ارتباط بین برندینگ و بازاریابی چیست؟

در بخش زیر، از سطح صفر، این موضوع به نقد و بررسی کشیده می‌شود:

ابتدا به ارائه تعریف رسمی بازاریابی می‌پردازیم:

تعریف بازاریابی، بر اساس منشور موسسه بازاریابی جهانی، به شرح زیر است:

بازاریابی مدیریت کردن فرایندهای درآمدزایی است که برای شناسایی، تخمین زدن و تأمین نیاز مشتری به کار می‌رود.

بازاریابی را می‌توان به این سه بخش تقسیم‌بندی نمود:

بخش‌بندی (segmenting): شناسایی گروهی از مردم که نیاز مشابهی دارند

هدف‌گیری (targeting): انتخاب گروهی از مشتریان که کسب‌وکار باید آن‌ها را نشانه‌گیری کند.

موقعیت سنجی (positioning): بررسی وضعیت فعلی کسب‌وکار نسبت به وضعیت بازار

در تحقیقاتی که توسط یک روانشناس به نام هاوارد گلدول انجام شد، مشخص شد استفاده از لفظ بهترین، مدتی است که معنی دقیق خود را ازدست‌داده است. اطلاعات به‌دست‌آمده از تحقیقات وی، توانست پیش‌فرض‌های تبلیغات، در صنعت خوراک را در ایالات‌متحده دگرگون کند.

وی با بررسی تعداد زیادی از کاربران، به این نتیجه دست‌یافت که هیچ‌گاه در نظر مشتریان، یک بهترین وجود ندارد. در حقیقت با توجه به تغییرات در الگوهای مصرف، از منظر مشتریان، مداماً بهترین‌ها تغییر می‌کنند. پس هیچ‌گاه نمی‌توان یک محصول را به‌عنوان‌مثال، بهترین بستنی شکلاتی اعلام کرد!

اگر از این تحقیق در راستای شناسایی بهتر مراحل بازاریابی استفاده کنیم، به این نکته برمی‌خوریم که می‌بایست به‌طورقطع، در مرحله اول، کسانی را می‌خواهیم برای آن‌ها بهترین محصول یا خدمت را طراحی کنیم را بیابیم.

در حقیقت دسته‌بندی کردن مشتریان، قدم اول در اجرای فعالیت‌های بازاریابی است. بخش‌بندی کردن، به‌عنوان قطب‌نمای کسب‌وکار استفاده می‌شود و می‌توانید اهمیت آن را از وضعیت اهمیت قطب‌نما در کشتی و یا هواپیما بیابید.

در حقیقت بخش‌بندی، جهت‌دهی کننده اصلی کسب‌وکار است.

گفته‌های بالا تنها بخشی از کار بود و در این قسمت، به سراغ تعریف برندینگ خواهیم رفت:

پیش‌ازاین هم شنیده‌اید که برند، به‌عنوان شخصیت کسب‌وکار شما شناخته می‌شود. اما استفانی برنز، مدیرعامل یکی از شرکت‌های مطرح، تعریف جدیدی از این رویه ارائه می‌کند:

به اعتقاد وی، برندینگ، مانند ازدواج است که در 2 مرحله، هم می‌بایست جذابیت اولیه را ایجاد کرد (شخصیت برند) و هم باید برای ادامه علاقه و زندگی (چیزی که مشتریان را وفادار نگاه دارد) تلاش نمود.

این تشبیه حقیقت دارد. غالب مشتریان، با یک رویکرد ثابت به محصول نگاه می‌کنند و غالباً نسبت به آن بی‌طرف هستند، اما آنچه در طولانی‌مدت آن‌ها را حفظ می‌کند، کیفیت ارتباط بین کسب‌وکار و مشتری است.

در حقیقت ساخت یک روال و البته مشخص‌سازی و برطرف کردن نقاط ضعف، بهترین راه‌حل برای ایجاد یک رابطه باکیفیت است. با ساخت یک ارتباط قوی و محکم، یک برند خوب، می‌تواند به مشتری خود در زمینه خدمات یا محصولات، تضمینی ضمنی ارائه کند که مشتریان روی آن حساب کنند و حسی مثبت و شبیه به خود را در هنگام استفاده دریافت کنند.

در آخر، ارتباط بین برندینگ و بازاریابی در چیست؟

در یک برداشت کلی از این فرایند، برندینگ، بخشی از بازاریابی است که تمرکز بر جاذبه‌های کسب‌وکار شما دارد تا بتواند از طریق تبلیغات، شخصیت برندتان را معرفی کند، تا برای جذب مشتریانی که آن‌ها را بخش‌بندی کرده‌اید، موفق‌تر و دقیق‌تر باشید. زمانی که از بازاریابی با رویکردهای برندینگ استفاده می‌کنید، می‌توانید روابط محکم‌تر بسازید و برای مشتریان اعتمادی بسازید تا پشتوانه آن‌ها شود.

منصور کیارش – مشاور برندینگ و بازاریابی