انگاره هایی که هرگز متعلق به جوانان نیست خط خاکستری؛

اما بعضی از فیلمسازان همواره از این موضوعات سوءاستفاده کرده اند و به شکلی خام ، همان شیوه ای را در پیش گرفته اند که عده ای سودجو صرفا برای پیدا کردن مخاطب ، به ارزش زیبایی شناسانه و معنوی هنر بی توجه هستند نبود نگاه ژرف به مسائل مختلف جوان ، دلبستگی ها، تفکرات ، تفاوت دیدگاه او به زندگی و فاصله او از نسل های پیشین ، "خط قرمز" را در سطح مبتذل آثاری قرار داده که از عشق و جوانی ، ادراکی بازاری ارائه می دهد. خط قرمز می توانست فیلم سینمایی تجاری موفقی باشد؛ چرا که با هیجان تمام و قصه گویی پرفراز و نشیب ، استفاده ژانرهای دستمالی شده و کلیشه ای چون عشقهای مقطعی ، فرار از خانه ، درگیری با باند قاچاق مواد مخدر و قتل می تواند تهیه کنندگان و سازندگان خود را راضی نگهدارد اما پخش این سریال از شبکه جوان )شبکه 3 ( تلویزیون ، راه حلی مناسب پیش روی مخاطبان جوان خود می گذارد؛ در "خط قرمز" عبور از مرزهای اجتماعی و نتایج آن به تصویر کشیده شده است و به تبع آن ، جدایی و فاصله و ورود به دنیایی دیگر خط قرمز فیلم خوبی نیست و زوایای تاریک فراوانی در آن به چشم می خورد؛ انگار کارگردان وجوه خوب و متعالی زندگی را قابل وارد کردن در سریال نمی دانسته است قصه پردازی ضعیف ، تاثیرگذاری عوامل داستان را کم رنگ کرده است . در هر قسمت از سریال ، بازیگرانی از گردونه داستان خارج می شوند انگار این شخصیت ها به رهگذارانی می مانند که از جلوی دوربین عبور می کنند بدون این که در روند داستان نقشی مهم داشته باشند جوان امروز بنا به روح زمانه نیاز به پرداختن جدی به مشکلات و مسائل و مصایب واقعی خود بدون افسانه پردازی دارد، که با معیارهای مطرح شده در خط قرمز همخوانی ندارد خط قرمز می توانست به نسبت وضعیت اجتماعی امروز، سریالی سنجیده تر، پرمحتواتر و پاسخگو به علل ناهنجاری های اجتماعی باشد ولی با کمال تاسف اثری میانمایه سطحی و غیرصمیمانه از کار درآمد.