به بهانه30 آذر، زادروز حمیده خیرآبادی

همیشه مادر

مادر سینما و تلویزیون ایران بود و با وجود آن‌که هفت سالی است رخ در نقاب خاک کشیده، اما همچنان همان جایگاه را میان اهالی سینما و مردم دارد. سی‌ام آذر، زادروز حمیده خیرآبادی است. به این مناسبت در آخرین روز پاییز، سراغ همکارانش رفتیم تا آنهایی از او بگویند که نه به واسطه تصویر بلکه از نزدیک با این هنرمند دوست‌داشتنی ارتباط داشته‌اند. در میان این گفت‌وگوها نقاط مشترک فراوانی یافتیم. بیشتر آنها خصایص نیکی را به این بانوی هنرمند منتسب می‌کردند که در میان دیگر گفت‌وگوها نیز حرفی از آن به میان می‌آمد و این نشان از حقیقی بودن این خصایل زیبای انسانی دارد؛ ویژگی‌هایی که قطعا برازنده نام مادر است.
کد خبر: ۱۱۰۵۰۰۱

بازیگری در خونش بود

 پیر و جوان با آثار حمیده خیرآبادی در قاب‌های مختلف خاطره دارند. او از سال 1326 و با تئاتر پا به عرصه هنر گذاشت. یکی از کسانی که از دیرباز شاهد فعالیت‌های او بوده، داریوش اسدزاده است که بعدها در تلویزیون نیز در سریال‌های «سمندون» و «خانه سبز» با خیرآبادی همکاری داشت. او درباره سال‌های نخست فعالیت این بانوی هنرمند می‌گوید: تا جایی که می‌دانم آن زمان اطلاعات زیادی در مورد بازیگری نداشت، اما ذاتا هنرمند بود و بازیگری در خونش بود. دیالوگ‌ها را بسیار مسلط ادا می‌کرد و اکت‌های خوبی داشت و رل‌های بسیار مطلوبی را بازی کرد. بعدها در آثار سینمایی هم کارهای قابل ملاحظه‌ای ارائه داد. می‌توان گفت در دوران خودش هنرپیشه با قدرتی بود و همیشه کارهایش مورد قبول مردم واقع می‌شد، چون بازی‌هایی زنده و طبیعی داشت.

اسدزاده در مورد ویژگی شخصیتی مادر سینمای ایران می‌گوید: بسیار بامحبت، دلسوز و پاک‌نیت بود. دست خیر داشت و دوست داشت به همه کمک کند و نسبت به هیچ‌کس سوءنظر نداشت. اگر در توانش بود به دیگران کمک مالی می‌کرد، در غیر این صورت سعی می‌کرد غیرمستقیم کمک‌هایی را به دیگران برساند و به دلیل همین مهرورزی‌ها در دل‌ها باقی‌مانده است.

در پشت صحنه هم مادر بودند

 فاطمه گودرزی در سریال‌های «دردسرهای والدین» و همچنین «آپارتمان» بامادر سینما و تلویزیون ایران همبازی بوده است. او در حین مرور این تجربه‌ها، می‌گوید: همیشه به عنوان پارتنر در عین انتقال حس مادرانگی، فوق‌العاده حرفه‌ای بودند و بی‌حاشیه و بی‌دردسر وظیفه خود را به نحو احسن انجام می‌دادند. توانایی اصلی ایشان در بازیگری، شیرین کردن کاراکتر بود؛ یعنی هر نقشی را شیرین، جذاب و دلنشین می‌کردند. مادر بودن فقط در نقش‌هایی که بازی می‌کردند نبود؛ بلکه در پشت صحنه هم مادر بودند. محبت می‌کردند و انتظار محبت هم داشتند. این یک ویژگی طبیعی در انسان‌هاست، بخصوص وقتی سنشان بالا می‌رود. آدم‌ها دوست دارند فراموش نشوند و توجه ببینند. ایشان همانقدر که مهربان بودند، مهربانی را هم می‌طلبیدند. یکی از صفات بارز مرحومه خیرآبادی دست و دلبازی ایشان بود که این ویژگی در دخترشان خانم ثریا قاسمی هم وجود دارد. از خاطرم نمی‌رود که در پایان کار برای 40ـ 30 نفر از عوامل کادو می‌خریدند.

گودرزی ادامه می‌دهد: خاطرات من از بازی‌های ایشان به کودکی برمی‌گردد و سریال‌هایی که آن زمان از تلویزیون پخش می‌شد، اما نقشی که بیشتر در ذهنم مانده است، نقشی است که مقابل آقای محمدعلی کشاورز در سریال «پدرسالار» بازی کردند. سال‌هاست کسی نتوانسته است جایگزین‌شان شود. یاد ایشان همیشه در قلب ما به عنوان شاگردانشان، مردم و تاریخ سینما و تلویزیون باقی خواهد ماند.

مهر مادری برای من غریب

 حمیده خیرآبادی به واسطه‌ آن‌که در سریال‌ها و فیلم‌های تلویزیونی نقش یک مادر دلسوز و دانا را بازی می‌کرد، لقب مادر سینمای ایران را از دیروز تا امروز از آن خود کرده است. بازیگرانی که سال‌ها در کنار این هنرمند به نقش‌آفرینی پرداخته‌اند، معتقدند مادری برای او فقط یک نقش نبود؛ بلکه همیشه و در همه حال به اطرافیانش این احساس را منتقل می‌کرد. محمود پاک‌نیت که در دو سریال «پدرسالار» و «کهنه‌سوار» با این بازیگر همکاری داشته از جمله کسانی است که بر این باور است. او با ذکر خاطره‌ای درباره همیشه مادرِ سینما و تلویزیون ایران ادامه می‌دهد: در سریال پدرسالار در یک سکانس من بر سر بالین پدر می‌‌آمدم که در آن زمان سکته کرده بود و ابراز ندامت می‌کردم. یادم هست آنقدر تحت تاثیر قرار گرفتم که بعد از پایان سکانس به ایوان رفتم و گریه ‌کردم. ایشان به دنبالم آمدند و مثل یک مادر دلداری‌ام ‌دادند. ابتدا گمان می‌کردند که من به دلیل دوری از خانواده‌ام که شیراز بودند اشک می‌ریزم؛ وقتی متوجه شدند قضیه از چه قرار است؛ نصیحتم کردند و گفتند سعی کن در کار به روح و روان خود آسیب نزنی. آن زمان به خودشان هم گفتم که مهر مادری در وجود شماست و جدا از آن‌که نقش مادر را بازی می‌کنید واقعا برای همه مثل مادر هستید، بخصوص برای من که در این شهر غریبم.

پاک‌نیت همچنین راز ماندگاری مرحوم خیرآبادی را صداقت و مهربانی وی می‌داند و می‌گوید: خودشان می‌گفتند که ما برای مردم کار می‌کنیم و باید با آنها صادق باشیم. این صداقت و شفافیت در بازیگری ایشان هم دیده می‌شد، به طوری‌که نمی‌توانی بگویی نقش بازی می‌کردند. یادم هست در سریال پدرسالار نقش ایشان آنقدر روی همه تاثیرگذاشته بود که ما هرجا می‌رفتیم مردم می‌گفتند: ای کاش ما هم مادری اینچنینی داشتیم؛ مادری که مدام درحال تلاش است تا صلح و صمیمیت میان اعضای خانواده‌اش برقرار کند.

تکیه کلام‌شان «مامان جان» بود

 اغلب کسانی که از قدیم‌الایام بیننده قاب جادویی هستند، «پدرسالار» را دیده‌اند و آنان‌که این سریال خاطره‌انگیز را به تماشا نشسته‌اند، قطعا شخصیت آذر را بخوبی در خاطر دارند. شخصیتی که در آن سال‌ها گل کرد و بر سر زبان‌ها افتاد.

کمند امیرسلیمانی، بازیگر این نقش با ذکر خاطراتی از تجربه همکاری‌اش با حمیده خیرآبادی در این مجموعه می‌گوید: با احترام نسبت به همه‌ پیشکسوتان که سال‌ها زحمت کشیده‌اند باید بگویم خانم خیرآبادی یکی از بهترین‌ها و بسیار مهربان، شوخ‌طبع و خوش‌اخلاق بودند. به مناسبت‌های مختلف به عوامل کار هدیه می‌دادند و شب‌های عید برای بعضی از بچه‌های گروه کمک جمع می‌کردند. سر صحنه با جوانان همدل و همراه بودند و تکیه‌کلامشان «مامان جان» بود و ما را این‌گونه صدا می‌کردند.

حمیده خیرآبادی هیچ‌گاه سوپراستار نبود و نقش جوان اول سینما و تلویزیون را بازی نکرد، اما همواره از شهرت و محبوبیت برخودار بود و ماندگار شد. امیرسلیمانی راز این ماندگاری را این‌گونه می‌داند: منهای این‌که ایشان طی سالیان دراز نقش‌های زیبایی را ایفا کرده‌اند، به نظرم راز ماندگاری و محبوبیتشان در طول پنج شش دهه فعالیت، اخلاق خوب و مردمی بودن ایشان است.

او حرف‌هایش را با ذکر خاطره‌ای از همسفر شدن با این بانوی هنرمند تمام می‌کند و می‌گوید: زمان پخش سریال پدرسالار، با یکدیگر به مکه رفتیم. یک روز ایشان از گروه جدا شدند و برای زیارت به کعبه رفتند. در آنجا یک خانم به ایشان نزدیک شده بود و با یک لحن خاص گفته بود: «آذر کو؟ آذر کجاست؟» و خانم خیرآبادی گفته بودند: «تو را به خدا اینجا دیگر دست از سر من و آذر بردارید.» وقتی به هتل برگشتند می‌خندیدند و می‌گفتند: اینجا هم همه سراغ تو را از من می‌گیرند.

سدشکن

 شنیده‌ایم که نسل بازیگرانی چون حمیده خیرآبادی در سال‌های دور، برای پا گذاشتن به صحنه و دیده شدن بر پرده سینما و تلویزیون با موانع گوناگونی روبه‌رو بوده‌اند. عبدالرضا اکبری که سابقه همکاری با این هنرمند را دارد، در این‌باره می‌گوید: ایشان سال‌ها خاک صحنه خوردند، زحمت کشیدند و بالنده شدند. موانع بسیاری را پشت سر گذاشتند و با ممانعت‌هایی که برای ورودشان به این حرفه وجود داشت، مبارزه کردند تا جایگاهشان در این حرفه تثبیت شد. کسانی نظیر خانم خیرآبادی، جمیله شیخی، رقیه چهره‌آزاد، عصمت صفوی و... سدشکن بودند و به دلیل منش انسانی و همچنین آثار خوبشان توانستند ماندگار شوند.

او ادامه می‌دهد: آدم‌ها یا به واسطه هنرشان ماندگار می‌شوند یا به دلیل ویژگی‌های شخصی نظیر اخلاق خوب. مرحوم خیرآبادی جزو افرادی هستند که هر دو را توامان داشتند. ایشان به عنوان بازیگری ارزنده و بامهارت کارشان را بدرستی انجام می‌دادند و بر همه فوت و فن‌های کار اشراف داشتند. من در سریال «مزد ترس» و «همه فرزندان من» شاهد توانایی‌هایشان بودم و در زندگی شخصی و حرفه‌ای‌ام بسیار از او آموختم. کارهای خیری که انجام دادند شاید هرگز دیده نشد، اما بعدها مشخص شد کردار و رفتار اینچنینی از ایشان، انسان والایی ساخته بود و باعث شد در دل همه جای بگیرند. ارتباط بسیار خوبی با همه بازیگران و سایر عوامل داشتند و همین مساله سبب می‌شد هنگام بازی احساس کنم در حال دیالوگ با مادرم هستم.

خود واقعی‌اش بود

 اکرم محمدی، بازیگر نقش زهره در سریال پدرسالار، همکاری با مادر تلویزیون و سینمای ایران را شیرین و به‌یادماندنی توصیف می‌کند و معتقد است: بعضی از افراد با رفتنشان از یاد آدم می‌روند یا کمرنگ می‌شوند؛ حتی اعضای خانواده. خانم خیرآبادی اما یادشان همیشه برای من و احتمالا مردم زنده است. به حدی که وقتی از ایشان حرف می‌زنم، صورت و صدایشان براحتی برایم تداعی می‌شود. این به دلیل تاثیر مثبتی است که در زمان حیات روی اطرافیانشان گذاشتند. به همین دلیل ایشان را هم در زندگی حرفه‌ای و هم شخصی همچون مادر می‌دانم. با وجود اختلاف سنی‌مان بسیار دوست، همراه و همپا بودند. مردم از این وجه شخصیت ایشان بی‌اطلاع هستند و ممکن است فقط حس مادرانگی را از ایشان گرفته باشند. ضبط سریال پدرسالار در خیابان مولوی بود و یادم هست یک اتاق گریم بسیار کوچک برای خانم‌ها بود و به دلیل تعداد زیاد خانم‌های بازیگر در آن پروژه این اتاق اصلا جای نشستن نداشت؛ زمانی که خسته می‌شدیم به خیابان می‌رفتیم و خرید می‌کردیم. یادم هست تا می‌گفتیم چه کسی همراهمان می‌آید، خانم خیرآبادی بسرعت همراه می‌شد.

محمدی می‌افزاید: بعدها در سریال «خانه سبز» هم برای مدت طولانی با ایشان همبازی شدم و همین باعث شد مطمئن شوم این خصلت‌های خوب، درونی و واقعی است و به همین دلیل براحتی منتقل و باور می‌شود. ایشان به حدی زیبا در ذهن من حک شده‌اند که فقط احساس می‌کنم حضور فیزیکی‌شان را کم داریم. برای من خانم خیرآبادی و علی حاتمی جزو کسانی هستند که دوریشان هرگز باعث نشد از یاد و خاطره‌ام بروند و خیال می‌کنم زنده هستند. راز ماندگاری ایشان به دلیل همین خلوص نیتی بود که در کار و زندگی داشتند. همیشه خود واقعی‌شان را به دیگران نشان می‌دادند تا جایی که هرگز در ذهن خودم هم گمان نکردم که شاید درصدی درباره خصوصیات خوب ایشان اشتباه کرده‌ باشم.

مقابل دوربین زندگی می‌کرد

 محمود جعفری نیز از دیگر بازیگرانی است که به واسطه نقش‌آفرینی در سریال به‌یادماندنی پدر سالار با حمیده خیرآبادی همبازی بوده است، او نیز درباره این تجربه می‌گوید: مرحومه خیرآبادی پیشکسوت ما بودند و من هرگز به ایشان نگاه بازیگر مقابل و پارتنر نداشتم. مقابل دوربین زندگی می‌کردند و این را به ما یاد دادند که موقع بازی، مثل زندگی راحت و بی‌غلو باشیم. تمام نقش‌هایشان را در تلویزیون و سینما دوست دارم، اما به نظرم نقش‌شان در پدرسالار ماندگارترین است.

او همچنین در مورد دریافت حس مادرانگی از این بانوی بازیگر می‌گوید: همیشه برای همه بچه‌های گروه مثل یک مادر بامحبت بودند و سعی می‌کردند به گرفتاری‌ها و مشکلات دیگران رسیدگی کنند.

نوشین مجلسی

جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها