المثل «رفتار مردم براساس رفتار ملوک آنهاست» در کاهش بی‌اخلاقی در جامعه پیشقدم باشند.

در سال‌های اخیر، مطالعاتی در خصوص تاثیر عواملی مانند ترافیک، آلودگی هوا و آلودگی صوتی در افزایش خشونت و نزاع انجام شده است. این موارد چه تاثیری دارد؟

برخی عوامل که تا دیروز ناشناخته بودند و چندان به آنها توجه نمی‌شد، امروزه به عنوان عوامل و شروط اضافه در تغییر رفتارها و هنجارهای انسان مطرح شده‌اند. برخی از این عوامل ترافیک، آلودگی هوا و آلودگی صوتی است. این موارد در کنار مشکلات اقتصادی و فرهنگی و در شرایط تحریک‌پذیری بالای جامعه، باعث افزایش تنش می‌شود و با به هم ریختن سیستم عصبی فرد، آشفتگی و احتمال توسل به خشونت را بالا می‌برند.

نخستین گام برای پیشگیری از افزایش خشونت در جامعه چیست؟

اولین گام، شناخت زمینه نابهنجاری‌هاست. تعدادی از مسئولان ما با ذهنیت‌گرایی، واقعیت‌ها و علل این رفتارها را نمی‌شناسند و نمی‌توانند راه‌حل مناسب ارائه کنند. آنها غافل از تاثیر شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و بی‌توجه به آثار مخرب برخی آموزه‌ها در فضای واقعی و مجازی، حول برنامه‌های ذهنی خود با مشکلات برخورد می‌کنند. بنابراین اولین گام، آسیب‌شناسی است. در این مسیر، شناخت روحیات، خواسته‌ها و اهداف افراد بزرگسال چندان مشکل نیست چون این افراد متعلق به نسل‌های گذشته هستند و تقریبا با دغدغه‌هایشان آشنا هستیم، اما شناخت دغدغه‌های جوانان و نوجوانان ما که زیر بمباران فشارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و هجمه فرهنگی مربوط به فضای مجازی هستند، دشوار است.

چرا در شناخت این دغدغه‌ها با مشکل مواجه هستیم و راه برون‌رفت از این شرایط چیست؟

تحمل فشارهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی آسان نیست و فرزندان ما تحت تاثیر همین فشارها، چندان با معیارهای اخلاقی و عقیدتی همراه نیستند. علت این انتخاب هم این است که ما بدون شناخت دغدغه‌های نسل جدید و بدون مدیریت عمل کرده‌ایم و جوانان و نوجوانان را به سمت تغذیه اطلاعات مسموم و مخرب، سوق داده‌ایم. در واقع به جای این که ابتدا نسل جدید را از نظر جسمی و روانی آماده کنیم سپس با ایجاد تعادل روحی و روانی به تامین نیازهایشان روی بیاوریم، صرفا با استفاده از شعار، آرمان‌گرایی و ایده‌آلیستی و بی‌توجه به فضای داخلی و جهانی سعی کرده‌ایم با روش‌های غیرموثر، آنها را وادار به پذیرش آرمان‌ها و اصولی کنیم که زمینه پذیرش شان در آنها فراهم نشده است. ما باید به خاطر داشته باشیم، تربیت غیرعلمی محکوم به شکست است. مسئولان باید با شناخت زمینه‌های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی افزایش خشونت و کاهش آستانه تحمل جامعه، به برنامه‌ریزی اصولی و علمی منطبق با خواسته‌های نسل جدید روی بیاورند. هرچه این زمینه‌ها کمتر شود، خشونت و جرم نیز بیشتر کاهش پیدا می‌کند. نقش خانواده به عنوان اولین نهاد موثر در شکل‌گیری شخصیت افراد نیز بسیار مهم است. نظام آموزشی ما هم باید در این مسیر فعال باشد.

یزدان مرادی

حوادث

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها